در سال 1939، به درخواست هیئت اعراب در کنفرانس لندن در مورد آینده فلسطین، دولت انگلیس سرانجام با انتشار نامه نگاری زمان جنگ بین هنری مک ماهون، کمیسر عالی انگلستان در قاهره و شریف حسین از مکه که توسط عثمانیها منصوب شده بود، موافق کرد.
اعراب و حامیان آنها از سال 1920 به طور مداوم ادعا میکردند که مک ماهون در مکاتبات خود با شریف حسین، پیشنهاد تشکیل یک دولت مستقل و گسترده عربی در منطقه فلسطین را در ازای شورش اعراب علیه نیروهای عثمانی داده است. در مقابل انگلستان ادعا میکرد که فلسطین جزو منطقهای که به شریف حسین وعده داده شده بود، نبوده است.
اگرچه انتشار این مکاتبات – 10 نامه رد و بدل شده بین جولای 1915 تا مارس 1916- از همه طرفها درخواست شده بود، با این حال انگلیس به بهانه به خطر افتادن منافع ملی با انتشار این مکاتبات مخالفت میکرد.
در طول دهههای 1920 و 1930، روابط انگلیس و اعراب به دلیل این امتناعها به شدت تیره شد. در نهایت در فوریه 1939 دولت نویل چمبرلین، نخست وزیر وقت انگلیس در زمانی که اروپا در حال آماده شدن برای جنگ بود، برای خاموش کردن شورش فلسطینیان و «ایمن کردن مسیرهای امپراتوری به شریق»، با انتشار این مکاتبات موافقت کرد.
در همان کنفرانس (کنفرانس لندن 1939)، دولت وقت انگلیس همچنین موافقت کرد که کمیته انگلیسی-عربی تشکیل دهد تا این مکاتبات را به تفصیل بررسی کند. این کمیته به ریاست فردریک ماموم (Frederic Maugham) پس از چهار جلسه طولانی به یک گزارش مشترک رسید که بر موضع اعراب به شکل نصف و نیمهای تاکید کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم و کشیده شدن انگلیس به جنگ، این مکاتبات از صحنه سیاسی ناپدید شدند و هرگز به طور رسمی مورد بررسی مجدد قرار نگرفتند.
شواهد بررسی شده در کتاب «سیاست فریب: بریتانیا و فلسطین، 1914-1939» نوشته پیترشامبروک ، نشان میدهند که موضع انگلیس غیرقابل دفاع بوده است. مطالعه دقیق و سیستماتیک سوابق رسمی تأیید میکند که شریف حسین واقعاً حق داشت فلسطین را در منطقهای که برای استقلال اعراب وعده داده شده بود، در نظر بگیرد.
در واقع، شگفتانگیزتر این است که همه مقامات ارشد درگیر در کمیته و در کابینه دولت وقت انگلیس، که به طور کامل از روند کمیته در جریان بودند، میدانستند و به طور خصوصی تصدیق میکردند که موضع انگلیس در مقابل اعراب در این زمینه به شدت ضعیف است.
جام مسموم
فردریک ماموم ، رئیس کمیته عربی-انگلیسی 1939، پس از اطلاع مقامات وزارت خارجه و مطالعه اسناد مربوطه، مجبور شد در تلاش برای تقویت موضع انگلیس در این پرونده، اختلافاتی «بیربط» را مطرح کند، اختلافاتی که دولت انگلیس قبلا هرگز مطرح نکرده بود. خودش هم آنها را باور نمیکرد.
او این را در یادداشتی به مالکوم مک دونالد، وزیر استعمار که او را به ریاست کمیته و دفاع از موضع دولت منصوب کرده بود، به وضوح بیان کرد. ناامیدی او از این که چنین جامی مسموم به او داده شده بود، در آخرین یادداشتهاش آشکار است.
وی در یکی از این یادداشتها نوشته بود: «چقدر خوشحال خواهم شد اگربتوانم کسی را در وزارت خارجه یا دفتر استعماری یا در دولت پیدا کنم که پیشنهاد مفیدی برای کمک به نشست یا مخالفت با ادعاهای اعراب ارائه دهد.»
مک دونالد که به همان اندازه از ضعف آشکار موضع انگلیس در این پرونده نگران بود، برای مشاوره به دونالد سامرول، دادستان کل نیز مراجعه کرده بود، اما نتوانست کمک چندانی از جانب او دریافت کند.
وی در یادداشتی نوشته بود: «من فکر میکنم بسیار دشوار است که بگوییم مک ماهون میتوانست فلسطین را بهطور خودکار حذف شده بداند… دیدگاه من این است که هرچه بیشتر بتوانیم از این موضوع اجتناب کنیم، بهتر است، و هرچه بیشتر به آن توجه شود، فکر میکنم مشکلات بیشتری ظاهر خواهند شد.»
در سال 1939، علیرغم موضع ضعیف انگلستان در این پرونده، فردریک ماموم ، رئیس کمیته در اقدامی زیرکانه اما شرمآور علنا موضع دولت را در گزارش خود حفظ کرد.
از سال 1939 تاکنون هیچ کدام از دولتهای انگلیس به حقیقت این موضوع اعتراف نکرده است. این کتاب نشان میدهد که زمان انجام این کار (پذیرش این موضع که وعده فلسطین به اعراب داده شده بود) فرا رسیده است.
نویسنده این مقاله در نهایت آورده است؛ امیدوارم این کتاب به تنظیم سوابق مربوط به سفتههای متعدد انگلیس در زمان جنگ در مورد فلسطین و تاریخنگاری سیاستهای اجباری این کشور در طول دهههای 1920 و 1930 کمک کند، که ناگزیر به رویدادهای 1948 منجر شد و میراث آن همچون «زخمی باز» همچنان باقی مانده و سرنوشت میلیونها پناهنده و همه کسانی که بین رود اردن و دریای مدیترانه زندگی میکنند را تحت تاثیر قرار داده است.
منبع: میدل ایست آی