افشاگری وزارت امور خارجه اسرائیل در پایان ماه آگوست مبنی بر دیدار محرمانه الی کوهن، وزیر امور خارجه اسرائیل و نجلا المنقوش، همتای لیبیایی وی در رم، علیرغم عدم وجود روابط دیپلماتیک بین دو طرف، واکنشهای شدید داخلی و خارجی را برانگیخته است.
این امر منجر به واکنش شدید آمریکا و اعتراض این کشور به اسرائیل به دلیل افشای اطلاعات شد. آمریکا دولت بنیامین نتانیاهو را به تضعیف تلاشهای واشنگتن برای ترویج روند عادی سازی روابط سایر کشورها با اسرائیل متهم کرده است.
خشم مردم لیبی و نپذیرفتن عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در همه ابعاد آن و هیاهوی ناشی از اطلاعات فاش شده، نشان میدهد که رژیم صهیونیستی برای تقویت حضور و روابط خود با سایر کشورها اتکای چندانی به خود ندارد. در عوض، همیشه به عوامل خارجی مرتبط، چه قدرتهای استعماری اروپایی که آن را تأسیس کردهاند و چه حمایت فعلی ایالات متحده آمریکا، وابسته است.
عادی سازی کشورهای عربی و اسلامی با رژیم صهیونیستی تحت فشار آمریکا صورت گرفت و بدون فشارها و وسوسههای واشنگتن، این کشورها اسرائیل را به رسمیت نمیشناختند و با آن رابطه برقرار نمیکردند. بنابراین، میتوانیم ناراحتی قابل توجه دولت ایالات متحده آمریکا را از این افشاگری و متهم کردن کوهن به تضعیف تلاشهای واشنگتن، درک کنیم.
مناقشه بر سر درز اطلاعات سابقه زیادی دارد. رابطه بین نخبگان حاکم کنونی در دولت صهیونیستی که به یک دولت مذهبی راست افراطی تبدیل شده است و محافل صهیونیستی در ایالات متحده آمریکا- چه یهودی و چه غیریهودی – شاهد تنش شدیدی بوده است. آمریکا و نخبگان صهیونیست غربی اعتقاد دارند که صهیونیستهای افراطی در تلاشند تا ماهیتی که اسرائیل بر مبنای آن شکل گرفته است، را تغییر دهند.
این نخبگان تلاش میکنند تا رفتار دولت اسرائیل را که به معنای سنتی مذهبیتر شده و از مدل غربی دور شده است، اصلاح کنند. با این وجود، نخبگان آمریکایی و غربی به حمایت مداوم از اشغال به لحاظ دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی ادامه میدهند، زیرا در اصل، این یک پروژه غربی است.
در این باره هیچ مدرکی بهتر از اظهارات جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در دیدار با اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی وجود ندارد. وی گفت: «اگر اسرائیل وجود نداشت، باید آن را اختراع میکردیم». علیرغم وجود اختلافات گسترده با اسرائیل، دولت بایدن به اعمال فشار بر کشورهای عربی و اسلامی برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی ادامه میدهد.
خشم ایالات متحده کاملاً موجه است زیرا این افشاگریها دولت عبدالحمید الدبیبه، نخست وزیر لیبی را به خطر میاندازد و ممکن است باعث بی ثباتی داخلی در کشوری شود که برای سالیان مدیدی از بیثباتی رنج برده است.
به سختی میتوان باور کرد که وزیر خارجه لیبی این دیدار را به ابتکار خود انجام داده است. با این حال، افشای این دیدار و واکنشهای خشم آلود و ترس از تأثیر آن بر صحنه بی ثبات لیبی، نخست وزیر آن کشور را بر آن داشت تا المنقوش را مقصر بداند و وی را برکنار کند.
ما میتوانیم ابتکار نخستوزیر لیبی برای جذب خشم ناشی از درز اطلاعات را با صحبت درباره تشکیل کمیته تحقیق و بازدید از سفارت فلسطین در طرابلس، جایی که وی برکناری المنقوش را اعلام کرد، درک کنیم. این نشان میدهد که عادی سازی روابط با اسرائیل یک انتخاب عمومی یا طبیعی نیست، بلکه انتخابی است که توسط نخبگانی انجام میشود که معتقدند ایالات متحده آمریکا همه کارتها را در اختیار دارد.
هدف از ایجاد روابط با اسرائیل بهبود روابط با واشنگتن برای ملاحظات داخلی و منطقهای است. ما شاهد وضعیت مشابهی در سودان پس از سقوط رژیم عمر البشیر، رئیس جمهور سابق سودان بودیم که در آن رهبران مختلف سودانی، از جمله عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیت انتقالی سودان پس از به دست گرفتن قدرت، از هیئتهای اسرائیلی استقبال کرد. با این حال، این تنها منجر به بی ثباتی بیشتر شد و کشور را در یک جنگ داخلی شدید فرو برد.
اگرچه رهبری سودان به بهبود اقتصادی و مشروعیت نظام حاکم از طریق عادی سازی و بهبود روابط با آمریکا امیدوار بود، اما برعکس این اتفاق افتاد. با اطمینان میتوان گفت که سودان در حال گذراندن بدترین مرحله از تاریخ معاصر خود است.
در نتیجه میتوان گفت که تصمیم به عادی سازی مشروعیت مردمی ندارد و در میانمدت و بلندمدت پیامدهای داخلی جدی بر نظام حاکم خواهد داشت. زیرا رژیم اسرائیل یک سیستم واپس گرایانه و نژادپرستانه است که برخاسته از استعمار است و مردم منطقه از استعمار و ابزارهای آن به ستوه آمدهاند. واقعیتی که اکنون در کشورهای جنوب صحرای آفریقا شاهد آن هستیم.
جدای از واقعیت سیاسی داخلی در کشورهای عربی و مسلمان، این امر در نهایت منجر به تغییرات اساسی خواهد شد که ممکن است ویرانگرتر از بهار عربی باشد و خواهیم دید که عادی سازی در آن نقطه بیهوده خواهد بود.
ما شاهد بودیم که دهها کشور آفریقایی روابط خود را با اسرائیل برقرار کردند و در جریان رویارویی با مصر در زمان جمال عبدالناصر روابط خود را محدود کردند و سالها طول کشید تا آنها را بازسازی کنند. در طول جنگ اکتبر 1973، اسرائیل بیشتر این روابط را با کشورهای آفریقایی از دست داد و تعداد کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل در مقایسه با 32 کشور قبل از جنگ 1973، به تنها 5 کشور کاهش یافت.
«کشورهای عربی که روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کردهاند، تاکنون چیزی عایدشان نشده است. اگر اوضاع جهان عرب و اسلام با ثبات و دموکراتیک شود، احتمالا در آینده شاهد سقوط روابط این کشورها با اسرائیل خواهیم بود.»
این رفتار رژیم صهیونیستی یعنی افشای روابط پنهانی با اسرائیل با هدف بهرهبرداری و سرمایه گذاری در آنها برای مقاصد انتخاباتی و کسب محبوبیت بیشتر در بین مردم اسرائیل است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پیشتر چنین اقداماتی انجام داده بود. همچنین اظهارات وزیر امور خارجه اسرائیل درباره احتمال عادیسازی روابط با عربستان، علیرغم تمامی مخالفتها، در این قالب دیده میشود.
از نگاه دولت آمریکا، سیاستمداران اسرائیلی خودمحور هستند و تنها چیزی که به آن اهمیت میدهند این است که ثمره دستاوردهای جعلی یا دستاوردهای دیگران را برای ماندن در قدرت به نام خود بزنند و از آن برای مقاصد سیاسی استفاده کنند.
منبع: میدل ایست مانتور