امیره ابوالفتوح، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی در مقالهای که در وبسایت میدل ایست مانیتور منتشر کرد سعی کرده به ماهیت واقعی اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر و شخصیت پرنفوذ و البته مرموز وی بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که آیا براستی وی جاسوس اسرائیل بوده است یا خیر؟ ابوالفتوح در مقاله خود مینویسد: انتشار اسناد جدید موساد در این رابطه از یک سو و سکوت قاهره از سوی دیگر، منجر به این شده است که روایت اسرائیل، منسجمتر و قانع کنندهتر به نظر برسد. با این حال این تحلیلگر در نهایت مینویسد: « شخصیت مرموز اشرف مروان همانند زمان حیاتش که یک معما بود، پس از مرگش نیز همچنان یک معما مانده است.»
در ادامه متن ترجمه شده این مقاله آورده شده است:
سازمان جاسوسی موساد اسرائیل اخیرا کتابی را منتشر کرده است که شامل اسناد تاریخی و عکسی است که ادعا میکند متعلق به اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر، رئیسجمهور فقید مصر است. مروان با یکی از افسران موساد به نام «دابی» در عکس دیده میشود که نشان میدهد وی در آن مقطع تاریخی مهمترین جاسوس برای رژیم صهیونیستی بود.
به نوشته روزنامههای اسرائیلی، موساد برای اولین بار اسناد و نقل قولهای بسیاری از منابع و عواملی را فاش میکند که توسط این آژانس در کشورهای عربی بکار گرفته شده بودند. این عوامل غالبا در سمتهای مختلف رهبری سیاسی و فرماندهی نظامی در کشورهایی که دشمن اسرائیل بودند، خدمت میکردند.
اسرائیل زمان انتشار این اسناد را همزمان با جشن پنجاهمین سالگرد جنگ اکتبر در ماه آینده تعیین کرده است. این اسناد تأیید میکنند که اشرف مروان یک روز قبل از شروع واقعی جنگ اکتبر به دولت وقت رژیم صهیونیستی اطلاع داده بود، اما این واقعیت که در عید یهودیان یعنی «یوم کیپور» رخ داد، فراخوان سربازان ذخیره اسرائیلی را به تاخیر انداخت.
البته برخی از سیاستمداران در اسرائیل در مورد توانایی مصر و سوریه برای آغاز جنگ تردید داشتند، زیرا مصر تلاش زیادی برای پنهان کردن آمادگیهای نظامی خود انجام داده بود.
صهیونیستها بر این باورند که افشای اطلاعات، سه دهه بعد، در مورد جاسوسی اشرف مروان برای آنها منجر به مرگ او شد. وی در سال 2007 از آپارتمان طبقه پنجم خود در لندن سقوط کرد. با این حال، در مصر برای او همچون یک قهرمان ملی مراسم تشیع جنازه برگزار شد.
هیچ بیانیه رسمی از قاهره مبنی بر رد جاسوسی وی از کشورش وجود ندارد و همچنین روایت اسرائیل از جانب مصر رسما تکذیب نشد. موساد اخیرا به ادعاهایی مبنی بر اینکه او یک مامور مضاعف بود پاسخ داد. این آژانس جاسوسی اسرائیلی ظاهرا این احتمال را سالها قبل از همکاری با او رد کرده است.
اهمیت این اسناد رسمی برای اسرائیل در این واقعیت نهفته است که ادعاهای برخی از ما مبنی بر اینکه کتاب اسرائیلی درباره اشرف مروان به نام «فرشته» تخیلی محض است را رد میکنند. طنز ماجرا این است که اگر تخیلی بود، پس چرا یک دادگاه نظامی مصر، خالد لطفی، ناشر مصری را که شرکت او کتاب را ترجمه کرده بود، به اتهام افشای اسرار نظامی و انتشار اخبار نادرست به پنج سال زندان محکوم کرد؟ این در حالی بود که هنوز تکذیب رسمی اسناد تازه منتشر شده اسرائیل از سوی قاهره اعلام نشده بود.
روزنامه نگار فقید موسی صبری اولین کسی بود که اشرف مروان را کودکی اعجوبه خواند و سن کم و ثروت هنگفتی را که به دست آورده بود که صدها میلیون دلار تخمین زده میشد و قدرت زیادی را برایش به ارمغان آورده بود، را مورد سوال قرار داد. مشهور است که بین صبری و انور سادات، رئیس جمهور سابق مصر رابطه نزدیکی وجود داشت. او روزنامهنگار و سخنگوی سادات بود، بنابراین برچسب «کودک اعجوبه» بدون تأیید سادات نمیتوانست داده شود.
به دنبال گزارش صبری، روزنامه نگاران ارشد رسانههای مصری به مروان حمله کردند. رفتار مشکوک او؛ معاملات مشکوک او؛ رشوههایی که برای معامله مرسدس بنز ریاست جمهوری دریافت کرده بود، نقش او در تجارت اسلحه و رابطه اعلام نشده او با کمال ادهم، رئیس وقت سازمان اطلاعات عربستان سعودی – در زمانی که رابطه مصر با کشورهای عربی به دلیل سفر سادات به اسرائیل قطع شده بود و ملک فهد، پادشاه وقت عربستان بشدت به سادات حمله میکرد – همگی در زیر ذره بین قرار گرفتند.
ستاره مروان در دوران سادات میدرخشید، نه در دوران پدرشوهرش، با وجود اینکه او به عنوان منشی در دفتر جمال عبدالناصر کار میکرد. این امر به ویژه پس از اصلاحات گسترده 15 مه 1971 رخ داد که سادات در جریان آن او را به عنوان منشی رئیس امور اطلاعات منصوب کرد و به او اختیاراتی داد که تعجب و سردرگمی بسیاری را برانگیخت، زیرا این تصمیم شامل اختیارات زیر بود:
1- اشرف مروان شخصاً نماینده رئیس جمهور در مقابل همه رؤسای جمهور و پادشاهان بود.
2- اشرف مروان نماینده سازمان اطلاعات مصر برای همه سرویسهای اطلاعاتی جهان است.
3- هیچ اقدامی توسط نیروهای مسلح مصر بدون رضایت شخصی [مروان] امکانپذیر نبود.
4- مروان بر کار سرویس تحقیقات امنیت دولتی، اطلاعات عمومی و اطلاعات نظامی در رابطه با امنیت و ایمنی رئیس جمهور نظارت کامل داشت.
اینها اختیارات مطلقی بودند که کمتر از اختیارات خود رئیس جمهور نبودند. سوال اینجاست که چرا سادات چنین مقام و اختیاراتی را به او داده که تا به حال هیچکس چنین اختیاراتی نداشته است؟
درباره این مرد مرموز در طول زندگی و حتی پس از مرگش بسیار گفته شده است. به عنوان مثال، گفته شد که او گاوصندوق عبدالناصر را پس از مرگ رئیس جمهور دزدید و قبل از اینکه اطرافیان عبدالناصر به آن برسند، آن را نزد سادات برد. همچنین گفته شده است که او اولین کسی بود که سادات را از فعالیت علیه خود و توطئه براندازی مطلع کرد و برای اثبات این موضوع، نوار ضبط شده را به او داد و اینگونه سادات فورا وارد عمل شد و همه مخالفین خود را در 5 مه 1971 دستگیر کرد.
برگردیم به کودک اعجوبهای که یک شبه دکترا گرفت و به دکتر اشرف مروان معروف شد. او بعد از سادات از هر مقام دولتی قدرتمندتر بود. به وزرای دولت دستور میداد و به آنها امر و نهی میکرد. آنها نیز تماما از اوامر او اطاعت میکردند و خواستههای او را برآورده میکردند. اما سوالی بسیار مهمی که همچنان بیپاسخ مانده است این است که اشرف مروان این همه قدرت و نفوذ را از کجا آورده و چرا این اختیارات مطلق به او داده شده بود؟
برای پاسخ به سوالات مطرح شده در بالا و مهمتر از آن اینکه آیا جمال عبدالناصر از جاسوس بودن دامادش آگاه بود یا خیر، باید به شخصیت اشرف مروان نگاه کنیم.
وی دارای شخصیتی بسیار مبهم و البته رازدار بود و جنجال زیادی پیرامونش را احاطه کرده بود. طرح سوالات و یافتن چندین پاسخ برای سوالات، خسته کننده و گیج کننده خواهد بود و منجر به ایجاد سردرگمی در اینکه کدام مورد به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است، خواهد شد. این امر برای محققانی که سخت در تلاش هستند تا حقیقت را آشکار کنند، یک معضل جدی است.
اگرچه آنها نمیخواهند به راحتی اتهاماتی را مطرح کنند، اما در عین حال نمیتوانند واقعیتهایی را که با چشمان خود میبینند و میتوانند بر اساس آنها فرضیات خود را بنا کنند، نادیده بگیرند. از این رو به دلیل روابط متعدد، متنوع و حتی درهم تنیده او با کشورهای خارجی از یک سو و با افراد قدرتمند و تأثیرگذار از سوی دیگر، شایعات زیادی در مورد مروان شکل گرفته است. برخی از این روابط ممکن است عجیب و مشکوک به نظر برسند.
اوری بار-جوزف، تحلیلگر اطلاعاتی سابق ارتش اسرائیل، کتاب فرشته خود را در سال 2010 منتشر کرد که در آن مدعی شد مروان برای موساد کار میکرد و او کسی بود که زمانی که در لندن بود به سازمان اطلاعات اسرائیل مراجعه کرد. این کتاب بر اساس مصاحبه با مقامات سابق اطلاعات اسرائیل و اسناد مربوط به پرونده مروان است که بسیاری از اسرار او را فاش کرد.
مقامات امنیتی صهیونیستی مدعی هستند که مروان با سفارت اسرائیل در لندن تماس گرفته و خواسته بود با یکی از اعضای تیم امنیتی اسرائیل صحبت کند. او تمایل خود را برای کار در سازمان اطلاعات اسرائیل اعلام کرده بود، اما حداقل دو بار نادیده گرفته شده بود. پس از آن پیامی گذاشت. او خود را با نام معرفی کرد و بار دیگر بر تمایل خود برای کار به نفع اسرائیلیها تاکید کرد.
براساس آن کتاب، پس از چندین بار اعلام تمایل وی، شموئل گورن، رئیس وقت موساد، متوجه شد که او شکار بزرگی است و همین امر باعث شد تا موساد پروندهای را درباره مروان به عنوان یک مامور بالقوه باز کند.
زندگی جاسوسی او از آنجا شروع شد که مروان پاکتی را به مأمور اطلاعاتی اسرائیل داد که در کافهای در لندن با او ملاقات کرد و به او گفت: «این نمونهای است که میتوانم به شما ارائه دهم. من الان چیزی نمیخواهم، اما انتظار دارم در جلسه بعدی به من پول بدهی.» صد هزار پوند، مبلغی بود که در هر جلسه به او پرداخت میشد. یک منبع اسرائیلی مدعی است که او در طول مدت کارش برای موساد سه میلیون دلار دریافت کرده است.
در ابتدا موساد در نیت مروان تردید داشت که آیا او قصد داشت یک مامور مضاعف باشد که اطلاعات نادرست را در اختیار اسرائیلیها قرار میدهد یا واقعا اسرار پدرشوهرش، جمال عبدالناصر را منتقل میکند؟ مروان در این راستا به اسرائیلیها اطمینان داد که عبدالناصر پس از شکست مصر در شش ساعت در سال 1967 مستأصل است و وی میخواهد در طرف برنده باشد.
پس از اینکه ماموران موساد اسنادی را که به ظاهر معتبر بودند بررسی کردند، گفتند که چنین مطالبی از منبعی مانند مروان چیزی است که هر هزار سال یک بار اتفاق میافتد. یکی از منابع امنیتی اسرائیلی در اشاره به مراون گفته بود: «کسی را داشتیم که در تخت عبدالناصر میخوابید.»
موساد دو اسم رمز برای مروان انتخاب کرد: مامور بابل و داماد. زوی ضمیر (Zvi Zamir )، رئیس اطلاعات اسرائیل در طول جنگ اکتبر 1973، گفت که مروان «از زمان استخدامش در اواخر دهه شصت به عنوان یک مامور موساد خدمات مهمی ارائه کرد و اطلاعات بسیار مهمی را به اسرائیل منتقل کرد.»
شاید خطرناکترین اطلاعاتی که او ارائه کرد، اطلاع به طرف اسرائیلی از تاریخ جنگ اکتبر 1973 بود. مروان با افسر رابطی که برای تعقیب او از پاریس تعیین شده بود تماس گرفت و در مورد حمله قریب الوقوع مصر در 6 اکتبر هشدار داد. شورای وزیران اسرائیل یک جلسه اضطراری تشکیل داد و تصمیم گرفت بر اساس اطلاعات مروان عمل کند. آنها شروع به بسیج تانکهای خود کردند، اما دیگر دیر شده بود. او به آنها گفته بود که حمله با غروب آفتاب آغاز میشود، با این حال حمله در ساعت 2 بعد از ظهر اتفاق افتاد.
دولت مصر کتاب فرشته را کاملاً نادیده گرفت و نه اظهار نظری در مورد آن کرد و نه روایت اسرائیل را تکذیب کرد. همچنین پس از انتشار اسناد جدید موساد از یک سو و سکوت مصر از سوی دیگر، روایت اسرائیل از این قضیه برای خوانندگان قانع کنندهتر شده است. انسجام روایت صهیونیستی از این قضیه با ساختن فیلمی با همین نام (فرشته) توسط نتفلیکس بیش از پیش تقویت شد.
شکی نیست که اسرائیل این بار عمداً تصمیم گرفت تا اسناد جاسوسی اشرف مروان را کمی قبل از جشن پیروزی مصر در جنگ اکتبر 1973 منتشر کند. قطعاً افشای اینکه اشرف مروان، داماد رهبر ناسیونالیسم عرب یعنی جمال عبدالناصر، برای موساد جاسوسی میکرده، عامدانه و در راستای ضربه زدن به عزت مردم مصر است.
دشمن اصلی جمال عبدالناصر اسرائیل بود و میخواست آن را از روی زمین محو کند. متأسفانه رژیم قاهره به این تحریک که زمین زیر پای ما را به لرزه درآورده و ما را طعمه گمانه زنیها و تحلیلهای فاقد اطلاعات مستند که تنها متکی بر روایت اسرائیل هستند ساخته است، تاکنون جوابی نداده است.
به این ترتیب، این سوال بی پاسخ مانده است و ما هنوز نمیدانیم که آیا جمال عبدالناصر از جاسوس بودن دامادش آگاه بوده است یا خیر. همچنین اینکه آیا انور سادات جانشین عبدالناصر نیز از این موضوع مطلع بود یا نه. شخصیت مرموز اشرف مروان همانند زمان حیاتش که یک معما بود، پس از مرگش نیز همچنان یک معما مانده است.