تحولات دهه اخیر در شبه جزیره عربی نشان از تغییر برخی معادلات قدرت در این منطقه مهم دارد. به قدرت رسیدن بن سلمان و کاهش اقتدار وهابیت، افزایش تنشها بین ریاض، ابوظبی و دوحه، افزایش توان بازیگری قدرتهای بینالمللی از جمله چین و روسیه در این منطقه در کنار قدرت گرفتن جنبش انصارالله در صنعا نشانههای دوره جدیدی از معادلات قدرت در شبه جزیره عربی است.
در این میان عمان نیز در دوره سلطان هیثم به دنبال عقب نماندن از این سیر سریع تحولات است. برای فهم بهتر از این تغییرات و نگاه مسقط به روندهای سیاسی – اقتصادی در این منطقه مصاحبهای با دکتر جواد میرگلوی بیات از کارشناسان مسائل جهان عرب و به خصوص عمان داشتهایم. شرح این مصاحبه را در ادامه خواهید دید.
![دکتر جواد میرگلوی بیات](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/image_2023-10-2-38-46.png)
سلام علیکم و ممنون بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. به عنوان مقدمه کمی در مورد اصول سیاستورزی عمانیها و مسائل تاثیرگذار بر آن برای ما بگویید.
سلام عرض میکنم خدمت شما و تشکر میکنم از زحماتی که میکشید. برای تحلیل سیاستورزی عمان معاصر، ما باید چند ریشۀ تاریخی و چند انزوا را بررسی کنیم. اگر بخواهم به طور کلی عرض کنم عمان دو انزوای مهم دارد، یک انزوای جغرافیایی و دیگری انزوای مذهبی. برای توضیح انزوای جغرافیایی باید عرض کنم که عمان شرقیترین کشور جزیرۀ عربستان و جهان عرب امروزی است، در واقع آفتاب در جهان عرب ابتدا به عمانیها میتابد و سپس در نقاط دیگر طلوع میکند. این مسئلۀ انزوای جغرافیایی به سبب وجود صحرای ربع الخالی و رشته کوه جبل شمس یا جبل الحجار است که عمانی که به طور سنتی عمان شناخته میشده به سبب این عارضههای جغرافیایی دور از سایر نقاط شبه جزیرۀ عربستان واقع شده، همین دور قرار گرفتن در طول تاریخ باعث شده که اینها یک تمدنی داشته باشند، تمدنی که یکجا نشین بودند، کوچرو نبودند، صحراگرد نبودند، بدوی نبودند البته بادیهنشینی جزء فرهنگشان هست، ولی آن طور که در سائر نقاط شبه جزیرۀ عربستان وجود دارد اینها بادیهنشین نبودند.
به سبب این تمدن وقتی اینها با امواج اسلام روبرو شدند از آنجا که توان مقابله با لشکر اسلام را نداشتند و البته اینکه پیام اسلام را مترقی دیدند اسلام را پذیرفتند ولی خیلی زود رنگ و بوی تمدنی خودشان را بر روی اسلام پاشیدند و مذهب اباضی را اختیار کردند. همانطور که مستحضر هستید مذهب اباضی یک مذهبی است که تقریبا هم سن مذهب شیعه است و همان افتراقاتی که در زمان خلفا ایجاد شد و شیعه و سنی را پدید آورد باعث شد که اباضیها هم با قرائتی که خودشان از دین اسلام داشتند یک مذهبی را ایجاد کنند و از آنجا که بنیانگذاران این مذهب عمانی بودند این مذهب بلافاصله در عمان رواج پیدا کرد. این دو مسئله یعنی انزوای جغرافیایی و انزوای مذهبی که ریشههای تاریخیاش را تا حدودی باز کردم امروزه هم بر سیاست عمان تأثیر گذار است.
انزوای جغرافیایی خب تغییری نکرده، و در کنار انزوای مذهبی باعث شده که سیاستهای عمان، حتی عمان امروزی تحت تأثیر قرار بگیرد. مستحضر هستید که وهابیت به قول معروف اباضیها را بعضا تکفیر میکند، چند تا فتوای تند و تیز از سوی علمای وهابی داشتیم که اباضی را مانند سایر ادیان و مذاهب مانند شیعیان تکفیر کردند و این مسائل باعث شد که عمان نسبت به همکاری با کشورهای حاشیۀ خلیج فارس و شبه جزیرۀ عربستان همواره یک احتیاطی را در نظر بگیرد، از طرف دیگر قلّت منابع در عمان هم روی سیاست معاصر این کشور تأثیر گذاشته. عمان یک میلیون بشکه نفت میفروشد، اخیرا هم فروش گازش بیشتر شده ولی به هیچ وجه درآمدهای هیدروکربنیاش قابل قیاس با کشورهایی مثل امارات و کویت و قطر و عربستان و حتی بحرین هم نیست.
![مفتی عمان احمد الخلیلی اباضیه](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/l412.jpg)
به سبب این سه دلیل، یعنی انزوای جغرافیایی، انزوای مذهبی و قلت منابع سیاست عمان در منطقۀ شبه جزیرۀ عربستان این بوده که همیشه دنبال یک متحد فرامنطقهای باشد. حالا این متحد فرامنطقهای ممکن است کشورهای غربی باشند، ایران باشد و حتی اسرائیل باشد. اوّلین تفاوت در سیاستورزی عمان به سبب این ویژگیهای ساختاری است که عرض کردم، به سبب این ساختارها و ویژگیها که عرض کردم در دنیای مدرن عمان یعنی از زمان روی کار آمدن سلطان قابوس در سال ۱۹۷۰ ما شاهد ایجاد مکتبی هستیم که با توجه به محدودیتها سعی کرد که برای عمان یک جایگاهی در میان کشورهای منطقه و حتی جهان ایجاد کند. از طرف دیگر مذهب اباضی مذهب تساهل و تسامح است، اوّلین دمکراسی جهان اسلام بوده، امام اباضی از طریق انتخاب عموم مردم تبدیل به امام و رهبر جامعۀ اباضی شده و همین ویژگیهای تساهل و مدارا و احترام به اکثریت باعث شده که عمانیها یک تساهل و مدارای درونی داشته باشند. این تساهل و مدارای درونی مذهب اباضی با روحیۀ تاریخی عمانیها عجین شده و میتوان شخصیت و کاراکتر عمانی را یک شخصیت اهل تساهل و مدارا دانست که تا جای امکان از نزاع و درگیری و خشونت پرهیز میکند.
با توجه به آن محدودیتهایی که عرض کردم سلطان قابوس در زمانی که داشت پایههای سیاست خارجی عمان مدرن را میگذاشت به این نتیجه رسید که عمان نه عمق گفتمانی دارد نه منابع آنچنانی دارد نه نفوذ جغرافیایی در کشور اطراف دارد، خب مستحضرید که به غیر امارات که هم مرزش هستند و در شمال عمان هم مرز هستند عربستان و یمن با تمدن عمانی در شمال عمان چند صد کیلومتر فاصله دارد و در عمل نفوذ جغرافیایی خاصی به سبب مرزهایش نمیتوانست داشته باشد. این مسائل سبب شد که سلطان قابوس برای خودش یک چارچوب و دکترین سیاست خارجی عمان در نظر بگیرد که امروز تبدیل به مکتب شده است. این چارچوب این است که عمان میانجیگری میکند. برای این که جایگاه این کشوری که محدودیت دارد، قلّت منابع دارد، ضعف دارد در نفوذ گفتمانی و میتوان گفت نفوذ گفتمانی در کشورهای مختلف ندارد، سبب شده که این دکترین میانجیگری و مصالحهجویی را در عمان نهادینه شود
آیا مکتب سلطان قابوس در دوره سلطان هیثم هم ادامه پیدا کرد یا در دوره جدید شاهد شکل جدیدی از سیاستورزی هستیم؟
سلطان هیثم به سبب آن ساختارها و محدودیتهایی که عرض کردم و همچنین مشروعیت مکتبی که سلطان قابوس ایجاد کرده و هنوز هم مورد احترام جامعه و نخبگان عمانی است نتوانست از این دکترین خارج شود. به همین سبب بعید میدانم که سلطان هیثم حداقل تا ۲۰۳۰ بتواند از خود صلابت ویژهای نشان داده و از این دکترین خارج بشود. دکترین سیاست خارجی عمان در چنین فضایی با چنین محدودیتهایی ایجاد شد و مکتب سلطان قابوس ایجاد شد. این مکتب یک مکتب شعاری نیست، واقعا عمانیها بعضا حاضرند هزینه بدهند، حاضرند مذاکره کنند، حاضرند ظرفیت نیروی انسانی خودشان را استفاده کنند که به عنوان یک میانجیگر مطرح بشوند، تا جایی پیش رفتند که امروز شاهد این هستیم که در جنگ روسیه با اوکراین هم وارد میانجیگری شدند و در سطح جهانی عمل میکنند، و این یک هنر فوق العاده برای رهبران با سیاست عمانی بوده که توانستند تا این حد خودشان را در پروندههای جهانی مطرح کنند.
خب مستحضر هستید در پروندههای دیگر از جمله پروندۀ ایران و پروندۀ یمن هم فعال بودند. این یک جایگاه ویژه برای یک کشور با شرایط عمان است و عمانیها حاضرند هزینه کنند که این جایگاه را حفظ کنند مگر این که مستقیما به منافع آنها چالش وارد شود. خب در چه زمانی به منافع عمانیها چالش وارد میشود؟ زمانی که کشورهای منطقه مثل یمن و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دچار مشکل بشوند. ببینید در بهار عربی خود عمان با یک سری اعتراضات خفیف که البته برانداز نبودند مواجه شد. در واقع نمیگفتند «الشعب یرید اسقاط النظام». از خود سلطان قابوس خواهش میکردند که مشکلات این کشور و وزرای فاسد را برکنار کند و یک دمکراسی نسبی ایجاد کند. البته شعارهای دمکراتیکش کمتر بود. و سلطان قابوس این کار را انجام داد. خب کشورهای دیگر حاشیۀ خلیج فارس مثل بحرین با مشکل مواجه شدند. چه شد که سلطان قابوس با شورای همکاری خلیج فارس در بحرین همکاری کرد ولی در یمن همکاری نکرد، چون که در بحرین اگر انقلابیون پیروز میشدند قطعا امواج انقلابی به کشورهای دیگر از جمله عمان که شاهد اعتراضات خفیفی بود میرسید. لذا آنجا رفت با شورای همکاری خلیج فارس همکاری کرد.
![اعتراضات مردم عمان به فساد در حکومت در سال ۲۰۱۱](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/maxresdefault.jpg)
چرا در پرونده یمن به این شکل وارد نشد و مسقط سیاستی بر خلاف شورای همکاری خلیج فارس در پیش گرفت؟
چون اینجا مستقیما منافع ملی عمان در یمن داشت به خطر میافتاد، همین مسئله باعث شد که عمان در یمن اگر چه که همیشه سعی کرده است که پرستیژ میانجیگری خودش را حفظ کند ولی در واقع به نفع جریانهایی کار میکرد که با سیاستهای عمان هم سو بود. توضیح دادم که عمان تا جایی اهل تساهل و میانجیگری بیطرف و صادق است که منافع خودش درگیر نشود. برای توضیح پروندۀ یمن یک مثال از بحرین آوردم که دیدیم عمان چگونه آنجا با عربستانیها و اماراتیها و بحرینیها همکاری کرد ولی در حملۀ ائتلاف عربی به رهبری عربستان، وارد نزاع و درگیری نشد و حتی در موارد زیادی علیه منافع ائتلاف عمل کرد، هر چند که سعی میکرد که رابطۀ دوستانه و ظاهری خودشان را حفظ کنند ولی به نفع مخالفان ائتلاف وارد عمل میشدند. چرا این اتفاق در یمن افتاد؟ آقای استفان والت بحث میکند، جنگ بزرگ هر کشوری تا دهههای بعد دکترین نظامی و سیاست خارجی آن کشورها را تحت تأثیر قرار میدهد، عمان نیز مستثنی نیست. آخرین جنگ بزرگ عمان مربوط به جنگ ظفار در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ میلادی و تا نیمۀ دهۀ ۱۹۷۰ میلادی بود.
ظفاریها که در ابتدا یک جنبش جداییطلب بودند که توضیحش مبسوط است با پیروزی یمن جنوبی و پیروز شدن کمونیستها در یمن جنوبی تغییر شکل دادند و ایدئولوژیشان را عوض کردند و عملا به یک جنبش کمونیستی تبدیل شدند که خب دنبال این بود که کل عمان را اشغال کند و شعار خلیج سوسیالیستی و کمونیستی عربی را هم سر میدادند. این تجربۀ عمان از جنگ بزرگ آخرش سبب شده که سیاستمداران عمانی از این درس بگیرند. درسی که سیاستمداران عمانی از این قضیه گرفتند این است که تجزیۀ یمن قطعا روی جداییطلبان خاموش ظفار تأثیر خواهد گذاشت و در درازمدت عمان را وارد چالش امنیتی میکند. همین مسئله سبب شده که عمان در یمن سیاستی متفاوت از کشورهای حاشیۀ خلیج فارس داشته باشد و سبب همراهی عمان با دولت صنعا همین مسئله است که دولت صنعا به هر حال شعارهای جداییطلبانه نداده، از یکپارچگی یمن حمایت کرده، به هیچ وجه منافع عمان را نمیخواهد در خطر بیندازد چون جغرافیایی که صنعا در آن حاکم است دولت صنعا در آن حاکم است با عمان فاصله دارد و به هر حال بر روی تمامیت ارضی یمن هم تأکید میکند.
از همین رو عمان از ابتدا دنبال این است که اوّلا جناحهای جداییطلب در یمن پیروز نشوند، ثانیا دولتی در یمن قدرت را در اختیار داشته باشد که نیروهای افراطی مانند القاعده در یمن را بتواند کنترل کند. به شکل کلی مسقط با نیروهایی همکاری میکند که مرزهای عمان را تحت تأثیر قرار ندهند. به هر حال اماراتیها و عربستانیها در چند نوبت خواستند تا نزدیک مرزهای عمان برسند تا به هر حال آن منافذ محتملی که عمان از طریق آن به انصار الله کمک میکرد را ببندند. البته عمان این را خط قرمز خودش تعریف کرده بود و با اطراف قضیه که میخواستند این سیاستهای عمان را به خطر بیندازند همکاری نمیکرد. اگر چه در ظاهر با آنها دوست بود ولی سیاستهایی را اتخاذ میکرد که علیه سیاستهای کشورهایی مانند عربستان و امارات بود.
![روابط عمان و یمن](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/The-delegation-of-Oman-and-Saudi-Arabia-in-Sanaa-5-e1696260188778.jpg)
همین که دولت عمان اجازه داد انصارالله سفارت خودش را در مسقط داشته باشد، با توجه به مختصاتی که عمان دارد، کشوری که با همۀ کشورهای جهان در ارتباط است دسترسیهای خوبی برای انصارالله ایجاد کرد. انصار الله میتواند از توان لجستیک مانند صنعت هوایی عمان برای دسترسی خود به نقاط مختلف دنیا استفاده کند و حتی امنیتی که آنجا برای انصار الله تأمین شده نشان از این دارد که عمان رابطۀ خوبی با صنعا ایجاد کرده بود و دلش میخواست که صنعا در آنجا فعالیت کند تا هم اوّلا صنعا در مقابله با دشمنان یمن مانند عربستان و امارات بسط ید داشته باشد و احتمالا همین که بتواند آنها را تحت کنترل داشته باشد تا منافع خود را تأمین کند. مثلا پس از ترور علی عبد الله صالح مسقط احزاب متمایل به علی عبد الله صالح را قانع کرد که از هم پیمانی با انصار الله خارج نشوند، اگر آنها از هم پیمانی با انصار الله خارج میشدند وضعیت یمن شکل دیگری میگرفت و قطعا به منافع عمان آسیب وارد میشد.
آیا رابطه با ایران تاثیری در اتخاذ این سیاست توسط مسقط داشته است؟
رابطۀ خوب مسقط و صنعا بالذات است و فکر نمیکنم تابعی از رابطۀ خوب ایران با مسقط باشد، یعنی عمانیها این کار را به خاطر ایران انجام ندادند، بلکه این کار را به خاطر خودشان انجام دادند، به خاطر منافع خودشان انجام دادند و از آنجایی که منافع ایران با منافع عمان در یمن انطباق دارد همکاریهایی را هم صورت دادند. به هر حال ایرانیها به راحتی میتوانستند به مسقط دسترسی پیدا کنند و از طریق مسقط سیاستهای خودشان را در یمن پیش ببرند. پس رابطۀ صنعا با مسقط بیش از آن که تابعی از رابطۀ ایران باشد تابعی از منافع ملی عمان بوده.
![روابط عمان و ایران سفر ملک هیثم به ایران](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/Oman-Iran.jpg)
روابط خوب عمان با غربیها بخصوص آمریکا و انگلیس چه تاثیری در سیاستهای مسقط داشته است؟ آیا تمایلی که اخیرا از سوی امارات و عربستان به سمت روسیه وچین میبینیم در عمان هم وجود دارد؟
ببینید انگلیسیها از ۳۰۰ سال پیش در عمان فعال هستند و تا همین ۲۰ سال پیش مثلا وزیر دفاع عمان انگلیسی بود، مثلا سر رابرت فلان، در عمان وزیر دفاع عمان بود، اصلا حکم وزارت دفاع را داشت نه این که مستشار باشد یا مشاور، وزیر بود. میخواهم نفوذ انگلیس را با این مثال توضیح بدهم. خب به هر حال آمریکاییها در آنجا فعال هستند، آمریکایی به عمان تشخص دادند، در چند پروندۀ مختلف، مانند پروندۀ هستهای، پروندۀ یمن بارها و بارها از عمان تشکر کردند، و خب به هر حال جایگاه عمان را در میان کشورهای جهان بالا بردند.
خب مثل همۀ کشورهای منطقه آمریکا در اینجا نفوذ دارد. ولی اگر بخواهم بگویم اصلیترین نفوذ را کدام کشور دارد بلاشک باید عرض کنم که انگلستان این نفوذ را دارد. هندیها به هر حال در عمان از دیرباز حضور داشتند، برخی از شهروندان امروز عمان که پاسپورت دارند اصالتا هندیتبار هستند به سبب این که در کرانههای اقیانوس هند، هندوستان و عمان قرار دارند اینها رابطۀ تجاری خیلی خوبی با هم داشتند و رفته رفته در طول تاریخ در عمان نفوذ پیدا کردند. سرمایهداران، مدیران فعلی بسیاری از وزارتخانههایشان، بانکهایشان، خدماتی که ارائه میدهند همه هندی هستند، هندیها فکر میکنم دومین اقلیت مهاجر در عمان هستند و به همین سبب هندیها نفوذ زیادی دارند، با آمریکاییها و انگلیسیها هم خیلی هماهنگ هستند مخصوصا در قضیۀ تحریم ایران خیلی هماهنگ بودند و بعضی از جاها که به هر حال خود عمانیها هم مایل بودند با ما کار کنند این هندیها بودند که سنگاندازی میکردند و منافع ما را به خطر میانداختند.
![روابط عمان و انگلیس ملکه الیزابت ملک قابوس](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/CA354321-CE66-4D0F-83A8-9B9AB2A3188F.jpg)
چینیها هم در عمان حضور اقتصادی دارند، فکر کنم حدود ۹۰ درصد از نفت عمان را چینیها میخرند، مبادلات تجاری و اقتصادیشان در سال گذشته ۴۰ میلیارد بود، و در منطقه الدّقم که یک بندر شرقی در عمان است برای دسترسی به اقیانوس هند و آبهای آزاد چینیها سرمایهگذاری کردند و سرمایهگذاریشان در آن منطقه را قرار است تا ده میلیارد دلار برسانند و همین مسئله سبب شده که در طرح کریدور هند به اروپا که اخیرا و در اجلاس گروه 20 از آن رونمایی شد و در ابتدا آیتویو نام داشت عمان حذف بشود چون چینیها آن را فعال کرده بودند و خب نه آمریکاییها و نه هندیها مایل نبودند که این ظرفیت را در اختیار چینیها قرار بدهند.
روسیه هم آن نقشی که در کشورهای دیگر دارد را در عمان ندارد ولی به هر حال در پروندۀ اوکراین سر غلات سلطان هیثم با پوتین مذاکراتی داشته و قرار است یکی از انبارهای توزیع غلات جهان در عمان تأسیس بشود. ولی خب کنشگری روسیه در عمان این توان و ظرفیت سایر کشورهایی را که عرض کردم مخصوصا انگلیس و آمریکا و سپس هند را به هیچ وجه ندارد.
روابط خوب عمان با غربیها بهخصوص آمریکا و انگلیس تاثیر منفی بر روابط تهران – مسقط نگذاشته است؟
ببینید از آنجایی که در عمان انگلیسیها صاحب نفوذ هستند و انگلیسیها هم از ظرفیتهای عمان و قدرت سایر کشورهای منطقه مطلع هستند هیچ وقت عمان را در زیر منگنه نمیگذارند که رابطهاش را با ایران قطع کند و ضعیف کند و بخواهد با ایران خصومت بورزد. خب به هر حال آنها از قدرت ایران آگاهند، از ظرفیتهای عمان هم آگاه هستند، خودشان هم کنشگریشان به گونهای است که دلشان نمیخواهد متحدین خودشان را زیر ضرب ببرند. رابطۀ ایران با عمان تابع بسیار ضعیفی از رابطۀ عمان با غرب است. وقتی که تحریمها وضع میشود عمان آخرین کشوری است که به تحریمها میپیوندد، وقتی هم که گشایشها ایجاد میشود عمان اوّلین کشوری است که گشایش ایجاد میکند، گشایش بانکی ایجاد میکند، گشایش سیاسی اقتصادی برای ما ایجاد میکند. و این هم به نظر خود عمانیها ربط دارد هم این که کشورهای غربی دلشان نمیخواهد که عمان آسیب ببیند.
![دیدار ملک هیثم با چارلز سوم پادشاه انگلیس](http://syaaq.com/wp-content/uploads/2023/10/6112eec5-701b-4b23-b8be-cf0de262c61e_w1597_n_r1_st_s.jpg)
به هر حال عمان در این منطقۀ پرآشوب یک پایگاه با ثباتی است که میتواند پروندهها را حل کند، میتواند یک ارتباطاتی ایجاد بکند و به هر حال در سیاستورزی انگلیسیها و آمریکاییها عمان مسئلۀ مهمی است که نباید این ظرفیت سوخته بشودالبته رابطۀ ایران و عمان تابع مسائل دیگری است مانند قرابت جغرافیایی، این که ما در طول تاریخ حداقل ۴۰۰، ۵۰۰ سال گذشته هم شیعیان در اقلیت جهان اسلام بودند و هم اباضیه. اینها هیچ وقت وارد نزاع و درگیری با همدیگر نشدند. به هر حال همکاریهایی از زمان ساسانیان انجام شده، نادرشاه آنجا لشکر برده، پهلوی آنجا لشکر برده، کمک کرده، ایران در مسئلۀ یمن در برخی از نقاط به عمانیها کمک کرده، شنیدم که قرار است یک سری تجهیزات نظامی هم از ایران خریداری بشود. رابطۀ ایران و عمان رو به رشد است، هم رابطۀ سیاسی خوبی داریم هم رابطۀ اقتصادیمان رو به رشد است، امیدوارم که این مسئله ادامه پیدا کند.
بسیار متشکرم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.