در سال 2015، با تصرف پادگانهای اسد در ادلب توسط ارتش فتح، وضعیت نظامی سوریه به شدت تغییر کرد. اسد درخواست کمکهای بینالمللی کرد و با مداخله روسیه در پایان سال 2015، توازن قوا به نفع او تغییر یافت. در سال 2016، نیروهای روسیه توانستند مناطق کلیدی را حفظ کنند و در سالهای بعد، مناطق بیشتری را بازپس گیرند. با این حال، از سال 2020، توجه بینالمللی از سوریه به سایر مناطق منحرف شد، مانند جنگ لیبی و درگیریهای آذربایجان و ارمنستان، و سپس جنگ اوکراین در سال 2022. این انحراف توجه، همراه با چالشهای داخلی و منطقهای ایران، باعث شد تا اسد و شورشیان به جای تمرکز بر جنگ، به دنبال ثبات و توسعه اقتصادی باشند. این تغییرات نشان میدهد که توازن قوا در منطقه همچنان در حال تغییر است و انقلاب نیاز به ابتکار و تاکتیکهای جدید دارد.
درس اخلاقی از جنگ آذربایجان و ارمنستان این است که آمادگی طولانی مدت برای جنگ میتواند به پیروزی منجر شود. برای استفاده از فرصتها، رهبران انقلاب سوریه باید از توهم ادلب به عنوان یک حالت نهایی خارج شوند و به جای ایجاد نهادهای باثبات در جبهههای جنگ، بر آمادگی نظامی و حمله تمرکز کنند. اولین قدم، ایجاد حالت جنگی و اولویت دادن به حمله و آمادگی نظامی است. دومین قدم، تعریف یک استراتژی نظامی روشن است که هدف آن گسترش در حومهها و مناطق دوردست قبل از مراکز شهری باشد. سومین قدم، یافتن تاکتیکهای مناسب برای دستیابی به این هدف استراتژیک است، به گونهای که نیروهای دشمن را به عقبنشینی تدریجی وادار کند و جبهههای جدیدی برای عملیات نظامی باز شود.