روابط انصارالله با ایران و به شکل عام جایگاه این گروه در شبکه مقاومت را باید به دو دوره اساسی پیش از پیشروی انصارالله به سمت عدن در سال 2015 و پس از آن تقسیم کرد. در حالی که انصارالله تا سال 2014 و بخصوص در زمان فتح صنعا الگویی شبیه الگوی حزب الله لبنان را دنبال میکرد پس از انقلاب سال 2014 مسیر دیگری را در پیش گرفت که رفتار و جایگاه این گروه در شبکه مقاومت را تغییر داد.
جنبش انصارالله از زمان سقوط صالح در سال 2011 تا پایان سال 2014 در جایگاه نیروی شبهنظامی خارج دولت و شریک قدرت که توان تضمین منافع خود را دارد نقش آفرینی میکرد و انقلاب 21 سپتامبر 2014 نقطه تثبیت این جایگاه و موقعیت بود. در این الگو وابستگی نیروی شبهنظامی به مرکزیت شبکه مقاومت زیاد است و علاوه بر این این نیرو با گرفتار نشدن در ساحت مرزهای ملی توانایی پیگیری اهداف ایدئولوژیک و عملیاتی فراملی را داراست. ایستادن در این جایگاه موجب میشود بازیگر جبهه مقاومت توانایی بالایی برای پیگیری اهداف ایدئولوژیک خود داشته باشد و به دلیل ماهیت فرودولتی قید و بندهای حقوقی و سیاسی بینالمللی مانع پیگیری اهداف فراملی سازمان نشود.
انصارالله در بدو تاسیس و تا میانه جنگهای ششگانه ارتباط ساختاری با محور مقاومت نداشت[1] و در منظومه همپیمانان ایران تعریف نمیشد. انصارالله در این دوره از اینکه اهداف اعتقادی خود را در عمل پیگیری کند بر حذر بود و تنها در مقام شعار آمریکا، اسرائیل و صهیونیسم را محکوم میکرد. وثیق شدن ارتباط با تهران و قرار گرفتن در شبکه مقاومت موجب شد پیگیری این اهداف رنگ و بوی عمل به خود گرفته و اقداماتی نظیر اخراج قبایل یهود آل سالم از صعده در سال 2007[2]، تعطیلی دارالحدیث دماج در سال 2014[3] و حتی درگیری مستقیم با سعودیها به عنوان مهمترین همپیمان آمریکا در جهان عرب را در سال 2009[4] جامه عمل بپوشند. گزاف نیست اگر بگوییم پیشبرد این اهداف که به واسطه حضور انصارالله در منظومه مقاومت محقق شد نقش مهمی در اقبال عمومی به این جنبش داشت.
همپیمانی انصارالله با علی عبدالله صالح و حزب موتمر الشعبی که جریان تکنوکرات ملیگرای یمنی را نمایندگی میکند تاثیر مهمی در تغییر ریل رفتار انصارالله داشت. از زمان شکلگیری و تثبیت این همپیمانی انصارالله سعی کرد از جایگاه خود به عنوان نیروی شبهنظامی فرودولتی با ماموریت جهانشمول خارج شده و به عنوان یک دولت محصور در مرزهای ملی ایفای نقش کند.
نخستین نشانه این تغییر ریل را باید حرکت انصارالله به سمت عدن در ابتدای سال 2015 میلادی دانست. در حالی که جمهوری اسلامی با این حرکت مخالف بود[5] و ترجیح میداد انصارالله به عنوان شریک قدرت در صنعا باقی بماند و جایگاه خود را در شمال یمن برای پیگیری اهداف ایدئولوژیک خود تثبیت کند، ولی این گروه با همکاری صالح حرکت به سمت عدن با هدف سیطره بر تمامی مفاصل قدرت ملی و نشستن در جایگاه دولت ملی را ترجیح داد. بالا گرفتن جنگ در عدن و قرار گرفتن انصارالله در لبه سیطره بر قدرت ملی، عربستان را بر این داشت که با تجاوز نظامی به خاک همسایه مانع بر هم خوردن قواعد سیاسی شبه جزیره عربی شود.
هرچند حمله عربستان به یمن مانع به دست گرفتن قدرت توسط انصارالله شد ولی ریلگذاری این گروه برای نقشآفرینی در فضای ملی را تغییر نداد. کودتای علی عبدالله صالح در سال 2017 و تصفیه حزب موتمر را باید عامل تقویت ایده سیطره بر دولت ملی در انصارالله دانست. چرا که مهمترین رقیب بالفعل انصارالله در صنعا سرکوب شده و این حوثیها بودند که قدرت مطلق را در این منطقه در اختیار داشتند.
ورود انصارالله به بازیگری در سطح ملی موجب شد همکاری این گروه در پیشبرد اهداف ایدئولوژیک محور مقاومت رنگ بازد و با تهران و ریاض از موضع منافع محصور در مرزهای ملی وارد تعامل شود. وقتی سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در همایش فرماندهان نداجا در سال 2016 گفت: «نیاز به پایگاههایی در دوردست داریم و شاید در زمانی امکان داشته باشد که در سواحل یمن یا سوریه پایگاه داشته باشیم و یا پایگاههایی در جزایر و یا به صورت شناور باشد.»[6]، مهدی المشاط رئیس دفتر وقت سید عبدالملک واکنش تندی[7] نسبت به این اظهار نظر نشان داد. این تنها یکی از بازتابهای مهم خارج شدن انصارالله از جایگاه بازیگر ایدئولوژیک با ماموریت جهانی و تبدیل شدن به یک بازیگر محصور در مرزهای ملی بود. شاید همین رویکرد مقامات یمنی موجب شد که جبهه جنوب عربستان برای انجام عملیاتی تعیینکننده مانند حمله به آرامکو قابل استفاده نباشد و جبهه شمال برای وارد کردن ضربهای در این سطح مورد استفاده قرار گیرد.[8]
تصمیم برای تبدیل شدن به یک بازیگر ملی در شرایطی که کشور یمن مورد تهاجم و تجاوز نظامی از سمت بیگانگان بود نمود چندانی نداشت و دفاع از کشور کاملا در راستای اهداف ایدئولوژیک انصارالله تعریف میشد. ولی با پایان جنگ و خروج انصارالله از نقش مدافع وطن در برابر تجاوز بیگانه، سوالات و دوراهیهای زیادی برای انصارالله به وجود میآید که باید به آنها پاسخ دهد و انتخابهای سختی در برابر این گروه است. مسئله نخست مشروعیت استفاده از سلاح در برابر مخالفان یمنی انصارالله است. طبیعی است که انصارالله در مقام یک دولت ملی نمیتواند مخالفان داخلی خود را با استفاده از سلاح سرکوب کند. همچنین قرار گرفتن در این جایگاه موجب میشود انصارالله ناچار به رعایت قواعد حقوقی بینالمللی شده و طبیعتا پیگیری اهدافی مانند آزادسازی استانهای سهگانه از اشغال عربستان، دفاع از منافع زیدیان مقیم دیگر کشورها بهخصوص در عربستان سعودی و مهمتر از همه پیگیری آزادسازی فلسطین و جهاد بر علیه صهیونیستها از موضع یک دولت ملی قابل قبول نیست.
در شرایط فعلی به نظر میرسد انتخاب مقامات صنعا بین دو مدل اصلی در ساختار مقاومت، تکرار الگوی ایران به عنوان یک دولت محصور در مرزهای ملی است و نه الگوی حزب الله به عنوان سازمان شبهنظامی فرودولتی با ماموریتی فراملی. با این تفاوت که صنعا منابع لازم از جمله خرده هویتهای همپیمان و منابع مادی لازم برای پیگیری اهداف ایدئولوژیک را در اختیار ندارد. همین مسئله موجب میشود که دولت صنعا ناچار به پیگیری مسائل ملی و در چارچوب مرزهای ملی شده و در مورد ادعاهای ایدئولوژیک به گفتاردرمانی بسنده کنند. طبیعتاً در شرایطی که گروهی بر اساس یک ایدئولوژی و ادعاهای فراملی به قدرت رسیده و از ادعاهای فراملی خود دست نکشیده باشد، رفتار بر اساس منافع ملی و در چارچوب مرزهای دولت ملی توسط جامعه مخاطبان نوعی نفاق تفسیر خواهد شد که مشروعیت دولت را زیر سوال میبرد و در نهایت این دولت را به سقوط و یا تقابل با جامعه خود سوق خواهد داد.
هرچند تخاطب با تهران و ریاض از موضع برابر، خود یک پیروزی بزرگ برای گروهی است که کمی بیش از بیست سال از تاسیس آن میگذرد ولی نشستن در این موضع هزینه زیادی برای انصارالله به دنبال خواهد داشت که به نظر میرسد مسئولان انصارالله این هزینه را به جان خریدهاند. به عبارتی حرکت به سمت تبدیل شدن به یک دولت ملی نقطه به کما رفتن انقلابیگری در صنعا بود. روزی که انصارالله به امید دستیابی به میوه دولت ملی و به هوای بهشت دولتداری به سمت عدن حرکت کرد خود را به برهوت مرزهای ملی افکند.
[1] https://www.opendemocracy.net/en/north-africa-west-asia/iran-and-houthis-between-political-alliances-and-sectaria/
[2] https://www.al-monitor.com/originals/2016/04/yemen-jews-israel-houthi-homeland.html
[3] https://www.noonpost.com/content/1537
[4] https://www.wilsoncenter.org/article/who-are-yemens-houthis
[5] بنگرید:
https://www.al-monitor.com/originals/2015/01/yemen-houthis-obama-administration.html
[6] http://fna.ir/PG6E0X
[7] بنگرید:
https://boyemen.com/news39046.html
[8] https://www.reuters.com/article/us-saudi-aramco-attacks-iran-exclusive-idUSKBN1YN299