شکل جدیدی از ناسیونالیسم تحت حمایت دولت به سرعت در دو کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، ریشه میگیرد. تمام تلاشهای این دو کشور برای حفظ قیمتهای بالای نفت، معرفی پروژههای بزرگ داخلی، سرمایه گذاری در ورزش جهانی یا افزایش دسترسی به روسیه و چین، یا بهتر است بگوییم تقریباً تمام سیاستهای داخلی و خارجی دولتهای عربستان و امارات را میتوان تحت تاثیر برنامه جدید ملیگرایی این دو کشور در خلیج فارس دانست. این برنامهها، تلاشهایی از بالا به پایین برای بازسازی هویت ملی و روابط دولت-جامعه هستند، هرچند هنوز تحت یک عنوان اقتدارگرا عمل میکنند.
ناسیونالیسم، بنیاد استبدادی جدیدی است که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و محمد بن زاید، رئیس امارات متحده عربی به دنبال آن هستند تا کنترل و قدرتشان را بر مملکت خود تثبیت کنند. هر دو رهبر، در حال حاضر بیش از هر حاکم قبلی در تاریخ کشورهای خود، قدرت را در دست گرفتهاند و مایلند اقتدار مطلق خود را در دراز مدت حفظ کنند.
محور اصلی این هدف، بازسازی هویتهای ملی است، به طوری که محمد بنسلمان و بنزاید درگیر نوعی مهندسی هویت هستند که مخاطبان داخلی و خارجی را هدف قرار داده و قدرتشان را تثبیت کند.
در عربستان سعودی، محمد بن سلمان تلاش میکند هویت ملی را از تأکید صرف بر مذهب فاصله داده و به سمت ایدهای جدید از معنای «سعودی بودن» تغییر جهت دهد. دولت سعودی از زمان تأسیس، یک پروژه مشترک سیاسی-مذهبی بوده است. به طور سنتی، این کشور متکی بر یک ناسیونالیسم مذهبی بود که ریشه در روایتهایی داشت که عربستان سعودی را به عنوان یک مدینه فاضله اسلامی خالص نشان میداد. این بینشی است که خاندان آل سعود در طول تاریخ از آن طریق به دنبال کسب مشروعیت خود بوده است.
هویت بخشی جدید در اصلاحات مختلفی که به دستور ولیعهد انجام میشود، قابل مشاهده است؛ از جمله تلاشها برای دور کردن تاریخ رسمی عربستان سعودی از وهابیت را میتوان در اجازه دادن به زنان برای رانندگی، زندگی به تنهایی، سفر بدون سرپرست مرد، محدود کردن اختیارات پلیس مذهبی، مجوز مکانهای تفریحی عمومی مانند سینما و کنسرت، پاکسازی مقامات دولتی و سلطنتی به بهانه مبارزه با فساد و دستگیری روحانیون و علما که رژیم آنها را افراط گرا معرفی کرده است، برشمرد. کتابهای درسی و آموزش دولتی، در راستای پذیرش این روایت ناسیونالیستی جدید و در عین حال دور کردن جامعه از اهداف پان عرب یا پان اسلامی اصلاح شدهاند.
در امارات، بن زاید همچنین تلاش میکند هویت ملی را به سمت یک حس منسجمتر از «اماراتی بودن» هدایت کند. از همان ابتدا، ملت سازی در امارات متحده عربی به شدت بر تحکیم و مشروعیت بخشیدن به اقتدار دولتی و ایجاد حس هویت مشترک متمرکز بوده است. ابتکاراتی که برای تقویت حس هویت مشترک طراحی شدهاند، شامل «سال زاید» ۲۰۱۸ ، معرفی موزهها و کتابخانههای ملی مختلف و تأکید گسترده بر جشنهای سالانه روز ملی است. آموزش و پرورش در امارات نیز به شدت اصلاح شده است، به طوری که بن زاید برنامههای درسی را به سمت تاکید شدید بر هویت ملی امارات سوق میدهد.
برای افزایش این ناسیونالیسم، اقتصاد اهمیتی حیاتی دارد. محمد بن سلمان و بن زاید بر تلاش برای بازسازی اقتصادی کشورهای خود به سمت آیندهای پایدار و پس از نفت حرکت میکنند؛ اما در هر دو کشور امارات و عربستان، رفاه مردم تحت فشار است زیرا که ریاض و ابوظبی یارانهها را قطع کردهاند.
ابتکارات جدید چشم انداز 2030 ریاض و ابوظبی، چشمانداز اصلی این حرکت جدید است که برای ایجاد عربستان و امارات به عنوان قطبهای اقتصادی اصلی خاورمیانه و بازارهای پرسود برای سرمایه بینالمللی، طراحی شده است. برای تحقق این امر، دو کشور تصاویری از خود در فضای بینالمللی با تاکید بر مدرنیته، پیشرفت و ثبات را به امید جلب حمایت و سرمایهگذاری خارجی به نمایش گذاشتهاند. این شامل تلاشهایی برای ترویج گردشگری، سرمایهگذاری در ورزشهای جهانی، میزبانی اجلاسهای سرمایهگذاری بینالمللی و ابتکارات مذهبی فراملی مختلف است که این بازیگران را به عنوان مدافعان به اصطلاح اسلام میانهرو نشان میدهد.
با وجود این، هر دو دولت امارات و عربستان به سرکوب بیشتر شهروندان، منتقدان و نخبگان تغییرخواه روی آوردهاند. این شرایط در حالی است که روند ناسیونالیسم اجرایی بالا به پایین جدید، میتواند به راحتی نیروهایی خارج از کنترل دولت ایجاد کند. اگر بنسلمان و بنزاید نتوانند این جمعیتی را که خودشان، ملیگرایی را در آنها تشویق کردهاند کنترل کنند، با خطری جدی از سوی آنها مواجه خواهند شد.
منبع: فارین پالیسی