هنگامی که بحران قطعی برق در مصر در هفتههای اخیر به اوج خود رسید، اسرائیل و همچنین مطبوعات منطقهای و بین المللی اعلام کردند که استفاده از گاز اسرائیل راهحلی «منطقی» و «مدرن» است. اما چرا صحبت از اکتشافات عظیم و بیسابقه گاز که میتواند صادرات بیسابقهای را به همراه داشته باشد و پاسخی به بحران دلاری مصر بدهد، ناپدید شده است؟ و چرا این پیشنهاد که مصر حتی میتواند از جنگ روسیه و اوکراین، با توجه به اهمیت صادرات انرژی این کشور به اروپا، منتفع شود نیز در این بحثها غایب بوده است؟
در اعتراض به بحران برق – که دولت مصر با اجرای قطعی برق روزانه در سراسر کشور در فواصل زمانی نیمه منظم سعی در مدیریت آن دارد- دختر جوانی در شهر سوئز ظاهر شد و پلاکاردی به همراه داشت که روی آن نوشته شده بود: «آیا گاز مصر به اسرائیل رفته است؟»
واقعیت تکان دهندهای که شاید این دختر و بسیاری از مصریها از آن غافل باشند این است که ماجرا دقیقاً برعکس است. اسرائیل در هفتههای گذشته صادرات گاز خود را به مصر 30 درصد افزایش داده است.
در سالهای اخیر، زمانی که صحبتهای زیادی در مورد افزایش نیروگاههای گاز طبیعی مایع واکتشافات منابع جدید گاز در مصر مطرح شد، برخی از آن به عنوان یک موفقیت چشمگیر یاد کردند. آنها هشدارهای کسانی را که میگفتند گازی که دوباره صادر میشود، گاز اسرائیل است و هدف اولیه از قراردادهای گاز مصر و اسرائیل هرگز مایع سازی گاز برای صادرات مجدد نبوده است، بلکه برای مصارف داخلی مصر است، نادیده گرفتند.
این یعنی تقویت وابستگی مصر به گاز اسرائیل، مشابه کاری که اسرائیل با اردن انجام داد.
کارشناسان اقتصادی اعلام کردهاند که وقتی کشورهایی مانند مصر منابع انرژی خود را صادر میکنند، این نشانه شکست است و نباید مایه افتخار باشد. آنها میگویند که مواد اولیه را میتوان برای تولید داخلی استفاده کرد یا برای نسلهای آینده حفظ کرد تا با بدهی یا کمبود منابع انرژی ارزان و پاک مواجه نشوند.
علاوه بر این، اسرائیل به هیچ وجه در مورد این قراردادهای گازی میلیارد دلاری با مصر ساده لوح نیست: رهبران و استراتژیستهای آن قطعاً اهمیت ایجاد وابستگی در همسایگان خود را میدانند. رژیم صهیونیستی این کار را با تشکیلات خودگردان فلسطین و اردن انجام داد و اکنون قصد انجام چنین کاری را با لبنان و مصر دارد. با این حال باید گفته شود که وابستگی به خودی خود تنها هدف نیست بلکه موثرترین راه برای عادیسازی نیز در نظر گرفته میشود.
مشکل اصلی این است که اکثر شرکتهای فعال در بخش انرژی در مصر – به ویژه در بخش واردات و صادرات گاز اسرائیل – متعلق به نهادهای مستقل یا ژنرالهای سابق هستند که به تجارت روی آوردهاند. این امر خود سؤالات دیگری را ایجاد میکند، به عنوان مثال: مقامات مصری تا چه حد از خطراتی که امنیت ملی مصر را با چنین توافقاتی در معرض خطر قرار میدهند، آگاه هستند؟ علاوه بر این، آیا اسرائیل پروندههای محرمانهای در مورد این ژنرالها دارد؟ یا بر اساس نوع نگاهشان به «منافع ملی» عمل میکند؟
چرا مصر با لبنان، فلسطین و سوریه اتحاد برقرار نکرد و با ترکیه هماهنگ نشد تا به جای ادغام خود در پروژههای توهمی با اسرائیل، قبرس و یونان، جبهه عربی را برای کسب حقوق اعراب در پرونده گاز شرق مدیترانه رهبری کند؟
کدام منافع ملی با عضویت در این بلوک در شرق مدیترانه تامین میشود؟ اکنون مصر به یک واردکننده گاز تبدیل شده است، شرکتهای حفاری حتی از میادین خود نگهداری نمیکنند و به نظر میرسد که آنها حتی برای اجرای قراردادهای اکتشافی امضا شده میان خود و دولت مصر، همکاری نمیکنند.
مبارزه برای جلوگیری از صادرات گاز مصر به اسرائیل یکی از نگرانیهای اصلی در طول انقلاب مصر بود. شکایتهایی علیه رژیم مبارک در رابطه با معاملات گازی موجود – که گاز مصر را برای اسرائیل با قیمتهایی بسیار کمتر از ارزش بازار تضمین میکرد – تشکیل شد و قوه قضاییه مصر در آن زمان نقش مثبتی در این زمینه ایفا کرد.
حملات به خط لوله گازی که اردن و اسرائیل را در سینا به هم وصل میکند در همین زمان به گروههای مسلح در این منطقه نسبت داده شد، اگرچه شورای نظامی ممکن است تبانی کرده باشد.
جدای از منشاء اصلی این حمله، اسرائیل مشتاق بینالمللی کردن این موضوع بود و با استفاده از حفرههای موجود در معاملات سرمایهگذاری دوجانبه با رژیم مبارک که به دادگاههای داوری بینالمللی بر دادگاههای محلی اولویت میداند، از مصر شکایت کرد.
از طریق این داوری و رضایت متقابل با رژیم کنونی، اسرائیل نه تنها غرامت هنگفتی را دریافت کرد، بلکه توانست توافق جدیدی را منعقد کند که بر مبنای آن صادرات گاز اسرائیل به مصر با نرخهایی بالاتر از بازار را تضمین میکرد.
به طور خلاصه، اسرائیل گاز مصر را از سال 2009 تا 2014 با نرخی کمتر از بازار میخرید و امروز آن را با نرخی بالاتر از بازار به مصر میفروشد. علاوه بر این، کسانی که با آنها این معامله را انجام میدهند، شرکتهایی هستند که منحصراً به نهادهای اطلاعاتی مصر وابسته هستند.
همه از وسعت هماهنگیهای امنیتی مصر و اسرائیل در موضوعات متعدد از سال 2014 آگاه هستند. این هماهنگی شامل اقداماتی در رابطه با گروههای مسلح در سینا و همچنین هماهنگیهای منطقهای و بین المللی بالا برای بهبود وجهه رژیم مصر در محافل ایالات متحده آمریکا و غرب و حتی پیشنهادهای میانجیگری در مورد سد اتیوپی است.
پرسشها در مورد ماهیت این انقیاد و وابستگی و اینکه آیا مصریها باید بایستند و آن را به چالش بکشند یا سکوت کنند و وضعیت موجود را بپذیرند، همچنان بیپاسخ باقی ماندهاند.
منبع: عربی الجدید