آلکساندر استارک در این گزارش مفصل به این نتیجه میرسد که آمریکا باید بین گزینههای بد و بدتر به بد رضایت داده و دیپلماسی را برای آرام کردن دریای سرخ مقدم کرده و دست از بمباران یمن بردارد.
استارک مینویسد: درگیری بین ایالات متحده و حوثی ها در دریای سرخ به طور پیوسته در حال افزایش است. در 13 دسامبر، چند قایق کوچک حوثی ها تلاش کردند به یک کشتی تجاری حمله کنند. بالگردهای نیروی دریایی ایالات متحده در پاسخ به این حمله حوثی ها – یک گروه که 80 درصد از جمعیت یمن در قلمرو تحت کنترل آنان زندگی می کنند – به آنها شلیک نمودند و در نتیجه سه قایق حوثی ها غرق شده و ده خدمه آن ها نیز جان خود ر از دست دادند. سپس، در 9 ژانویه، حوثی ها یکی از بزرگترین حملات خود را در دریای سرخ انجام دادند که شامل پرتاب 30 پهپاد، دو موشک کروز ضد کشتی و یک موشک بالستیک ضد کشتی بود که البته از سوی نیروهای آمریکایی و بریتانیایی رهگیری گشتند.
این درگیری آخرین مورد از مجموعه ای از حملات در دریای سرخ به شمار می رود. از اواسط نوامبر، حوثیها بیش از 20 حمله به کشتیهای تجاری ِدر حال حرکت در دریای سرخ- تنگه راهبردی بسیار مهمی که 15 درصد تجارت جهانی از آن عبور میکند- انجام دادهاند. آن ها که این حملات را پاسخی به جنگ اسرائیل و حماس می دانند، موشک ها و پهپادهایی را نیز به سمت جنوب اسرائیل شلیک نموده اند.
حملات دریای سرخ، برخی از شرکت های کشتیرانی را مجبور کرده است تا به طور موقت حرکت از طریق کانال سوئز را متوقف کنند و در عوض از آب های شاخ آفریقا حرکت کنند، تغییری که حدود ده روز به زول سفر کشتی ها اضافه می کند. این حملات هنوز به اختلال قابل توجهی در تجارت جهانی منجر نشده است، اما در دراز مدت، افزایش هزینه های حمل و نقل ، احتمالاً قیمت نفت و هزینه کالاهای مصرفی را در سراسر جهان افزایش خواهد داد.
ایالات متحده در پاسخ، شرکای بین المللی خود را بسیج نموده و در اواسط دسامبر یک ابتکار چندملیتی را با هدف حفاظت از کشتی های تجاری در دریای سرخ آغاز کرده است. در 1 ژانویه، این شرکا بیانیه مشترکی صادر کردند که به گفته مقامات آمریکایی باید به عنوان آخرین هشدار به حوثی ها قبل از اقدام شدیدتر واشنگتن در نظر گرفته شود. مقامات آمریکایی اکنون در حال بررسی حملات نظامی مستقیم به اهداف حوثی ها هستند.
از آنجایی که حملات حوثی ها می تواند عواقب جدی برای تجارت جهانی داشته باشد، ایالات متحده برای پاسخ نظامی تحت فشار قابل توجهی قرار دارد. اما به جای حملات تلافی جویانه، ایالات متحده باید از رویکرد دیپلماتیک حمایت کند. ممکن است حوثی ها اخیراً وارد تیترهای روزنامههای بینالمللی شده باشند، اما آنها دو دهه است که ایالات متحده و شرکای خلیج فارسی آن را به چالش کشیده اند.
استفاده از زور علیه حوثیها در گذشته، چه توسط رژیم علی عبدالله صالح، رئیسجمهورسابق و چه با تلاش عربستان برای بازگرداندن دولتی که حوثیها در اواسط دهه 2010 آن را سرنگون کردند، صرفا به این گروه فرصت داده است که تواناییهای نظامی خود را بهبود بخشد، خود را به عنوان یک جنبش مقاومت قهرمان نشان دهد و مشروعیت خود را در داخل کشور تقویت نماید.
در واقع، این گروه نیاز به تقویت داشت؛ زیرا قبل از 7 اکتبر با مقاومت داخلی فزاینده ای روبرو شده بود. اما اکنون، به نظر می رسد که واکنش آن به عملیات اسرائیل در غزه سبب جلب حمایت از آن در یمن و در سراسر منطقه شده است. حملات تلافی جویانه همچنین احتمال گسترش جنگ اسرائیل و حماس به سراسر منطقه و از سرگیری جنگ داخلی در یمن را افزایش می دهد. طی یک سال و نیم گذشته، آتشبسی که با میانجی گری سازمان ملل حاصل شده است، درگیریهای شدید در یمن را متوقف نموده است؛ اما حملات مستقیم ایالات متحده به اهداف حوثیها میتواند آتش جنگ داخلی را دوباره شعلهور کند.
ایالات متحده گزینه های خوب زیادی برای پاسخ به حملات حوثی ها ندارد؛ اما تلاش دیپلماتیک برای برقراری صلح پایدار در جنگ یمن و در عین حال ادامه تلاشها در کنار شرکای بینالمللی برای جلوگیری از حملات حوثیها ، کم ضررترین این گزینهها است.
مقاومت در برابر انفجار
آغاز جنبش حوثی ها به دهه 1990 باز میگردد؛ گروهی که آن زمان خود را انصارالله می نامیدند، به مقاومت در برابر تبلیغ وهابیت سعودی و ابراز هویت و اعمال مذهبی زیدی در سراسر یمن پرداختند. زیدیگری گونهای از تشیع رایج در شمال یمن و بخشهایی از جنوب عربستان سعودی است. البته تفاوت های اعتقادی مهمی بین جریان اصلی شیعه و اسلام زیدی وجود دارد؛ مثلاً گروه اصلی شیعیان به 12 امام اعتقاد دارند؛ در حالی که زیدی ها تنها پنج امام را می شناسند.
اما از همان زمان که این جنبش به مخالفت با فساد مزمن موجود در رژیم صالح – و همکاری او با ایالات متحده در “جنگ جهانی علیه تروریسم” پرداخت – حامیان یمنی فراتر از جامعه زیدی به دست آورد. گزارش های رسانه ای گاهی درگیری داخلی طولانی مدت در یمن را در قالب نزاع فرقه ای بین سنی ها و شیعیان به تصویر می کشند؛ اما حقیقت این است که به قول ماریکه برانت-انسانشناسی که مطاالعات وسیعی روی حوثیها داشته است- در سالهای اولیه قرن بیست و یکم، جنبش انصارالله آن قدر گسترش یافت که به “کاتالیزوری با پتانسیل متحد کردن همه آنهایی [در شمال یمن] تبدیل شد. . . که احساس می کردند از نظر اقتصادی نادیده گرفته شده اند، از نظر سیاسی طرد گشته اند و از نظر مذهبی نیز در حاشیه قرار دارند.”
در واکنش به افزایش روزافزون اهمیت این گروه، دولت صالح از آغاز سال 2004 شش دور حمله بیرحمانه به این گروه را سامان داد و رهبر پرجذبه این گروه، حسین بدرالدین الحوثی را کشت. اما این تلاشهای نظامی در ریشه کن کردن جنبش ناکام ماند و در عوض انصارالله حامیان جدیدی هم پیدا کرد و اعضای خانواده بنیانگذاران خود را به عنوان رهبران خود انتخاب نمود.
هنگامی که بهار عربی در سال 2011 به یمن رسید، صالح در نهایت مجبور به کناره گیری شد و قدرت را به معاون خود، عبد ربه منصور هادی، تسلیم نمود. اما تحکیم دموکراتیک این کشور زمانی که کنفرانس گفتگوی ملی- فرآیندی در سالهای 2013-2014 به منظور مذاکره درباره گذار به دموکراسی- از هم پاشید، شکست خورد.
حوثیها با مشاهده خلاء قدرت، صنعا، پایتخت یمن، را در سپتامبر 2014 به تصرف خود درآوردند و سپس تلاش نمودند تا نفوذ خود را به جنوب گسترش دهند و کنترل بیشتر کشور را در دست بگیرند. خیزش حوثی ها در سال 2014 زنگ خطر را در کشورهای همسایه، به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی به صدا درآورد. در همین زمان، حوثیها شروع به دریافت حمایت از ایران و حزب الله – دشمنان سعودیها و اماراتیها – نمودند. در سال ،2015 ائتلافی به رهبری این دو کشور و با حمایت ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه دست به مداخله نظامی زد و حملات هوایی را برای حمایت از سایر گروه های نظامی که ظاهراً از دولت هادی حمایت میکردند، انجام داد.
اما حملات هوایی به جای بازگرداندن صلح، به تشدید جنگ کمک کرد و به آنچه که سازمان ملل متحد آن را بدترین بحران انسانی در جهان نامیده است، انجامید. بین سالهای 2015 تا 2022 حملات هوایی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی – با حمایت آمریکا در قالب اشتراک گذاری اطلاعاتی، سوختگیری هوایی و تعمیر و نگهداری هواپیما- باعث گرفتن جان 9 هزار غیرنظامی یمنی شد. چهار و نیم میلیون یمنی هم آواره گشتند و بیش از 21 میلیون یا دو سوم جمعیت این کشور همچنان به کمک و حفاظت بشردوستانه نیاز دارند.
فرصت رشد
با تثبیت کنترل حوثی ها بر بیشتر شمال یمن ، آنها شروع به کنشگری بیش تر بیشتر در صحنه منطقه ای کردند. کانال رسانهای کارآمد المسیره آنها که در بیروت مستقر است، محتوایی را به دو زبان عربی و انگلیسی تولید میکند تا دیدگاه خود را با مخاطبان بیشتری به اشتراک بگذارد.
اشعار سنتی حوثی ها که در قالب موزیک و ویدئو تنظیم شده و به طور گسترده در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شوند، مخالفت حوثی ها با اسرائیل و ایالات متحده را اعلام می کنند.
برای فهم اهداف حوثی ها، باید به خواستههای آنها که در قالب زبان جاری می شود، توجه کنیم. از حدود سال ،2003 صرخه حوثیها – شعار آنها که معمولاً به رنگ سبز و قرمز چاپ میشود -شعار ایران انقلابی را تکرار میکند و ارزشها و اهداف حوثیها را به گونه ای که کمترین تردیدی در آن راه ندارد، بیان می کند: ” الله اکبر، الموت لامیرکا، الموت لاسرائیل، اللعنة علی الیهود، النصر للاسلام” است.
رهبران حوثی در بیانیه های عمومی خود بارها حملات کنونی خود را پاسخی به عملیات اسرائیل در غزه توصیف کرده اند. آنها می گویند که قصد آنها اعمال فشار بر اسرائیل است تا از شدت جنگ علیه حماس بکاهد.
در سپتامبر 2023، اعتراضات علیه حوثیها به دلیل عدم پرداخت حقوق بخش عمومی با دستگیری معترضین همراه شد، اما رهبری حوثی متوجه شد که مشکلی وجود دارد. در همان ماه اعلام کردند که در حال تدارک یک “تغییر ریشه ای” در دولت خود برای رسیدگی به فساد و مشکلات اقتصادی هستند – قبل از اینکه جنگ اسرائیل و حماس فرصت جدیدی برای کسب مشروعیت به آنها بدهد.
نظرسنجی انجام شده توسط Palestinian Center for Policy and Survey Research در اواخر نوامبر و اوایل دسامبر 2023 نشان می دهد که ساکنان غزه و کرانه باختری، واکنش یمن به جنگ اسرائیل و حماس را رضایتبخشترین واکنش در میان بازیگران منطقهای ارزیابی کردند. حوثی ها تظاهرات یمنی های طرفدار فلسطین را به عنوان مدرکی بر حمایت خود از مردم فلسطین در بوق و کرنا کرده اند.
در سطح منطقه، حوثیها از حملات خود در دریای سرخ و به اسرائیل برای نشان دادن اهمیت خود در “محور مقاومت” ایران- شبکه بازیگران دولتی و غیردولتی که ایران برای گسترش نفوذ خود در سراسر منطقه و محاصره مخالفان خود، از جمله اسرائیل و عربستان سعودی، به کار گرفته است- استفاده کرده اند.
ایران هم برای حوثیها ارزش قائل است، زیرا آنها به تهران اجازه میدهند تا به طور گستردهتر عمل کند و در عین
حال فاصله قابل قبولی را نیز حفظ کند. مثلاً، حوثیها مسئولیت حمله پهپادی در سپتامبر 2019 به تاسیسات نفتی عربستان سعودی را بر عهده گرفتند، اما گمان میرود که این حمله توسط ایران انجام شده باشد. تا زمان آتشبس آوریل 2022 در یمن نیز، حوثیها در حال انجام یک سری حملات فزاینده با تسهیل نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در خاک عربستان سعودی و امارات بودند.
نیروی قدس به حوثی ها کمک کرده است تا انبارهایی از تسلیحات پیچیده، از جمله هواپیماهای بدون سرنشین و موشک، بسازند. تقریباً از سال 2016، ایران به حوثیها کمک رسانده است تا با استفاده از قطعات تولید شده در خارج ، سلاحهای خود را مونتاژ کنند ؛ تهران بدین وسیله تلاشهای جامعه بینالمللی برای جلوگیری از قاچاق سلاح به یمن را ناکام گذاشته است. این واقعیت که حوثیها اکنون میتوانند موشکهایی را به سمت اسرائیل و کشتیهای تجاری پرتاب کنند – و تاکنون نیز مانع اقدامات تلافی جویانه برجسته شده اند – بدون شک ارزش راهبردی این گروه را برای ایران بیشتر نشان میدهد. تهران از حملات حوثی ها حمایت کرده و اطلاعاتی را برای کمک به این حملات در دریای سرخ با این گروه به اشتراک گذاشته و کشتی جنگی خود را نیز به این
آب ها منتقل کرده است.
بازیگران بین المللی ، هم برای حفظ مسیر کشتیرانی دریای سرخ و هم برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنش در منطقه، باید به حملات حوثی ها پاسخ دهند. اما ایالات متحده با مجموعه ای از گزینه های بد و بدتر برای چگونگی انجام این کار مواجه است. برخی از سیاستمداران و تحلیلگران استدلال کرده اند که بهترین راه برای مقابله با تجاوزات حوثی ها، تشدید تنش نظامی و “بازگرداندن بازدارندگی” است. این دیدگاه تصمیم نهایی ایالات متحده در سال 2021 مبنی بر فشار برای برقراری مذاکرات صلح در یمن را یک سیاست شکست خورده در قالب مماشات می داند.
اما طرفداران حملات هوایی علیه حوثی ها نمی توانند اتفاقات آتی را بیان کنند. به سختی می توان فهمید که این حملات هوایی در حالی در دهه گذشته موفق به ایجاد بازدارندگی در برابر حوثی ها نشده اند، اکنون به این مهم دست خواهند یافت. حملات هوایی علیه اهداف حوثیها ممکن است توانایی حوثیها را برای پرتاب موشک و پهپاد کاهش دهد، اما هدف قرار دادن و ریشهکن کردن قایقهای کوچک و ارزان قیمت با/ بدون سرنشین آن ها بسیار سخت خواهد بود.
به همین ترتیب، قرار دادن حوثی ها در فهرست سازمان های تروریستی خارجی که دولت ترامپ هم برای مدت کوتاهی در سال 2020 این کار را انجام داد، احتمالاً تأثیر چندانی نخواهد داشت. رهبران این گروه مدتها است که تحت تحریمهای ایالات متحده هستند؛ به علاوه؛ قرار دادن این گروه در فهرست سازمان های تروریستی خارجی مطمئناً ارسال کمک های بشردوستانه به یمن را دشوارتر خواهد نمود.
رویکردی که دیپلماسی را با بازدارندگی ترکیب می کند، راه حل دارای کمترین عناصر نامطلوب برای مقابله با این مشکل لاینحل در کوتاه مدت است. ذائقه بین المللی چندانی برای پاسخ نظامی وجود ندارد. حتی عربستان سعودی هم که مداخله نظامی سال 2015 علیه حوثیها را رهبری کرد، اکنون به ایالات متحده هشدار میدهد که با خویشتنداری عمل نماید.
واشنگتن همچنین نمی تواند روی حمایت عمومی شرکای خود در خلیج فارس حساب کند. اگرچه برخی از کشتیهای تجاری مورد هدف حوثیها هیچ ارتباط آشکاری با اسرائیل ندارند، اما این واقعیت که آنها بارها حملات خود را تلاشی برای حمایت از فلسطینیها خواندهاند، امکان پاسخگویی کشورهای عربی به تجاوزات حوثیها را محدود میکند؛ حتی اگر تمایل به همکاری با آمریکا علیه حوثی ها داشته باشند. مثلاً، افکار عمومی در عربستان سعودی بیش از پیش مخالف برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس انگیزه کمی برای در افتادن با خشم مردم خود ندارند. به غیر از بحرین، کشورهای عربی تمایلی به همراهی علنی با عملیات چندملیتی که پنتاگون در اواسط دسامبر اعلام کرد، از خود نشان نداده اند.
با این حال، این عملیات اولین گام مفید برای نشان دادن مخالفت بین المللی با تهاجم حوثی ها و رهگیری و جلوگیری از حملات است. ایالات متحده همچنین باید به حمایت از تلاش های سازمان ملل برای مذاکره برای صلح پایدار در یمن ادامه دهد. توافق آتشبس 2022 کم و بیش برقرار است و طرفها به توافقی نزدیک هستند که آتش بس را دائمی می کند و گفتگوها را درباره آینده بلندمدت حکومت یمن آغاز می کند.
ایالات متحده نهایتاً برای مقابله با تهدیدات ناشی از حوثیها، باید به دنبال پایان جنگ اسرائیل و حماس – و البته منازعه فلسطین و اسرائیل بهصورت کلی- باشد. فارغ از تمایل یا عدم تمایل ما، حوثیها علت عملیات خود را عملیات اسرائیل در غزه اعلام کرده و از پشتیبانی داخلی و منطقهای نیز برخوردار شدهاند.
یافتن رویکردی پایدار و بلندمدت برای هر دو این درگیریها برای تنشزدایی در سراسر منطقه و وادار کردن حوثیها به توقف حملات خود به کشتیهای تجاری بسیار مهم است. در غیاب این درگیریها، چنین حملاتی، کاربرد محدودی خواهند داشت. این اقدامات نمیتواند به طور کامل تهدیدی را که حوثیها برای منافع ایالات متحده و بهطور گستردهتر برای ثبات در منطقه ایجاد میکنند، برطرف نمایند. اما آنها در میان گزینههای بد، بهترین انتخاب به شمار میروند – و البته واشنگتن به دلیل رویکردهای ناموفق خود در قبال یمن در 20 سال گذشته، اکنون تنها گزینههای بدی در اختیار دارد. واشنگتن نباید اشتباهات پیشین خود را تکرار کند.
دههها تجربه نشان داده است که تلاشهای نظامی برای بیرون راندنِ حوثیها بعید است مؤثر واقع شود. در عوض، این اقدامات شاید زندگی مردم یمن را که اکنون هم حال نزاری دارند، بیشتر ویران نمایند.
ترجمه و تلخیص توسط سجادعطازاده
منبع: Foreign Affairs