در 10 مارس 2024، القاعده شبه جزیره عربستان به طور ناگهانی از مرگ رهبر خود، خالد باطرفی خبر داد و سعد العولقی را به عنوان جانشین وی اعلام کرد. بیانیه رسمی القاعده که توسط رهبر جهادی خبیب السودانی ارائه شد، جزئیات بیشتری در مورد علت مرگ باطرفی فاش نکرد. این را شاید میتوان اولین مورد دانست که یکی از رهبران القاعده حذف شده ولی خبری زودتر از اعلام رسمی القاعده منتشر نشده است. طرف آمریکایی همیشه ابتکار عمل در اعلام خبر ترور رهبران جهادی را بر عهده داشته است- همانطور که در مورد دو رهبر سابق القاعده شبه جزیره عربستان، ناصر الوحیشی و قاسم الریمی و همچنین رهبران سازمان اصلی، اسامه بن لادن و ایمن الظواهری شاهد بودهایم- سپس سازمان خبر را تکذیب یا تأیید میکرد و امیر جدید را معرفی مینمود. در مورد شعبه این سازمان در یمن، روند نصب العولقی با سرعت و روانی همراه بود که با توجه به اختلافات داخلی موجود بر سر انتصاب رهبر القاعده یمن، با بسیاری از انتظارات مغایرت داشت.
این مقاله سعی خواهد کرد پیشینه ای مختصر در مورد روند صعود رهبران باطرفی و العولقی به مراتب بالای سازمان در یمن ارائه دهد و ماهیت رابطه رقابتی که آنها را در سالهای اخیر گرد هم آورده است، توضیح دهد. همچنین بر اساس اطلاعات انحصاری بهدستآمده از سه منبع ارشد جهادی در داخل سازمان القاعده، شرایط حذف باطرفی، روند نصب العولقی و پیامدهای آن بر رفتار آینده و جهتگیری استراتژیک القاعده در یمن را بررسی خواهد کرد .همچنین در این مقاله از یک رهبر جهادی سابق در القاعده یمن و دو منبع محلی نزدیک به سازمان و گزارش ها، اخبار و مطالعات منتشر شده، استفاده خواهیم کرد.
باطرفی و العولقی: رقابت همتایان
در فوریه 2020، رهبری القاعده به دلیل جنگ، فشار و حملات مداوم نیروهای آمریکا به القاعده، از تمام نیروهایش خواست تا فضای پیرامون در یمن را رها کرده و در مقر اصلی و مستحکم القاعده در البیضاء برای جلسه جمع شوند. قاسم الریمی، رهبر سازمان در حمله آمریکاییها در 31 ژانویه کشته شده بود و جانشین او باید بلافاصله تعیین می شد.
به موازات تحرکات رهبران جهادی روی زمین، آمریکا تحرکات هوایی و فعالیت اطلاعاتی خود را به امید شکار بیشتر سران القاعده تشدید کرد. تمرکز آمریکا برای یافتن دو نام اصلی بود: سعد العولقی و خالد باطرفی، زیرا که این دو اسم در فهرست برنامه”پاداش برای عدالت” وزارت امور خارجه آمریکا در همان ماه قرار گرفته بودند- پاداش مالی برای اطلاعات آنها گذاشته شده بود- و هواپیماهای آمریکایی بروشورهای کاغذی را در استان البیضا پخش میکردند تا شهروندان را با تصاویر رهبران مورد مطالبه خویش آشنا کنند، مکانیسم گزارش آنها را توضیح دهند و جایزه مالی ارزشمند را به آنها یادآوری کنند. رهبری آمریکا با این دو شخص به عنوان یک تهدید تقریباً یکسان برخورد کرد و پاداش مالی کمی بالاتر را برای باطرفی پیشنهاد داده بود.
در این میان، محافل جهادی درون سازمان القاعده شاهد دوقطبی شدید در میان هواداران این دو نامزد بود و رایزنیها و بحثهای مشورتی این سازمان حدود سه هفته طول کشید تا به نتیجه برسد. در ابتدا، انتظارات به نفع العولقی سنگینی میکرد زیرا او امتداد طبیعی سنت رهبری شخصی یمنی در شاخه القاعده شبه جزیره عربستان بود که در دوران الوحیشی و الریمی ایجاد شد. نامزدی العولقی، به دلیل فعالیت میدانی و ارتباطات سازمانی او، اجماع گستردهای را در سطح رهبران ارشد القاعده و در سطح اعضا و عضو گیرندگان ایجاد کرده بود.
با این حال، همه چیز مطابق انتظار پیش نرفت، زیرا یک اتحاد سازمانی شکل گرفت که شامل سه جنبش مهم بود که به نفع باطرفی کار کردند: سعودیها و جنبش حضرمی به رهبری حمد التمیمی(که بیانیه تحلیف باطرفی را در 23 فوریه 2020 را قرائت کرد)؛ جنبش مصر به رهبری ابراهیم البنا که سرانجام، چهرههای نزدیک به رهبر سابق قاسم الریمی و حلقه نزدیک او به رهبری عمار الصنعانی نیز به آنها ملحق شدند. بعداً مشخص شد که معمار این اتحاد سه جانبه در پشت صحنه سیف العدل، رهبر مصری و امیر کنونی سازمان القاعده بوده است.
این اتحاد سه جانبه نه تنها در انتخاب باطرفی موفق شد، بلکه بعدها نقش العولقی را در تصمیم گیریهای سازمان تضعیف کرد. از آن زمان، العولقی موضع خاکستری و خنثی نسبت به رهبری جدید و تصمیات او اتخاذ کرد. در حالی که العولقی از مخالفت با بسیاری از تصمیمات آن و انتقاد از جهت گیری استراتژیک باطرفی ابایی نداشت، اما در عین حال هیچ موضع خصمانه آشکاری اتخاذ نکرد که مشروعیت باطرفی را تهدید کند. او هیچ گونه جنبش مخالفی که وحدت داخلی سازمان را تهدید کند، ایجاد نکرد.
از سوی دیگر، خبیب السودانی به عنوان آرام کننده فضا کار می کرد و هر زمان که اختلافات دوجانبه بین باطرفی و العولقی شدت میگرفت، السودانی ابتکار عمل را به دست میگرفت و با میانجیگری، دو نفر را به یک جلسه غیرعلنی در مکانی امن دعوت میکرد تا آنها را مجبور به گفتگو کند. این مکانیسم حل اختلاف در سه سال گذشته ادامه داشت و سازمان را از خطر تقسیم نجات داد.
آخرین ملاقات مستقیم بین این دو نفر(باطرفی و العولقی) در ژانویه 2024 بود که بحث بر سر برخی مسائل سازمانی و مالی بدون اینکه به نتیجه ای برسد، پایان یافت. در پایان ماه فوریه، العولقی دعوت نامه ای از السودانی برای مشاوره فوری در یکی از پناهگاه های امن سازمان در استان مأرب دریافت کرد، وقتی العولقی به آنجا رسید، از اینکه دلیل این دعوت، صحبت و آشتی با باطرفی نبود، تعجب کرد. موضوع دعوت آخر، آمادگی او برای به دست گرفتن زمام رهبری القاعده در شبه جزیره بود.
مرگهای مشکوک در القاعده پس از امیر جدید
وضعیت سلامتی خالد باطرفی از نوامبر 2023 به طور مداوم به سمت وخامت حرکت میکرد. معمولاً رهبران ارشد القاعده فقط از طریق کمیته پزشکی سازمان تحت درمان قرار میگیرند، اما زمانی که وضعیت سلامتی وخیم است، سازمان مجبور میشود رهبران خود را به بهترین بیمارستان در دسترس ببرد. این اتفاق در دوره رهبر قبلی نیز رخ داده بود و در سال 2020، زمانی که سازمان مجبور شد قاسم الریمی را در خارج از سنگرهای خود در استان البیضاء نجات دهد، او را به یک بیمارستان بردند که در نهایت منجر به افشای هویت او و حذفش به سبب حمله یک پهپاد آمریکایی شد. اگرچه مقامات امنیتی القاعده نسبت به این گزینه محتاط بودند و مدام سعی می کردند از آن دوری کنند، اما در چهار ماه آخر عمر باطرفی، به دلیل مشکلات کبدی مجبور شدند دو بار او را به بیمارستانی خارج از پناهگاههای سازمان منتقل کنند.
وضعیت سلامتی باطرفی پس از درمان برای اولین بار شاهد ثبات قابل توجهی بود که هفته ها طول کشید تا اینکه وی با وخامت بیشتری روبرو شد و سازمان مجبور شد برای بار دوم به درمان او خارج از سازمان بپردازد. وضعیت سلامتی رهبر القاعده بهطور پیوسته رو به وخامت گذاشت تا اینکه «در بسترش» درگذشت. به گفته رهبران بلندپایه سازمان القاعده که بهعنوان منابع مورد استفاده قرار گرفتند، تاریخ مرگ وی بین (28 فوریه و 1 مارس) بوده است.
ماهیت دقیق بیماری که به باطرفی مبتلا شده بود مشخص نیست، زیرا برخی از نزدیکان وی اظهار داشتند که این مرد سابقه بیماری مرتبط با کبد را نداشته است و داستان مرگ او به علل طبیعی را نباید پذیرفت.برخی از رهبران القاعده و در راس آنها ابراهیم البنا، گمانه مسمومیت باطرفی در زمان خروج او برای مداوا در اولین مرتبه را مطرح کردند. با گذشت زمان، این تردیدها در میان دیگر رهبران سازمان نیز گسترش یافت.
چند روز پس از مرگ باطرفی، رهبر جهادی دیگر با نام سلیمان بن داود الصنعانی در یک سانحه رانندگی در یکی از جادههای استان ابین و شبوه در کشته شد. باید اشاره کرد که الصنعانی یکی از برجسته ترین عناصر میدانی القاعده و یکی از کارشناسان پهپادی برجسته و از اشخاص وابسته به سیف العدل به حساب میآمد. بعداً در اواسط مارس 2024، آتش سوزی بزرگی در یکی از خانه های واقع در حومه استان مأرب رخ داد که پسر سیف العدل ملقب به «ابن المدنی» از آن به عنوان خانه موقت خود استفاده میکرد. این آتش سوزی منجر به مجروحیت و مرگ وی شد.
سلسله مرگهای ناگهانی و مداوم به دامن زدن به سوء ظن در مورد وجود الگوی ترور کمک کرد، اما منابعی از درون سازمان گفتند که سعد العولقی، رهبر جدید القاعده یمن این ادعاها را کافی ندانسته و دلیلی برای بررسی صحت این ترورها نمیبیند. این عملکرد با جهت گیری رهبران قبلی از زمانی که قاسم الریمی رسماً کمیته ای را برای بررسی شرایط ترور الوحیشی و بر عهده گرفتن مسئولیت هرگونه کاستی و ناکامی تنظیم کرد، متفاوت بود.
کاری که العولقی انجام نداد، دیگران شروع به انجام آن کردند و ابراهیم البنا در واقع برای ردیابی رشته های حوادث و تایید دست داشتن هر یک از اعضای القاعده در مسمومیت باطرفی یا ترور الصنعانی و ابن المدنی اقدام کرد. البنا برای انجام تحقیقات به انتظار صدور مأموریت رسمی از طرف امیر جدید ننشت و به میراث قبلی خود به عنوان فردی که موفق به کشف بزرگترین شبکه جاسوسی در القاعده در سال 2018 شد، تکیه کرد . البنا برای این که بتواند آزادانه تر عمل کند، شرط میکند که هر چه سریعتر به نتیجه برسد زیرا با توجه به محدودیتهای قابل توجهی که تحرکات وی از ماه نوامبر به بعد به دلیل مشکلات بهداشتی و افزایش هشدارهای امنیتی شاهد آن بود، ملاقاتها و ارتباطاتش محدود شده بود.
دلایل تحلیف العولقی: بازگشت اجماع
حضور سعد العولقی به عنوان کاندیدای بالقوه جانشینی باطرفی بدیهی بود، اما آنچه قابل توجه است وضعیت اجماعی بود که پیرامون او در داخل مجلس شورای سازمان القاعده و در میان جناح های مختلف رقیب متبلور شد که انتظار نمی رفت. فاصله زمانی بین مرگ باطرفی و بیعت با العولقی بیش از یک هفته نبوده و به فاصله زمانی مرگ الوحیشی و تحلیف الریمی در سال 2015 نزدیک است(که در آن زمان بیش از 5 روز نبود)، بر خلاف فاصله زمانی طولانی بین قتل الریمی و تحلیف باطرفی که بیش از 20 روز طول کشید.
خبیب السودانی- که با تشدید بیماری باطرفی و در روزهای پس از مرگ او به طور موقت وظایف رهبری را بر عهده گرفت- مغز متفکر انتقال آرام رهبری به شخصیت جدید بود. در حقیقت در این دوره، السودانی از یک آتش نشان برای حل اختلافات به یک شاهزاده ساز تبدیل شد و نقشی محوری در شکل دادن به اجماع پیرامون العولقی ایفا کرد.
علاوه بر نقش السودانی، عوامل متعددی به انتصاب العولقی کمک کرد که مهمترین آنها اعتبار جهادی و تواناییهای رهبری او بود. سعد العولقی- که اصالتش از شبوه است- در سنین پایین به القاعده پیوست و موقعیتی نزدیک به رهبر موسس شاخه یمن ناصر الوحیشی به دست آورد و توانست رویکرد سازمانی و استراتژیک خود تقویت و به سبب آن جذابیت خویش را بالا ببرد که این روبکردها گاهی با عنوان “یمنی سازی پایگاه جهاد” از طریق تقویت روابط ائتلافی این سازمان با صاحب نفوذان محلی و قبیله ای، تقویت نقش رهبران یمنی و بی نیاز کردن آنها از هزینه خارجی ها و به حداکثر رساندن استقلال شاخه یمن از رهبری مرکزی شناخته می شود.
در سال 2011، العولقی یکی از بنیانگذاران سازمان «انصار الشریعه» – حامی محلی القاعده – بود و سپس به مدت 5 سال امارت شبوه را به دست گرفت و در همان زمان وظایف سازمانی و نظامی در استان های همجوار(ابین، البیضاء، مأرب و حضرموت) به او محول شد. این فعالیتها به شدت او را کمک کرد تا به عضویت رهبری عمومی القاعده در شبه جزیره عربستان و عضویت در شورای این سازمان در حدود سال 2015 ارتقا یابد.
در دوران قاسم الریمی، هیچ رقیب واقعی برای العولقی مگر خالد باطرفی، جهادگر یمنی الاصل عربستانی وجود نداشت که به دلیل شبکه ای از اتحادهایش که از او حمایت می کردند، تقویت میشد. نقش العولقی در تصمیمگیری در دوران باطرفی شروع به کاهش کرد. اگرچه العولقی همواره به عنوان یک قطب مهم در موازنههای قدرت داخلی سازمان باقی ماند، اما او دیگر همان درجه نفوذ را نداشت. در عرض او نخبگان جدیدی از همان نسل العولقی در صحنه جهاد ظاهر شدند که نفوذ آنها در حال رشد بود که از بارزترین این نام ها می توان به «حمد التمیمی، عمار الصنعانی، حسن الحضرمی و عبدالواحد النجدی اشاره کرد.» این چهار نفر یک هسته رهبری در القاعده تشکیل دادند که مسئولیت عملیات خاص خارجی و داخلی را بر عهده داشت و نقش مهمی در انحراف کفه ترازو به نفع باطرفی ایفا میکرد. اما سرنوشت به نفع العولقی بود، زیرا تمام اعضای این هسته در سه سال گذشته توسط حملات آمریکاییها حذف شدند و این خلاء رهبری به تسهیل انتقال رهبری به او در سال 2024 کمک کرد.
عامل مهم دیگری نیز به العولقی کمک کرد و آن تأثیر سیف العدل است. اگرچه این رهبر مصری در سالهای اخیر توانست نفوذ خود را بر شاخه القاعده در یمن از خارج گسترش دهد، اما نتوانست کنترل مطلق خود را بر تمام اجزای این شاخه تشدید کند. باطرفی از زمان آغاز به کار خود به عنوان امیر شاخه این سازمان در یمن در سال 2020، به دو شخصیت محوری برای کمک به خویش(حمد التمیمی و عمار الصنعانی) تکیه کرد و این دو رهبر موضوع توافقی مشترک بین باطرفی و سیف العدل بودند.
در مارس 2022، عمار الصنعانی، فرمانده نظامی القاعده در حمله آمریکایی ها کشته شد و سیف العدل پیشنهاد کرد پسرش «ابن المدنی» را به جای او به عنوان مسئول نظامی این سازمان منصوب کند، اما بطرفی طفره رفت و ابوعلی الدیسی(مسئول کمیته شریعت) را برای پر کردن محل صنعانی منصوب کرد.
در فوریه 2023، حمد التمیمی به عنوان یکی دیگر از رهبران ارشد مورد توافق در یورش آمریکایی ها حذف شد. التمیمی سه سمت حساس داشت: عضویت در ساختار اصلی القاعده یمن، مسئول هسته عملیاتهای خارجی و مسئول کمیته رسانه بر عهده او بود. به عبارت دیگر او عملاً بعد از باطرفی نفر دوم سازمان بود.
بار دیگر سیف العدل برای واگذاری اختیارات حمد التمیمی به پسرش سخت کوشید و در واقع برخی از وظایف مربوط به عملیاتهای خارجی را به «ابن المدنی» واگذار کرد، اما باطرفی یکی از نزدیکان خود را به ریاست کمیته رسانهها منصوب کرد و جایگاه التمیمی در رهبری عمومی سازمان نیز خالی ماند.
طی ماههای مارس و آوریل 2023، تنش بین سیف العدل و باطرفی با هدف کنترل سازمانی، مدیریت وضعیت نارضایتی عمومی به ویژه گروههای نزدیک به العولقی افزایش یافت. از سوی دیگر، باطرفی تهدید کرده بود که ممکن است با سعد العولقی متحد شده و عملیات داخلی در جنوب یمن(علیه نیروهای دولت عدن و شورای انتقالی جنوب) را متوقف کند و در استراتژی اتحاد با ایران تجدید نظر کرده و عملیات علیه انصارالله را از سرگیرد.
این تنش دیری نپایید، زیرا یک توافق داخلی باعث شد که جایگاه سازمانی سیفالعدل در ازای حمایت کامل از رهبری باطرفی افزایش یابد. اثرات این بازسازی به سرعت در ماه مه 2023 مشخص شد، زمانی که القاعده برای اولین بار به پهپاد دست یافت.(نویسنده مدعی است که این به دلیل نزدیکی القاعده به انصارالله است)
در مقابل، باطرفی به سمت تشدید عملیات نظامی در جنوب یمن و گسترش بانک اهداف از جمله حذف رهبران بلندپایه حرکت کرد که برجسته ترین آنها عبداللطیف السید، فرمانده برجسته الحزام الامنی شورای انتقالی جنوب در ابین بود که در اوت 2023 کشته شد. علاوه بر این، سازمان عملیات امنیتی خود را در تعز و حضرموت از سر گرفت، که ناظران بازگشت قوی به فعالیت های گذشته سازمان در این باره را تایید میکنند.
در پایان، این اتحاد «همکاری/رقابتی» بین باطرفی و سیف العدل برای سعد العولقی فرصت بیشتری برای مانور ایجاد کرد و اهمیت خود را برای هر دو طرف بالا برد. در عین حال، تنش های اساسی، توانایی هر دو طرف را برای تحمیل سلطه مطلق خود بر القاعده در یمن و در نتیجه تحمیل اراده خویش بر آینده این سازمان، تضعیف کرد و باعث شد تا سعد العولقی به آرامی برای تصاحب رهبری به عنوان یک کاندیدای مورد اجماع حرکت کند.
العولقی از پایگاه گسترده حامیان خویش در مجلس شورای سازمان(تعداد اعضای آن نامشخص است) بهره میبرد و همچنین در زمانی که در باطرفی در بستر بیماری بود از ظرفیت نبود او استفاده میکرد زیرا باطرفی تمایل به حضور العولقی داشت. ما فقط میتوانیم در مورد دلایل محبوبیت العولقی برای باطرفی حدس بزنیم، زیرا او احتمالاً به دنبال نشان دادن اعتماد بیشتر به العولقی برای تضمین بقای القاعده یمن و نشان دادن تردیدهای خود در مورد سیاستها و انتخابهای سیف العدل بوده است. در نهایت، العولقی از ناتوانی جناح مصری در ارائه یک نامزد جایگزین سود برد که راه را برای به دست گرفتن رهبری سازمان در یمن هموار کرد.
الآن العولقی امیر القاعده در یمن است: آینده چه خواهد شد؟
مخفی کاری شدید در مورد خبر فوت باطرفی و همچنین سرعت انتصاب العولقی و اجماع بینظیر درباره وی نشان داد که القاعده با وجود ضربات شدیدی که به او وارد شده هنوز توانایی خود را برای تطبیق از دست نداده است و اینکه همچنان می تواند از انباشت میراث تاریخی و نهادی خود برای جبران حذف رهبران و حفظ یکپارچگی ساختارهای سازمانی خود بهره مند شود و این ویژگیها، تصورات رایج در مورد فروپاشی و چندپارگی القاعده را رد می کند.
در این میان، حقایق انتقال قدرت در القاعده نشان میدهد که این سازمان هنوز از سطح قابل قبولی از انسجام داخلی برخوردار است و تمام جناحهای مؤثر آن همچنان در حال مدیریت منطقی اختلافات داخلی خود هستند تا اطمینان حاصل کنند که از کنترل آن خارج نمیشوند و آمادگی دارند در ازای حفظ انسجام سازمان، هرگونه اختلاف را کنار بگذارند.
به احتمال زیاد، ظهور العولقی به سازمان شتابی برای غلبه بر برخی بحرانهای داخلی میدهد و این تغییر رهبری تأثیرات محسوسی بر عملیات داخلی و رفتار بیرونی القاعده یمن خواهد داشت، هرچند هنوز برای تعیین ماهیت این پیامدها زود است.
سال 2024 یک مرحله انتقالی برای رهبری جدید سازمان خواهد بود که طی آن سعد العولقی بر سه اولویت مهم تمرکز خواهد کرد: اولی کنترل مفاصل سازمان(ساختار عمومی سازمان که شامل امیر القاعده و 6 تا 8 رهبر دیگر که در تصمیم گیری با او شریک هستند و کمیته های اجرایی نظامی، مالی، رسانه ای و امنیتی و همچنین کسانی که درگیر عملیات ویژه هستند و نخبگان و صاحب نفوذان مناطق و استان ها هستند.) است. تاکنون سه ارگان در این سازمان یا خالی هستند و یا تحت کنترل رهبران وفادار به ابطرفی یا وفادار به سیف العدل هستند و بنابراین العولقی باید یا وفاداری رهبران فعلی را به دست آورد یا افراد جدید وفادار به خویش را منصوب کند.
وظیفه دوم ترمیم روابط پرتنش سازمان با صاحب نفوذان اجتماعی و قبیله ای خویش به ویژه در استان های ابین و شبوه است. یکی از دلایل ملاحظات العولقی در مورد رویکرد باطرفی در از سرگیری عملیات نظامی در جنوب، ترس از رویارویی آنها با قبایل بود. در دوران باطرفی، القاعده تعدادی از گروگان های خارجی را بدون توجه به میانجیگری قبیله ای برای آزادی آنها ربود و به ارتباطات قبیلهای سازمان ضربه زد.
در ماه فوریه، گروههای مسلح وابسته به القاعده چهار شهروند یمنی را از استان شبوه در دو عملیات جداگانه ربودند و زمانی که میانجیگری قبیلهای برای آزادی آنها صورت گرفت، شبهنظامیان خواستار باج مالی «100000 ریال سعودی» شدند. با این حال، به محض اینکه العولقی به عنوان امیر سازمان منصوب شد، میانجی گری قبیله ای را پذیرفت و دستور آزادی فوری ربوده شدگان را داد. این حادثه احتمالاً نشان دهنده یک شاخص مهم برای پیش بینی رویکرد رهبری جدید در قبال مناطق تحت پوشش “قبیله ای سنی”، به ویژه در مأرب، شبوه، و ابین است، اما ممکن است العولقی در بازگرداندن اعتماد به قبایل استان البیضا با مشکل مواجه شود. زیرا این امر مستلزم مقابله او با انصارالله است.
اولویت سوم، تلاش برای جلب نظر نزدیکان باطرفی(سعودی ها/حضرمی ها/صنعانی ها یا نزدیکان الریمی)، و همچنین جذب مجدد رهبران و عناصر منزوی و شورشی به صفوف سازمان است که باعث میشود العولقی از هرگونه شوک داخلی اجتناب کند. از سوی دیگر، العولقی با حفظ قدرت نفوذ کنونی خود، به ویژه در ارتباط با ابراهیم البنا در کمیته امنیتی، برای مهار گروه مصری تلاش خواهد کرد و به طور موقت به دنبال فرمولی مشترک برای آشتی کردن با تمایلات سیف العدل خواهد بود.(نویسنده مدعی است که این راهبرد در همکاری با انصارالله است که با کنترل گرایشات ضد حوثی شخصی او (یعنی العولقی) صورت میگیرد.)
در این میان، انتظار میرود که سعد العولقی در مرحله انتقالی کنونی از اتخاذ مواضع قاطع در مورد تعدادی از موضوعات کلیدی خودداری کند که مهمترین آنها رابطهاش با سیفالعادل است. العولقی اولین رهبر القاعده یمن است که به طور مشخص نمی داند باید با چه کسی باید به عنوان امیر قانونی سازمان مادر القاعده(جهانی) بیعت کند. محتمل ترین احتمال در حال حاضر این است که العولقی مشروعیت رهبری سیف العدل را به چالش نکشد یا به آن اعتراض نکند. اساساً العولقی کُرنش زیادی در مقابل سیف العدل دارد و او را امتداد طبیعی بن لادن و الظواهری می داند و هرگز تا کنون صداقت و وفاداری خود به جنبش جهادی را زیر سؤال نبرده است، اما این بدان معنا نیست که رهبر جدید شاخه یمن اولین کسی است که رسماً با سیف العدل به عنوان رهبر مشروع بیعت میکند.
سعد العولقی در خصوص جزئیات مدیریت جنبههای سازمانی شاخه القاعده در یمن و استقلال بیشتر آن سعی خواهد کرد تا حد امکان مانند باطرفی بیش از این مانور دهد تا به رسمیت شناختن مشروعیت رهبری سیف العدل تأثیر منفی بر آن نداشته باشد و نفوذ و موقعیت شخصی العولقی و استقلال خود شاخه سازمان در یمن را تحت الشعاع قرار ندهد.
علاوه بر این، العولقی از هرگونه تغییر اساسی در روابط این سازمان با حوثی ها اجتناب خواهد کرد. بعید است که او در آینده ای قابل پیش بینی وارد نبردهای آشکار با گروه انصارالله شود، اما به تدریج برای حفظ فاصله بیشتر از آن تلاش خواهد کرد. لازم به ذکر است که رابطه حوثی ها با رهبر سابق این سازمان در ماه ژانویه، شاهد یک نقطه عطف مهم بود. باطرفی از این که انصارالله با حملات به فلسطین اشغالی و دریای سرخ تمام جذابیت را برای خویش جمع کرد و از دادن فرصت به القاعده برای جلب حمایت خیابان ها و افکار عمومی در حمایت از مردم غزه بازماند، ناراحت بود. العولقی میتواند از این فضا برای ایجاد تردید در امکان نزدیک شدن به حوثیها و خرید زمان بیشتر استفاده کند.
موضوع دیگر این است که العولقی به تغییر سیاست نظامی سازمان در مناطق آزاد شده متوسل نخواهد شد و به احتمال زیاد از گشودن هر گونه جبهه جنگی با نیروهای مختلف امنیتی و نظامی وفادار به شورای ریاستی تحت حمایت عربستان اجتناب خواهد کرد، البته او در پاسخ قاطعانه در صورتی که نیروهای دولتی شروع به هدف قرار دادن اعضای آن کنند، دریغ نخواهد کرد.
در نهایت، هیچ تغییری در عملیات خارجی ایجاد نخواهد شد و العولقی به احتمال زیاد بدش نمیآید که عملیات کیفی را که از قبل در دوره باطرفی طراحی و آماده شده بود، انجام دهد. همچنین بعید است که با رویکرد سازمان که اجرای عملیات گرگ تنها در کشورهای غربی در همبستگی با فلسطین را تحریک می کند، مخالفت داشته باشد. اما با وجود تداوم جنگ اسرائیل علیه غزه، بعید است که العولقی عملیات بزرگی را علیه نیروهای خارجی در داخل یمن یا علیه هر هدفی در خارج از یمن، چه در داخل منطقه و چه در غرب تحریک کند. او در طول این دوره انتقالی به اندازه کافی چندین پرونده محلی در دستان خود خواهد داشت تا او را مشغول نگه دارد، به خصوص برای سازمانی که مجبور به برنامه ریزی و حرکت مخفیانه است. دستکم در کوتاهمدت، ریسکپذیری و هدایت تلاشهای شخصی و منابع سازمانیاش به سمت حرکتهای مخاطرهآمیز برای العولقی دشوار خواهد بود.