آغاز جنگ اوکراین، مسیر تجاری شمالی پکن به سمت اروپا را به شدت محدود کرده است. در نتیجه این تحولات، پکن مسیر «راهروی میانی» که از جنوب قفقاز میگذرد را به عنوان جایگزینی برای تجارت چین و اتحادیه اروپا فعال کرده است. با این حال، درگیری احتمالی در قفقاز جنوبی میتواند این مسیر کلیدی که در سبد ژئواکونومیک چین قرار دارد را خراب کند.
کریدور میانی که به نام مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر (TITR) شناخته میشود، قرار بود سریعترین کریدور تجاری بین آسیای مرکزی و اروپا شود. این مسیر تجاری از کشورهای چین، قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان و ترکیه میگذرد و از سمت آذربایجان برای توسعه زیرساختهای لازم برای ایفای نقش موثرتر آن، سرمایهگذاری قابل توجهی انجام شده است.
روابط آذربایجان و چین به 31 سال قبل باز میگردد و روابط اقتصادی آنها از زمان آغاز طرح بلندپروازانه و چند تریلیون دلاری کمربند و جاده (BRI) پکن در سال 2013 به سرعت گسترش یافته است. چین مدتها به دنبال تنوع بخشیدن به مشارکتهای ژئواکونومیک خود، بهویژه در مسیرهای تجاری آسیا-اروپا بود و این امر، آذربایجان را در مرکز مسیر کریدور میانه قرار داد.
استراتژیهای مشترک و با ثبات
تا سال 2034 قرار است که این مسیر سالانه 3 میلیون مسافر و 17 میلیون تن بار را جابجا کند. راهآهن باکو- تفلیس- قارص یکی از پروژه های زیرساختی است که برای رسیدن به این هدف طراحی شده است.
علاوه بر این، گردش مالی تجاری دوجانبه باکو و پکن از 760 میلیون دلار در سال 2014 به 2.2 میلیارد دلار در سال 2019 افزایش یافته است. در سال 2021، چین چهارمین شریک تجاری بزرگ آذربایجان شد و باکو توانست که موقعیت خود را به عنوان شریک تجاری کلیدی پکن در منطقه قفقاز جنوبی تثبیت کند.
از آغاز سال جاری، بخشهای تجاری چین و آذربایجان درباره همکاری در زمینه سرمایهگذاری در انرژی، زیرساختها و صنایع ساختمانی گفتگو کردهاند. در جبهه دیپلماتیک، الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان در ماه مارس با وو هونگبو، نماینده ویژه چین در امور اروپا دیدار و در مورد همکاریهای بیشتر رایزنی کرد.
در سال 2016، بای لیانلی، پژوهشگر موسسه مطالعات بینالمللی چین (CIIS)، این استدلال را مطرح کرد که چین و آذربایجان استراتژیهای توسعه مشابهی دارند. لیانلی تاکید کرد که باکو و پکن شرکای طبیعی هستند و این روابط بر اساس ثبات و توازن قدرت آذربایجان بین شرق و غرب استوار است.
آیا آذربایجان شریک پایداری برای چین است؟
اواخر سال گذشته، مؤسسه مطالعات بینالمللی شانگهای (SIIS) میزبان دهمین نشست مجمع اندیشکده CICA بود. محققان از 15 کشور از جمله آذربایجان دعوت شدند تا در مورد مسیرهای مناسب برای تضمین امنیت غذایی و انرژی در آسیا، به ویژه در دوران جدید نظم چند قطبی در حال ظهور، بحث کنند.
پکن به عنوان بخشی از استراتژی BRI خود در حال سرمایه گذاری بزرگ در کریدور میانه بوده و در حال توسعه زیرساختها نه تنها در آذربایجان بلکه در قزاقستان است و در این مسیرتاکید زیادی بر توسعه خطوط ریلی دارد.
مسیر زمینی شمالی اتحادیه اروپا-چین از طریق روسیه در طول جنگ اوکراین به شدت محدود شده و به دلیل فشار غرب بر مسکو پرهزینه شده است و کریدور میانه را به عنوان تنها مسیر زمینی پایدار چین به اروپا در حال حاضر باقی گذاشته است.
پکن امیدوار است که کریدور دریایی خود را با یک گزینه حمل و نقل زمینی کارآمدتر-هرچند گرانتر- جایگزین کند. علیرغم آرزوهای آذربایجان برای تبدیل شدن به یک قطب انرژی اوراسیا، جاه طلبیهای بزرگ این کشور بدون هزینه نیست. آذربایجان در این مسیر تلاش کرده تا رضایت دو متحد کلیدی منطقهای خود یعنی اسرائیل و ترکیه را جلب کند.
روابط باکو با اسرائیل
روابط آذربایجان و اسرائیل در سالهای اخیر به ویژه پس از جنگ دوم قره باغ کوهستانی با ارمنستان در سال 2020 به طور فزایندهای تشدید شده است. ویکی لیکس در سال 2009، تلگرافهایی از رئیس جمهور علی اف منتشر کرد که به درستی روابط با تل آویو را “کوه یخ” توصیف کرد که بسیاری از آن زیر سطح است.
این رابطه بحث برانگیز، به نظر میرسد اساساً مبتنی بر فروش تسلیحات به باکو در ازای تامین انرژی به تلآویو باشد. طبق گزارش هاآرتص، اسرائیل تقریباً 70 درصد زرادخانه تسلیحاتی آذربایجان را تأمین کرده است. همچنین همکاری نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و آذربایجان در فعالیتهای تهاجمی علیه ایران به عنوان یک موضوع مهم در سال گذشته ظاهر شده است.
مجله فارین پالیسی در سال 2012 به نقل از مقامات آمریکایی گزارش داد که اسرائیل به پایگاههایی دسترسی پیدا کرده است که ممکن است از آنجا به جمهوری اسلامی ایران حمله کند. با این حال، بیشترین نگرانی برای تهران، پتانسیل باکو برای حمایت از گروههای جدایی طلب شمال ایران و افزایش نفوذ اطلاعات اسرائیل در این کشور است.
در حالی که احتمال رویارویی نظامی همه جانبه بین ایران و آذربایجان وجود دارد، عوامل متعددی نیز احتمال آن را محدود میکند. اول، یک جنگ میتواند دسترسی اسرائیل به نفت ارزان را به شدت محدود کند. تل آویو در حال حاضر حداقل 40 درصد انرژی مورد نیاز خود را از منابع آذربایجان وارد میکند.
دوم، جاهطلبیهای اقتصادی آذربایجان است زیرا درگیری نظامی با ایران، جاهطلبی باکو را برای تبدیل شدن به مرکز حمل و نقل کانتینری از طریق مشارکت در کریدور میانی مختل میکند.
همچنین نشانههایی وجود دارد که چین نسبت به توانایی آنکارا برای برانگیختن تنشهای پان ترکیستی در قفقاز جنوبی و فراتر از آن محتاط است، چیزی که میتواند ثبات منطقه را به خطر بیندازد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در سالهای اخیر متهم به ترویج تهاجمی توسعهطلبی پان ترکیسم شده است و پکن به دلیل مشکلات مداوم خود با حزب اسلامی ترکستان شرقی در استان سینکیانگ با نگرانی زیادی به آن مینگرد.
تا قبل از سال 1990، در مجلات دانشگاهی چین هیچ مرجعی در مورد موضوع پان ترکیسم وجود نداشت. با این حال، بین سالهای 1991 تا 2014، حدود 1332 مقاله دانشگاهی در چین در این زمینه منتشر شده است.
به نظر میرسد پان ترکیسم ستیزه جو در حال حاضر محدود به گروههای تروریستی کوچکتر است. آذربایجان که اکثریت جمعیت شیعه آن را حدود 90 درصد ترک زبانان تشکیل میدهند، هیچ حرکتی در جهت ایجاد امپراتوری ترک انجام نداده است.
اهمیت استراتژیک قفقاز جنوبی
همه این سؤالات در مورد خطرات امنیتی بالقوه بدون توجه به درگیری باکو با ایروانکامل نمیشود. در ماه فوریه، دادگاه بینالمللی به آذربایجان دستور داد که اجازه حرکت آزادانه در قرهباغ کوهستانی را بدهد، زیرا از باز کردن کریدور لاچین – تنها مسیر زمینی برای دسترسی ارمنیان به این منطقه – خودداری کرده بود.
موقعیت استراتژیک آذربایجان به عنوان بخشی از مسیر تجاری روسیه به هند، همچنین این نگرانی را ایجاد میکند که ممکن است تلاشهایی برای خراب کردن روابط صمیمانهای که باکو با همه طرفها در جریان “جنگ سرد جدید” دارد، صورت گیرد.
علاوه بر این، راهاندازی پروژه مشارکت برای زیرساختها و سرمایهگذاری جهانی (PGII) توسط دولت آمریکا بهعنوان مقابله با BRI چین ممکن است به تلاشهای ایالات متحده برای خرابکاری در کریدور میانی منجر شود.
در ژانویه 2022، اتهاماتی مبنی بر دخالت ایالات متحده به دامن زدن به یک انقلاب رنگی در قزاقستان مطرح شده است. در کشوری که بیشترین استعداد درگیری را دارد. همچنین برخی استدلال میکنند که مشاهده آشفتگی در باکو نیز به نفع واشنگتن خواهد بود.
این پتانسیل مداخله خارجی در امور داخلی آذربایجان تنها بر نگرانیها پیرامون ثبات این کشور میافزاید.
ثبات، یکی از ستونهای حیاتی روابط چین و آذربایجان است و هرگونه اختلال در آن میتواند پیامدهای مهمی برای هر دو کشور از نظر اقتصادی و دیپلماتیک داشته باشد. در چشمانداز ژئوپلیتیک کنونی، نظارت دقیق بر وضعیت آذربایجان و همسایگی آن برای پکن ضروری خواهد بود.
با توجه به نقش جهانی چین در میانجیگری برای آشتی بین ایران و عربستان سعودی در ماه مارس، پکن ممکن است به طور فزایندهای برای کمک به حل و فصل سایر درگیریهای منطقهای فراگیر، به ویژه آنهایی که پروژه استراتژیک BRI را مختل میکند، انگیزه داشته باشد.