در اولین دوره ریاست جمهوری عبدالفتاح السیسی (2014-2018)، روابط مصر با ترکیه، قطر و ایران تیره شده بود. با این حال، روند بهبودی روابط با این سه کشور در دوره دوم ریاست جمهوری او آغاز شد و قاهره تغییری تدریجی به سمت آنکارا، دوحه و نهایتا تهران انجام داد. این تغییر همزمان با تغییرات منطقهای و بینالمللی، بن بست در بسیاری از درگیریهای خاورمیانه و تنشزدایی بین قدرتهای منطقهای صورت گرفت.
در حالی که برخی تحلیلگران تغییر سیاست مصر را به تغییر در سیاستهای خارجی متحدان با نفوذش، یعنی امارات متحده عربی و عربستان سعودی در تعامل با این سه کشور نسبت میدهند، میتوان ادعا کرد که تغییر مصر در درجه اول ماهیتی داخلی و به تحقق نیافتن اهداف سیاست خارجی این کشور بین سالهای 2014 تا 2018 نسبت داد. از این رو میتوان گفت؛ تجدید نظر مصر به دنبال دستیابی به اهداف متعدد داخلی و منطقهای است که تاکنون محقق نشدهاند.
کاهش بحران مالی
مهمترین این اهداف کاهش بحران اقتصادی مصر است. سالها است که کشور با بحران مالی بدلیل تورم، بدهی خارجی قابل توجه و کمبود ارز خارجی مواجه بوده است. در داخل کشور، این امر به افزایش قیمت کالاها و خدمات منجر شده است و دولت مصر را تحت فشار نارضایتی اجتماعی قرار داده است. صندوق بینالمللی پول و متحدان سنتی مصر، مانند عربستان سعودی و امارات، که قبلاً دهها میلیارد دلار کمک ارائه میکردند، به نظر میرسد این بار تمایلی به تأمین بودجه اضافی ندارند، مگر اینکه مصر اصلاحات ساختاری را اتخاذ کند.
اما تسریع بیشتر اصلاحات مالی میتواند منجر به واکنش شدید شود و به ناآرامیها دامن بزند، نگرانی که مصر آن را یک موضوع امنیت ملی تلقی میکند. این معضل قاهره را بر آن داشته است تا از طریق نزدیک شدن به سایر اهداکنندگان، جذب سرمایه گذاران خارجی، تلاش برای مشارکت در بازسازی منطقه پس از جنگ، حمایت از بخش گردشگری و مهمتر از آن، تبدیل مصر به یک هاب گازی (LNG) برای صادرات به اروپا، به دنبال منابع ارزی دیگر باشد.
پس از احیای روابط دیپلماتیک با قاهره، دوحه سال گذشته بانک مرکزی مصری را 3 میلیارد دلار شارژ مالی کرد. علاوه بر این، ترکیه و قطر 5.5 میلیارد دلار در مصر سرمایه گذاری کردند. هر دو کشور با اهرم خود در لیبی میتوانند به طور بالقوه مصر را قادر سازند تا به فرصتهای بازسازی پس از جنگ در آنجا دسترسی پیدا کند. به طور مشابه، نفوذ ایران میتواند به مصر امکان دسترسی به بازار بازسازی سوریه را بدهد. انتظار میرود مجموع هزینه بازسازی لیبی و سوریه بیش از 350 میلیارد دلار باشد که میتواند فرصتهای سودآوری را برای شرکتهای مصری ایجاد کند.
به موازات آن، احیای روابط با ایران میتواند راه نجاتی برای گردشگری مصر باشد، منبع درآمدی حیاتی برای این کشور، که حدود 10 تا 15 درصد از اقتصاد مصر را تشکیل میدهد و از سال 2011 تاکنون نوسان داشته است. مصر امیدوار است تعداد گردشگران را دو برابر کند و به سالانه 30 میلیون نفر تا سال 2028 برساند. در همین راستا این کشور در تلاش است گردشگران ایرانی که در سال 2018 حدود 6 میلیون نفر تخمین زده شدند را جذب کند. برای گردشگران ایرانی، کشورهای خاورمیانه جزو محبوبترین مقاصد هستند. در تغییری که در اوایل سال جاری اعلام شد، مصر به ایرانیان اجازه داد در بدو ورود به جنوب شبه جزیره سینا برای گسترش دسترسی به سایر نقاط کشور ویزا دریافت کنند.
تبدیل شدن به یک هاب منطقهای LNG
جاه طلبی مصر برای تبدیل شدن به هاب گاز طبیعی در دریای مدیترانه، یکی دیگر از اهداف با بعد سیاسی برای همسویی مجدد منطقهای آن است. در اواسط سال 2022، مصر یادداشتی را با اتحادیه اروپا و اسرائیل امضا کرد تا صادرات LNG خود را افزایش و زیرساختهای موجود خود را ارتقا دهد و مهمتر از آن، از نیازهای غرب و کمبود جهانی گاز ناشی از جنگ در اوکراین بهرهمند شود. مصر که 80 درصد LNG خود را در سال 2022 به اروپا ارسال کرد، قصد دارد صادرات خود را از سال 2025 تا حدودی 40 درصد افزایش دهد. این امر تا حدودی بواسطه انتقال گاز اسرائیل به بازارهای اروپایی توسط زیرساختهای مصر صورت میگیرد.
با این حال، مصر همچنان به همکاری ترکیه نیاز دارد که تلاشهای جاه طلبانه اکتشاف گاز در دریای مدیترانه را به چالش کشیده است. تنشزدایی با ترکیه میتواند منجر به حل و فصل مناطق اقتصادی دریایی دو کشور شود و اکتشاف مصر در این منطقه را تسهیل کند. این امر نه تنها اهمیت سیاسی مصر را برای اروپا افزایش میدهد، بلکه میتواند سود قابل توجهی نیز به همراه داشته باشد. پس از نزدیکی قاهره و آنکارا، توافق بین لیبی و ترکیه که به شرکتهای ترکیه اجازه میداد در آبهای مورد مناقشه با مصر اکتشاف کنند، به حالت تعلیق درآمد.
اما جاه طلبی مصر برای تبدیل شدن به هاب منطقهای LNG نیز به سرمایه گذاران بزرگتری نیاز دارد. این جا است که قطر حائز اهمیت بسیار میشود. تا پایان سال 2021، دوحه یکی از فعالترین سرمایه گذاران مستقل در سطح جهان از طریق سازمان سرمایه گذاری قطر بود که تخمین زده میشود دارایی 300 میلیارد دلاری داشته باشد. مصر مشوقهای اقتصادی را از طریق معافیتهای مالیاتی به سرمایه گذاران قطری پیشنهاد کرده است و پیشنهاداتی برای اداره بنادر در امتداد ساحل ارائه کرده است. بخش انرژی برای قطریها که چشمشان به تولید، ارتباطات راه دور، ساختوساز و گردشگری است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مارس 2022، شرکت قطر انرژی با اکسون موبیل مصر توافقنامهای برای به دست آوردن سهام 40 درصدی در اکتشاف گاز در سواحل دریای مدیترانه امضا کرد.
غلبه بر اختلافات سیاسی
از نظر سیاسی نیز، همسویی مجدد مصر میتواند ثبات را در مرزهای غربی آن با لیبی به ارمغان بیاورد، کشوری که خلاء امنیتی پس از قذافی قبلاً به جهادیها اجازه نفوذ در مصر و انجام عملیاتهایی علیه ارتش آن کشور داده بود. در طول سالها، مصر از یک سو و قطر و ترکیه از سوی دیگر از جناحهای مختلف سیاسی در لیبی حمایت کردهاند. اگرچه تشدید تنش بین مصر و ترکیه در سال 2020 به یک رویارویی نظامی نزدیک شد، اما از آن زمان یک بن بست حاکم شده است. حمایت قاهره از خلیفه حفتر در شرق لیبی نتوانست به پیروزی قاطعی دست یابد و مصر را به ایجاد اشتراکهایی با دولت طرابلس در غرب و تلاش برای دیپلماسی به جای جنگ نیابتی مجبور کرد.
همچنین برای مصر مزیت ترمیم روابط با ترکیه به شاخ آفریقا نیز میرسد، منطقهای که ایران نیز در آن نفوذ دارد. شاخ آفریقا یک منطقه استراتژیک برای مصر است زیرا مشرف به ورودی دریای سرخ و کانال سوئز است و از بالادست رودخانه نیل تشکیل شده است که منابع آبی حیاتی را برای کشاورزی، آب آشامیدنی و تولید انرژی مصر فراهم میکند. برای سالها، حضور ترکیه در شاخ آفریقا، از جمله ساخت یک پایگاه نظامی توسط آنکارا در موگادیشو، پایتخت سومالی و تلاشها برای نفوذ در دریای سرخ از طریق سودان، مصر را نگران کرده است. بهبود روابط میتواند به مصر کمک کند تا نفوذ ترکیه در غرب و جنوب آفریقا را مدیریت کند.
این امر همچنین میتواند به مصر اجازه دهد تا بر تهدیدات احتمالی ناشی از مرز مصر و سودان تمرکز کند و در عین حال توافقی را در مورد سد النهضه بزرگ اتیوپی، یک پروژه عظیم برق آبی که اتیوپی آن را برای توسعه اقتصادی خود حیاتی میداند، دنبال کند.
سد النهضه اتیوپی
از سال 2014، مصر به دنبال دستیابی به توافقی با اتیوپی در مورد سد النهضه است که حداقل سهم قاهره از رودخانه نیل را تضمین کند. اگرچه مصر تاکید کرده است که «همه گزینهها روی میز است»، اما اکنون اقدام نظامی متعارف کمتر از قبل امکان پذیر به نظر میرسد، به این معنی که گزینههای مصر در زمان فعلی احتمالاً محدود به دیپلماسی هستند. اما شرکای سنتی مصر، مانند امارات، ایالات متحده آمریکا و روسیه، تا کنون قدرت کافی برای تحت فشار قرار دادن اتیوپی برای دستیابی به توافق از خود نشان ندادهاند. بنابراین، کمک بالقوه بازیگران با نفوذ در شاخ آفریقا، از جمله ترکیه و ایران، میتواند بسیار سودمند باشد.
هر دو کشور روابط قوی با دولت اتیوپی دارند. ترکیه، دومین سرمایه گذار خارجی بزرگ در اتیوپی، در سال 2021 در میان تشدید تنشها با قاهره با آدیس آبابا قرارداد همکاری نظامی امضا کرد. استفاده از پهپادهای ترکیه و ایران در جنگ تیگرای، حاکی از حمایت بالقوه نظامی ترکیه و ایران است. علاوه بر این، ترکیه چند سال پیش پیشنهاد داد که در مذاکرات بین اتیوپی و سودان بر سر این سد میانجیگری کند. با نزدیک شدن به ایران و ترکیه، مصر میتواند از اهرم فشار آنها بر اتیوپی برای کمک به دستیابی به یک توافق عادلانه برای هر دو طرف سود ببرد.
تقویت روابط با دشمنان آمریکا
یکی دیگر از اهداف مصر، افزایش اهمیت استراتژیک آن برای غرب است. در حالی که آرزوهای مصر برای تبدیل شدن به هاب LNG میتواند اهمیت آن را برای اروپا تقویت کند، قاهره همچنین خواهان تقویت روابط با آمریکا است. در طول دهه گذشته، روابط دوجانبه مصر و آمریکا با نوسانات و تنشهایی به ویژه در مورد حقوق بشر مواجه بوده است. پیش از این، اهمیت مصر برای آمریکا عمدتاً به مشارکت آن در مبارزه با تروریسم، میانجیگری منطقهای و توافق صلح با اسرائیل متمرکز بود. با این حال، چشم انداز ژئوپلیتیک خاورمیانه در حال تحول است و قدرتهای نوظهور منطقهای اکنون برخی از نقشهای قبلی مصر را بر عهده گرفتهاند.
یکی از پیشرفتهای مهم در این زمینه، توافقنامه ابراهیم است که سطح بیسابقهای از تعامل بین پادشاهیهای عرب و اسرائیل را تسهیل کرد و از صلح مصر و اسرائیل که برای دههها سرد باقی ماند، پیشی گرفت. امروزه دیگر کشورها از جمله قطر، عربستان سعودی و عمان مسئولیت میانجیگری در مناقشات منطقهای را نیز بر عهده گرفتهاند. مصر برای حفظ ارتباط خود در مناقشه اسرائیل و فلسطین، تشخیص داده که باید تشدید تنش در غزه را کنترل کند و به کار در جهت تقویت آشتی میان جناحهای فلسطینی ادامه دهد. برای این منظور، مصر به اهرم ترکیه، قطر و ایران برای بازیگری فعال در این زمینه نیاز دارد.
علاوه بر این، از آنجایی که برخی از کشورهای عربی در حال حاضر از روابط خود با دشمنان ایالات متحده آمریکا (روسیه و چین) استفاده میکنند، یک نزدیکی حساب شده با ایران میتواند به مصر اهرمی در رابطه با آمریکا بدهد که با رویکرد حساب شده مصر در قبال روسیه پس از سال 2014 برای تحت فشار قرار دادن آمریکا همسو شود. نزدیک شدن به ایران به منافع مصر برای تنوع بخشیدن به متحدان و شرکای جهانی خود، تبدیل شدن به بخشی از گروه بریکس از اقتصادهای نوظهور پیشرو و به حداقل رساندن اتکای جهانی به دلار آمریکا کمک خواهد کرد. همه اینها میتواند به مصر ابزارهای چانهزنی بیشتری در رابطه خود با آمریکا بدهد، که هنوز برای پیشبرد منافع قاهره حیاتی است.
به حداقل رساندن اثر اخوان المسلمین
هدف دیگر دولت مصر ادامه انحلال اخوان المسلمین در دیگر کشورها است، زیرا ماشین تبلیغاتی آن میتواند از آسیب پذیری داخلی رژیم در بحران اقتصادی سوء استفاده کند. از سال 2013، بسیاری از رهبران اخوان المسلمین که به عنوان یک گروه تروریستی در مصر شناخته میشوند، به ترکیه و قطر گریختهاند و پلتفرمهای رسانهای و کانالهای تلویزیونی ماهوارهای را برای هدف قرار دادن رژیم ایجاد کردهاند. اگرچه دولت مصر با موفقیت توانسته این گروه را منزوی کند، اخوان المسلمین هنوز هم در رسانههای اجتماعی نفوذ دارند. به عنوان شرط عادی سازی روابط، مصر از ترکیه و قطر خواست تا به حمایت خود از اخوان المسلمین پایان دهند. نزدیک شدن به ترکیه و قطر به مصر این امکان را داده است که حضور رهبران و شخصیتهای کلیدی این گروه در هر دو کشور را مختل کند و در عین حال آنها را برای رفتن به جاهای دیگر تحت فشار قرار دهد و لحن منتقدان خود را پایین بیاورد.
در نهایت، تنظیم مجدد سیاستهای منطقهای مصر را میتوان پاسخی به پویاییهای داخلی و منطقهای دانست. با این وجود، قاهره همچنان با چالشهای متعددی مواجه است. اگرچه کمکهای مالی از منابع خارجی ممکن است به کاهش بحران اقتصادی مصر کمک کنند، اما نمیتوانند جایگزین اصلاحات داخلی بشدت مورد نیاز شوند.
علاوه بر این، موفقیت مصر در دستیابی به اهداف منطقهای خود به عوامل متعددی بستگی دارد. اینکه مصر در ازای احیای روابط چه چیزی میتواند به آن سه کشور ارائه دهد. همچنین به این بستگی دارد که آیا مزایای مورد انتظار، بیشتر از منافع متضاد هستند یا خیر. واکنش دیگر شرکای بانفوذ مصر، مانند اسرائیل و ایالات متحده آمریکا، به رویکرد این کشور در قبال ایران، چالش دیگری را نیز به همراه دارد.
در نهایت، پتانسیل دیپلماسی مصر برای هدایت پیچیدگیهای منطقهای و ایجاد تعادل بین شرکای خود که گاهاً دارای برنامههای مضاد هستند، نقش مهمی در تعیین موفقیت آمیز بودن تنظیم مجدد روابط منطقهای قاهره ایفا میکند.
منبع: موسسه خاورمیانه