جماعت سلیمانیه یکی از گروههای اسلامگرای ترکیه و وابسته به جریان محافظهکار است. محافظهکاری شدید این جماعت ممکن است به دلیل همزمانی ایجاد این جماعت با تحولات سیاسی پس از تأسیس جمهوری مدرن ترکیه به دست مصطفی کمال آتاتورک در سال ۱۹۲۳ باشد. این جماعت هنوز در جامعۀ ترکیه به نقشآفرینی خود ادامه میدهد و یکی از جماعتهایی است که انسجام درونی نیرومندی دارد. ازاینرو، آنان نقش مهمی در هدایت بخش قابلتوجهی از رأیدهندگان ترکیهای دارند.
جماعت سلیمانیه کیستند؟
سلیمان حلمی تونوخان، یکی از شیوخ نقشبندی، بنیانگذار جماعت سلیمانیه است. ویژگی این جماعت تندروی در مخالفت با سبک زندگی غربی است که جامعۀ ترکیه در پی آن بود. این جماعت در داخل و خارج از ترکیه – در اروپای غربی بهویژه در آلمان – گسترشیافته است. سلیمانیه از آغاز تأسیس خود با سازمان امور دیانت ترکیه سر ستیز داشت، چراکه آن را نمایندۀ اسلام نمیدانست. رهبران جماعت سلیمانیه به فعالیتهای فرهنگی اهمیت میدهند و به همین دلیل در بیشتر شهرهای ترکیه دارای مراکز فرهنگی هستند و نیز برای ایجاد مؤسساتی بهموازات مؤسسات مذهبی دولتی کوشیدند. مشخصۀ جماعت سلیمانیه نظم و انضباط شدید در میان اعضایش است. آنها جانشین طریقت نقشبندیه و جماعت نور هستند و بهصورت بدنی واحد در عرصههای گوناگون فعالیت میکنند. جماعت سلیمانیه مانند بیشتر طریقتهای صوفیه منابع مهم اقتصادی خود را از طریق پروژههای تجاری گوناگون تأمین میکند اما از نظر گرایشهای سیاسی میان احزاب راست در شناور است.
بنیانگذار این جماعت سلیمان حلمی تونوخان – یا «سلیمان علی رسول» – است. وی در سال ۱۸۸۸ در روستای آرتلار از شهر سیلیسترا بلغارستان – که در آن زمان متعلق به امپراتوری عثمانی بود – زاده شد. خاندان حلمی تونوخان از طریقت نقشبندیه بودند و عنوان «هوچه زدلر» (Hoca Zodeler) را داشته و تبار آنان به سلطان محمد فاتح میرسد. پیشینۀ مذهبی خاندان سلیمان حلمی در جهتگیریهای آموزشی و ماهیت کار او تأثیر زیادی داشت. تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش آموخت.
سلیمان حلمی در سال ۱۹۰۸ به شهر استانبول آمد، به مدارس دینی رفت و در سال ۱۹۱۳ از مدرسۀ فتح احمد افندی گواهی گرفت. پس از آن به مدرسۀ سلیمانیه پیوست و دکترای تعلیموتربیت به او اعطا شد. در سال ۱۹۲۰ به مقام استادی رسید و شیخ افزون بر تسلط به زبان عربی و علوم اسلامی، امامجماعت مسجد استانبول گماشته شد و در سال ۱۹۲۲ مدرس و شیخ مدرسۀ سلیمانیه شد.
با تأسیس جمهوری مدرن ترکیه و جایگاه جدید دین در ادارۀ دولت، سلیمان حلمی باور داشت که جمهوری مدرن ترکیه توان ادارۀ جامعۀ اسلامی و حفظ ارزشها و سنتهای آن را ندارد. این دگرگونی در نظام سیاسی نوید ایجاد جامعه و تربیت نسل جدیدی را باتوجهبه ایدئولوژیهای غربی و دور از اسلام میداد.
سليمان افندي در مخالفت با همه اين اقدامات بهویژه اقدامات مربوط به تربيت ديني موضع گرفت. شاید روشنشدن جایگاه او به شکلگیری فضای فکری کمک کند که او در شکلدهی رویکرد تبلیغی خود بر آن تکیه کرده است. دو قانون در ۳ مارس ۱۹۲۴ بهعنوان بنیان سکولاریسم اعلام شد:
نخست: قانون شمارۀ ۲۴۹ که بر لغو نمایندگی شرعی و ایجاد ریاست امور دینی بهجای آن تصریح کرده بود.
دوم: قانون شمارۀ ۴۳۰ یا استانداردسازی آموزش که مستلزم انتقال همۀ نهادهای آموزشی وابسته به وزارتخانههای گوناگون به وزارت تعلیم ملی بود.
بر پایۀ این، قانون مدارس وابسته به همۀ وزارتخانهها بهویژه مدارس ادارۀ اوقاف به وزارت تعلیم ملی واگذار میشود. تنها مدارس نظامی از این قانون مستثنی شدند و به وزارت دفاع ملحق شدند. با تعطیلی مدارس، ۵۲۰ مدرس در نقاط گوناگون بهعنوان واعظ یا امامجماعت مساجد گماشته شدند و بیشتر آنان از این طریق امرارمعاش میکردند، اما سلیمان حلمی، معلم عمومی مسجد فتح، این کار را سبب ازبینرفتن علوم قرآنی و دینی میدانست.
سلیمان افندی در مخالفت با پیوستن مدارس ائمه جماعات و وعاظ به وزارت تعلیم موضعگیری کرد و خواستار الحاق آن به سازمان امور دیانت ترکیه شد، چراکه بنا بر قاعدۀ دفع افسد با فاسد، متصدیان سازمان امور دیانت، همان علمای دورۀ عثمانی و تربیتشدۀ مدارس آن دوره هستند. این همان چیزی است که بنیان سلیمانیه را از طریق برگزاری جلسات با پیروان در دهۀ ۱۹۳۰ و دورههای حفظ قرآن در سال ۱۹۴۳ نهاد. حلمی پس از ابطال مدرک تحصیلی خود و طی سالهای بعد کوششهای فردی برای آموزش قرآن به مردم و ایجاد محافل برای آنان انجام داد. بدین ترتیب نخستین پایههای جماعت در این شرایط شکل گرفت تا اینکه در سال ۱۹۴۹ قانون برای نخستینبار اجازۀ افتتاح دورههای قرآن را داد و پس از آن، جماعت در بازۀ کوتاهی از طریق دورههای قرآن در سراسر کشور گسترش یافت.
پس از آن، سلیمان حلمی فرصت گسترش دورههای قرآن را پیدا کرد و توانست در مدت کوتاهی به تربیت شاگردان مذهبی بپردازد. با وجود این، سازمان دیانت ترکیه با این رویکرد مخالفت کرد و فعالیت فارغالتحصیلان این دورهها را در دهۀ شصت میلادی ممنوع اعلام کرد که شاید توضیحدهندۀ دشمنی طولانی جماعت سلیمانیه با وزارت اوقاف تاکنون یا عموماً مؤسسات دینی متعلق به دولت باشد.
جماعت
هدف طریقت سلیمانیه ایجاد یک حکومت اسلامی و بازگرداندن شکوه و جلال گذشته است. سلیمان به اعلام دشمنی خود با نظام سکولار بسنده نکرد و حتی با سازمان دیانت ترکیه دچار اختلاف شدید شد و آن را به عنوان نمایندۀ اسلام و مسلمین به رسمیت نشناخت؛ او این سازمان را در کنار فارغالتحصیلان مدارس ائمه و وعاظ و دانشکدههای خصوصی از بزرگترین دشمنان خود میدانست، زیرا افراد نالایق را بر مسند امور دینی میگمارند. چنانچه سازمان دیانت ترکیه هر هفته آزمون پذیرش مبلغان، مفتیها، معلمان قرآن و ائمه جماعاتی که فاقد هرگونه مدرک یا صلاحیت بودند، برگزار میکرد.
تونوخان سه کتاب بیشتر ندارد:
- حروف قرآن و اعراب آن: کتابچهای برای آموزش قرائت قرآن بر اساس سبک و نظام جدید که نزدیک به تجوید است.
- کبریت احمر: رسالهای دربردارندۀ مطالب مهمی برای اهل سلوک صوفیانه است.
- رسالۀ مکتوبات: دربارۀ احوال ارباب طریقت، چگونگی معاشرت و آداب آنان و بایدها و نبایدهای یک طریقت است. او به تفاوت حقیقت و طریقت و پیوند این دو با شریعت میپردازد و نظر خودش در باب مورد وحدت وجود را تقریر میکند. مهمترین وجه تمایز طریقت سلیمانیه از دیگر طریقتها، گرایش آن به اندیشیدن، محوریت آداب و مناسک طریقت، پایبندی به اندیشۀ تونوخان و گسترش مدارس قرآن در هر بوم و برزن است. هدف نهایی سلیمانیه ایجاد یک دولت اسلامی و بازگرداندن شکوهی است که سکولاریسم آن را از امت گرفته است.
راهبرد جماعت
به باور سلیمانیه، تبلیغ و اقامۀ حقیقی دین با نهادهای دولتی مانند سازمان دیانت ترکیه میسر نمیشود بلکه این هدف از طریق اعضای خود و گسترش میان مردم در یک تشکل فراگیر ملی شدنی است و این کار با استفاده از قانون انجمنها محقق میشود. بدین ترتیب این گروه انجمنهای بسیاری را به این منظور افتتاح کرد و این انجمنها ذیل مدیریت یکپارچه قرار گرفتند. درعینحال سلیمانیه از دیگر مؤسسات یا دانشگاهها مانند دانشکدۀ الهیات یا دیگر مراکز وابسته به دولت پشتیبانی نمیکنند.
رهبری
این جماعت پس از مرگ بنیانگذارش در سال ۱۹۵۹ به رهبری کمال کاچار، داماد سلیمان حلمی تونوخان، به فعالیت خود ادامه داد. پس از مرگ کمال کاچار در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۰، عارف احمد دنيزُلگون به عنوان سرپرست جماعت گماشته شد. همۀ فعالیتهای طریقت از مرکز واحدی مطابق با دستورهای عارف احمد دنيزُلگون انجام میشود. پس از مرگ احمد عارف دنیزولگون، الیهان کوریش ۳۴ساله رهبری این طریقت را در دست گرفت.
سازماندهی ملی و بینالمللی
این جماعت در ترکیه و خارج از کشور با کمابیش ۸۰۰ انجمن، ۱۲۰۰ خوابگاه، ۱۶ مؤسسه و ۲۸ شرکت در سراسر ترکیه دارد.
سازماندهی ملی سلیمانیه در تشکلات استانی انجام میگیرد و مقامات استانی نزدیک به رهبر عارف احمد دنيزُلگون هستند. معتبرترین شورای آنان «اتحادیۀ انجمنهای کمک برای طلاب دوره و مدرسه» است که در منطقۀ عمرانیۀ استانبول تأسیس شده است. شمار تخمینی طلاب انجمنها ۱۰۰۰۰۰ تن برآورد شده است.
سلیمانیه برای نخستینبار در سال ۱۹۷۴ با تأسیس مساجد در شهرهای گوناگون آلمان فعالیت خود را در خارج از کشور آغاز کرد و در سال ۱۹۷۵ انجمن مراکز فرهنگی اسلامی (IKMB) را در شهر کلن آلمان تأسیس کرد و مدیریت همه انجمنها را یکپارچه ساخت. اکنون شمار تخمینی در سراسر اروپا ۴۰۰ انجمن برآورد میشود.
اخیراً اعضای جماعت فعالیت خود را در آمریکا و کشورهای آسیایی متمرکز کردهاند.
شرکتهای وابسته و سازمانهای مردمنهاد
نام برخی از مؤسسات وابسته به این جماعت عبارتاند از:
- انجمن کمک برای طلاب دوره و مدرسه (ترکیه)
- اتحادیۀ کانونهای فرهنگی اسلامی (خارج از کشور)
- دورههای قرآن و مؤسسۀ خدمات فرهنگی ملی (آیدین)
- İKAV یا مؤسسۀ تحقیقات فرهنگی (بولو)
- مؤسسۀ خدمات علوم قرآنی و فرهنگ ملی (ازمیر)
- مؤسسۀ علی هانجی اوغلو (مانیسا)
- مؤسسۀ فاتح (ترابزون)
- مؤسسۀ عزیز محمود هدی
- تعلیم و مؤسسۀ خدمات فرهنگ ملی (استانبول)
- مؤسسۀ تعلیم و فرهنگ فاتح
- بنیاد خلیل داغلی (ادیرنه)
- مؤسسۀ گسترش دانش
- مؤسسۀ تحقیقات فرهنگی استانبول (İKAV)
- مؤسسۀ معمار سنان
- مؤسسۀ بیر سید حسن حسام الدین أوشاك آي
- مؤسسۀ تعلیم و فرهنگ منطقهای و محلی توقات (توقات)
سلیمانیه منابع مالی بسیاری دارند از جمله:
- گردآوری اعانهها از داخل و خارج جماعت.
- درآمد حاصل از پروژههای تجاری
- درآمد حاصل از قربانیها
فعالیت در کشورهای دیگر و پشتیبانیهای دیگر کشورها از سازمان
سليمانيه از سال ۱۹۷۵ فعاليت خود را در آمريكا آغاز کرد و از سال ۱۹۷۹ در اين كشور نهادسازی کرد. مسجد و مجتمع فتح كه هنوز در نيويورك است بهعنوان مقر تصمیمگیری، مدیریت و ایجاد واحدهای خدماتی فرعی به کار گرفته میشود. مسجد و مجتمع فتح به ریاست برهان ستار مرکز اتحادیۀ جوامع اسلامی آمریکاست. ۵ مسجد، ۱۱ مؤسسه و شرکت، ۶ شعبه و ۲ نمایندگی وابسته به این مرکز هستند. این جماعت در آلمان نیز حضور دارد و حتی ظن پشتیبانی برخی از سیاستمداران از آنان وجود دارد.
کنشگری سیاسی
رهنمودها و اندیشههای تونوخان، فعالیت مخفیانۀ او در آموزش قرآن و انتقادات او به سیاست آتاتورک و جانشینانش نقش عمدهای در تعارض او با حکومت داشت که به دستگیری متعدد او انجامید؛ دستور دستگیری وی صادر شد و در سال ۱۹۳۴ به زندان منتقل شد و به مدت ۳ روز در سلول انفرادی نگهداری شد و در سال ۱۹۳۹ در دادگاه بدوی استانبول محاکمه شد و در سال ۱۹۴۴ باز دستگیر و به دادگاه کیفری استانبول منتقل شد. او در دادگاه کیفری استانبول به مدت ۸ روز در سلول انفرادی قرار گرفت اما مقامات ترکیه مدرکی که نشان میداد که او بهعنوان واعظ در پی نشر اندیشههایی ضد حکومت سکولار است، نادیده گرفتند. در سال ۱۹۴۵، مقامات مطلع شدند که سلیمان حلمی با برخی از نزدیکان خود جهت گسترش نهضت خود دیدارهایی داشته است. به همین دلایل، این فرد به مراجع قضایی معرفی شد و دادگاه پس از بررسی اقدامات وی، عدم صلاحیت وی را برای اقامۀ خطبه در مساجد صادر کرد. در سال ۱۹۵۷ به همراه دامادش و شماری از شاگردانش دستگیر شد و دو ماه در زندان منتظر محاکمه بودند. البته قابلتوجه است که در همۀ این دستگیریها و محاکمهها، هیچگاه محکوم به حبس حتی یک روز هم نشده است.
طریقت سلیمانیه پس از جنگ جهانی دوم با گذار ترکیه به تکثرگرایی سیاسی وارد مرحلۀ جدیدی از تاریخ خود شد، پس از آنکه سیاستمداران ترکیه احساس کردند که کشورشان پس از سقوط حکومتهای فاشیستی نیاز به تغییر و نوسازی دارد. ترکیه «دتانت» یا گشایش سیاسی در پیش گرفت؛ برجستهترین جلوههای آن تأسیس احزاب سیاسی جدید و نیز تجدید جنبشهای دینی بود که آزادانه فعالیت خود را از سر گرفتند. جنبشهای دینی درخواستها و انتقادات خود را از نظام سکولار و درخواست بازگشت ترکیه به آغوش اسلام مطرح کردند. همه اینها سرانجام منجر به برگزاری انتخابات پارلمانی در می ۱۹۵۰ شد که نتیجۀ آن پیروزی حزب دمکرات به رهبری محمود جلال بایار و تشکیل دولت به رهبری عدنان مندرس بود.
از مهمترین دلایل پیروزی دموکراتها در این انتخابات این بود که آنها برخلاف حزب جمهوری خواه خلق، وعدههای زیادی دربارۀ دین، احترام به نظرات دینی و ترویج آزادی دینی دادند. پس از به دستگرفتن قدرت، مدارس دینی را بازگشایی کرد و به ساخت مدارس جدید برای تربیت ائمۀ مساجد پرداخت. نماز در مساجد ازسرگرفته شد، صدای اذان بلند گشت و قرآن کریم به زبان عربی خوانده شد. بدین ترتیب، جماعت سلیمانیه، آغاز فعالیت عمومی خود را اعلام کرد و از سال ۱۹۵۱ شروع به افتتاح مدارس دینی کرد که سپس بر شمار آنها افزوده شد. این طریقت همچنین به عرصۀ سیاست ورود پیدا کرد، زیرا تونوخان باتکیهبر روابط خود با بازرگانان استانبول و شهرهایی مانند آنتالیا، آدانا، کوتاهیا، افیون قرهحصار و مرسین کوشید تا از فرصت آزادی پیشآمده در جهت گسترش طریقت در شهرهای گوناگون ترکیه بهویژه شهرهای جنوبی استفاده کند. او توانست در همین مناطق پشتیبانی مردمی و مادی لازم را برای طریقت خود به دست آورد؛ طریقتی که مشخصۀ آن نظم و انضباط اعضای آن و استواری بنیانهای اقتصادی آن بود به مرکزی برای جذب احزاب سیاسی بهویژه در روزهای انتخابات تبدیل شد. پیوند طریقت با حزب حاکم، دمکرات، در ماههای نخست آن مثبت بود، اما این پیوند بهزودی در نتیجۀ اقدامات و مواضع بسیاری که این حزب اتخاذ کرد، رو به افول نهاد.
باوجود اینکه حزب، در دهۀ ۵۰، دربارۀ مسائل دینی انعطاف از خود نشان داد اما دیری نپایید که در ستیز با احکام و جنبشهای دینی درآمد. بارزترین این اقدامات، صدور قانونی در جولای ۱۹۵۱ بود که حمایت از شخص، مجسمهها و اصلاحات آتاتورک را اعلام کرد. اقداماتی ازایندست به گسست پیوند حزب با سلیمانیه انجامید و طریقت به مخالفت با حزب حاکم پرداخت. این مخالفت با پشتیبانی تونوخان از انقلاب الجزایر تقویت شد. او از رأی دولت ترکیه در سازمان ملل به نفع فرانسه و ضد استقلالطلبی الجزایر انتقاد کرد. این کار سبب وخامت روابط دو طرف شد و در سال ۱۹۵۷، تونوخان، دامادش و شماری از پیروانش دستگیر شدند و دادستان کل خواستار صدسال زندانیشدن تونوخان شد، اما درخواست او به دلیل نداشتن مدرک و سند از سوی دیوان عالی کشور رد شد.
پس از مرگ سلیمان حلمی تونوخان، جانشین وی، کاچار، رهبری نهضت را بر عهده گرفت و در دوران رهبری وی، گشودگی نسبت به احزابی نردیک به جماعت اتخاذ شد. برجستهترین آن، پیوند طریقت با پدر اسلام سیاسی ترکیه، نجمالدین اربکان، است.
پس از تشکیل حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۱، روابط دو طرف خوب بود، بهویژه اینکه حزب عدالت و توسعه راه را برای فعالیت آزادانۀ همه جنبشها و جریانهای اسلامگرا آزاد گذاشت. برای نمونه، آرای سلیمانیه در انتخابات سال ۲۰۰۲ به نامزدهای این حزب در استانبول رسید و این طریقت نقش پررنگی در بسیج آرای جوامع ترکیهای خارج از کشور بهویژه در آلمان، هلند، بلژیک، اتریش، فرانسه، سوئد و سوئیس داشت.
کودتای نظامی سال ۲۰۱۶، پایان روابط حسنۀ طریقت و حزب شد، چراکه این اتهام مطرح شد که سلیمانیه دوشادوش جنبش فتحالله گولن ایستاده است. از آن زمان تاکنون این جماعت با دولت فعلی اعلام دشمنی کرده است. عموماً، طریقت آرای خود را به سبد حزب خوب به رهبری مرال آکشنر انداختند و در آخرین انتخابات شهرداری که در سال ۲۰۱۹ برگزار شد، آرای رأیدهندگان سلیمانیه به اکرم امام اوغلو داده شد که در آن سال شهرداری را به دست آورد.
حزب عدالت و توسعه در انتخابات پیشرو آرای سلیمانیه بهویژه آرا خارج از کشور را از دست خواهد داد. این جماعت رسماً از هیچ نامزدی پشتیبانی نکرده است. بااینحال، امکان دارد ائتلاف «میز ششنفره» با رهبری حزب جمهوریخواه و بهویژه با حضور اسلامگرایان در آن مانند حزب سعادت و حزب آینده به ریاست احمد داود اوغلو، نخستوزیر سابق، آرا سلیمانیه را به دست بیاورند. آرای سلیمانیه ممکن است نقش مهمی میتواند در سنگینتر شدن کفۀ ترازو در برخی شهرهای بزرگ، بهویژه استانبول و آنکارا داشته باشد، زیرا تراکم جمعیتی آنان در شهرهای اصلی ترکیه است.
خلاصه
جماعت سلیمانیه یکی از گروههای قدیمی در حیات سیاسی ترکیه به شمار میرود و اگرچه مانند دیگر جماعتهای مشابه ادعای سیاسی بودن یا فعالیت سیاسی ندارد، اما در هدایت رأیدهندگان به سمت انتخاب یک حزب یا لیست خاص تأثیر زیادی دارد. این وضعیت بهسبب اتخاذ تکثرگرایی سیاسی پس از جنگ جهانی دوم پدید آمد.
آنچه جماعت سلیمانیه را از دیگر جماعتهای ترکیهای متمایز میکند، پایبندی بیش از حد به دستورهای رهبری جماعت است. این حزب یکی از معدود جماعتهایی است که با حزب عدالت و توسعه دشمنی دارد. باوجوداینکه سلیمانیه تحت حاکمیت این حزب از سال ۲۰۰۲ دامنۀ فعالیتهایش را گسترش داد، رخدادهای پس از کودتای نافرجام در سال ۲۰۱۶ کافی بود تا همۀ روابط بین سلیمانیه و حزب عدالت و توسعه از بین برود. بنابراین، روشن است که آرای سلیمانیه این بار به حزب حاکم تعلق نمیگیرد و ممکن است به ائتلاف میز ششنفره برسد که با حزب عدالت مخالفت دارند. هرچند این طریقت با آن احزاب نیز اختلاف ایدئولوژیک دارد.
منبع: نون پست