فرش قرمزی که این هفته توسط اتحادیه عرب در جده عربستان برای بشار اسد پهن شد، گویای فصل جدید از روابط در خاورمیانه و پایان بهار عربی است. بیش از یک دهه پس از بهار عربی، به نظر میرسد که وعده به قدرت رسیدن نیروهای سیاسی جدید و پاسخگوتر کم رنگ شده است. رژیمهای خودکامه در سراسر منطقه کنترل خود را مجدداً تثبیت کردهاند و در حال ارسال پیام روشنی مبنی بر اینکه هیچ تغییری صورت نخواهد گرفت و نظمهای سیاسی موجود هر چه که باشد پابرجا خواهند ماند، هستند.
آنچه اکنون بیش از همه قابل توجه است، همبستگی این «رژیمها» و تمایل آنها برای کنار گذاشتن اختلافات گذشته به نفع سیاست واقعگرایانه خود است. آنها دیگر منفعتی را در درگیریهای نیابتی نمیبینند و در عوض مایلند همکاریهای خود را بخشهای مختلف گسترش دهند تا اینکه «اصلاحات» را دنبال کنند. به عبارتی آنها این همکاریها را در مقابل تلاشها برای اصلاحات در منطقه در اولویت قرار دادهاند.
ناکارآمدی اتحادیه عرب در مقابل رژیمهای خودکامه
اتحادیه عرب در آخرین نشست سران خود در جده عربستان از ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین که در حال جلب حمایت جهان از کشورش علیه روسیه است، استقبال کرد. در این نشست همچنین کرسی سوریه که از 2013 به مخالفان بشار اسد واگذار شده بود، پس از سالها مجددا به دولت سوریه برگردانده شد.
با این حال، مبادلات دیپلماتیک اخیر سوریه با امارات، عربستان و عمان که هیچگاه از ایده انتقال سیاسی قدرت حمایت نکردهاند، نشان دهنده تغییری آشکار و حاوی پیامی مبنی بر اینکه؛ حتی اگر با شما مخالفت کردهایم، تا زمانی که قدرت را در چنگ خود داشته باشید، از بازگشت شما به جمع استقبال خواهد شد، است.
با بازکردن درهای بازگشت به سوی اسد، سالها انزوای دیپلماتیک سوریه در یک لحظه از بین رفت و این سوال در ذهن متبادر شد که آیا کشورهای عربی و حامیان غربی آنها در مقابل اسد شکست خوردند؟
بهار عربی که در سال 2011 سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید، لحظهای تاریخی از بیداری سیاسی برای مردم منطقه بود. برخی مانند قطر و ترکیه به دنبال استفاده از این جنبش برای تحکیم قدرت و حمایت از گروههایی مانند اسلام گرایان سیاسی و گروههای شبه نظامی رادیکال بودند.
امارات رویکرد تهاجمی مشابهی در پیش گرفت و فعالانه با اسلام سیاسی مخالفت کرد و از شبه نظامیان و نیروهای نظامی مخالف اخوان المسلمین و جنبشهای مشابه حمایت کرد. عربستان سعودی تلاش کرد نه تنها جنبش را متوقف کند بلکه آن را مهار کند و از انتقال سیاسی مشکلساز شورای همکاری خلیجفارس در یمن حمایت کرد و در عین حال نیروهای خود را به بحرین برای حفظ رژیم در آنجا اعزام کرد. در سوریه نیز بشار اسد با حمایت ایران توانست نیروهای مخالف خود را شکست دهد و همچنان در قدرت بماند.
کشورهای حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی و امارات، اخیراً از ترکیه و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور آن کشور با میلیاردها دلار برای کمک به اقتصاد رو به افول ترکیه حمایت کردهاند. قطر که از اخوان المسلمین در مصر قبل از برکناری آن از قدرت در سال 2013 حمایت میکرد، اخیراً یک میلیارد دلار در بانک مرکزی مصر سپرده گذاری کرده که به تقویت موقعیت فردی که رهبری سرنگونی این گروه اسلامگرا را بر عهده داشت، یعنی؛ عبدالفتاح السیسی، منجر شد. ترکیه نیز دستورات روشنی به شبکههای تلویزیونی مخالف مصر مستقر در استانبول برای کاهش پوشش و لحن انتقادی از دولت مصر داده است.
در حالی که ایران به لحاظ داخلی دچار ناآرامی شده و تحت تحریمهای شدید غرب قرار گرفته است، ریاض برای بازسازی روابط با رقیب دیرینه خود اقدام کرد. به عقیده نویسنده این تحلیل؛ «پیامدهای این تجدید حیات اقتدارگرایانه برای مردم منطقه و آینده دموکراسی ویرانگر است». سودان نیز دوباره در چرخه خشونت گرفتار شده و خطر جنگ داخلی گسترده آن کشور را تهدید میکند.
در همین حال، تونس دوباره درحال لغزش به سوی دیکتاتوری توسط قیس سعید، رئیس جمهور آن کشور است. مداخله نظامی و بیش از هشت سال درگیری در یمن، میلیونها تن را برای بقا به کمکهای بینالمللی وابسته کرده و کشور تحت کنترل نیروهای متعدد، تکه تکه شده است. لیبی نیز توسط درگیریهای نیابتی از هم پاشیده شده است. مصر با وجود کلان پروژههای بزرگ خود با مشکلات اقتصادی فزایندهای روبرو است.
فرسوده از درگیری و سرکوب
نویسنده این تحلیل نوشته است؛ این رژیمها امیدوارند که مردمشان از درگیری و سرکوب خسته شده باشند و دیگر ارادهای برای اولویت دادن به درخواستهای تغییر نداشته باشند. با اینحال این بدان معنا نیست که بهار عربی بیهوده بود. تهاجم روسیه به اوکراین آخرین یادآوری است که نشان میدهد چگونه «رژیمهای خودکامه» پیشرفت را در کشورهای خود متوقف میکنند و صلح و ثبات جهانی را تهدید میکنند.
در حالی که نبردهای بهار عربی توسط رژیمهای خودکامه و حامیان آنها به پیروزی رسیده است، منطقه یک نسل بیداری سیاسی را تجربه کرده و شکنندگی این دستورات سرکوبگر را از نزدیک دیده است. این نویسنده معتقد است که نیروهای خواهان تغییر باید دوباره جمع شوند و رویکردها و ابزارهای جدیدی برای مبارزه پیش رو بیابند.
تلاشها برای اصلاحات دموکراتیک مسالمتآمیز باید توسط جامعه بینالمللی حمایت شوند و قربانی مصلحتهای سیاسی نشوند. به اعتقاد این نویسنده رژیمهای اقتداگرای عربی متحدتر از گذشته شدهاند و این وحدت تهدیدی برای پیشرفت دموکراتیک در منطقه است. با این حال، در حالی که ممکن است با قمار بهار عربی مقابله شود، آینده منطقه هنوز مبهم است و این ابهام به کسانی که به پیشرفت و دموکراسی در منطقه اعتقاد دارند، بستگی دارد.
منبع: چتم هاوس