در منابع حدیثی اهل سنت، حدیثی از رسول خدا(ص) نقل شده که به بخش پایانی آن به فضلیت جهاد در منطقه عسقلان اشاره میکند: «فعليكم بالجهاد وإن أفضل جهادكم الرباط وإن أفضل رباطكم عسقلان؛ بر شما باد بر جهاد در راه خدا و بهترین جهاد شما مرزداری است و بهترین مرزداری در عسقلان است».
عسقلان شهری تاریخی در نزدیکی غزه است. در سدههای نخست هجری عسقلان مرکزیت داشته و سکونتگاههای اطراف آن، از جمله غزه، تابع آن به شمار میآمدند. چنانکه گاه در منابع تاریخی برای اشاره به شهر غزه، تعبیر «غزة عسقلان» به کار میرفته است.
شیخ محمد الحسن ولد الددو، عالم شناختهشده و اسلامگرای اهل موریتانیا، در سخنرانی چند روز پیش خود، در حمایت از جهاد مسلمانان در غزه و بیان فضیلت بسیار آن، به حدیث «إن أفضل رباطکم عسقلان» استناد میکند.[1]
البته این تنها الددو نیست که حدیث پیشگفته را بر فضل جهاد بر غزه تطبیق داده و با جستجویی ساده در فضای مجازی میتوان صدها و بلکه هزاران مطلب را یافت که تنها در همین روزهای اخیر منتشر شدهاند و بر حدیث فضیلت جهاد در عسقلان (غزه) استناد میکنند.
شگفت آنکه تطبیق حدیث «أفضل رباطکم عسقلان» بر «جهاد در غزه» فهمی بدیع و تازه در فضای گفتمانی حمایت از فلسطین است و موج مطالبی که به یکباره در این روزها در این راستا شکل گرفته، تقریبا بیسابقه بوده است. تا پیش از این، تنها تعداد انگشتشماری از مطالب را میتوان در فضای اینترنت یافت که چنین فهمی را از حدیث ارائه دادهاند، آن هم از سوی افرادی نهچندان آشنا و بیشتر در سه چهار سال اخیر.
چنین مینماید که موفقیت عملیات طوفان الأقصی نقش مهمی در فراگیر شدن بازخوانی اینزمانی – و چه بسا آخرالزمانی[2] – از این حدیث داشته است؛ وضعیت فلسطین که در این بیش از ۷ دهه «اشغال»، به مبارزاتی شهادتطلبانه و انتفاضههایی مدنی محدود میشد، اکنون به «نبردی» نسبتا برابر تبدیل و میدان غزه جبهه «جهاد» نظامی مسلمانان با کفار حربی شده است. اگر تا پیش از این برتری مطلق نظامی رژیم صهیونیستی چندان به کسی اجازه نمیداد فلسطین را عرصه «جهاد» مسلمانان خواند، حال ورق برگشته و به خوبی میتوان حدیثی از پیامبر(ص) را که بر «فضل جهاد در عسقلان» تأکید دارد، بر جهاد در غزه تطبیق داد. این یعنی همزمان با قدرتنمایی مجاهدان غزه در جبهه نبرد با کفار صهیونیست، ادبیات دینی حمایت از مردم فلسطین نیز در حال پوستاندازی است و سخن از «نصرت زبانی و مالی و دیپلماتیک مردم مظلوم فلسطین» به «شتافتن در جبهه جهاد در فلسطین» در حال تغییر است.
طرفه آنکه همزمان با داغ شدن ویدئوی سخنرانی ولد الددو، ویدئوی تازه نیز از ابراهیم المحیمید، شیخ سعودی، بازتاب گسترده یافته که در پی پاسخ دادن به این شبهه است که چرا همقطاران او (سلفیهای مدخلی) به جهاد در فلسطین توصیه نمیکنند. پاسخهای المحیمید به نیکی نشان میدهد که نزاع بر سر «جهاد» در فلسطین، بر چه دوگانهای استوار است؛ وی به سخن «یکی از اهل علم» استناد میکند که «کشتن کافر در زمان ضعف مسلمانان، جرمی بزرگتر از کشتن مسلمان است». وی تصریح میکند که مبارزه در فلسطین مصداق «جهاد» نیست. المحیمید با تأکید بر پیروی اهل سنت از «مصالح و مفاسد» در شریعت، بر تبعات ناگوار چنین مبارزاتی انگشت میگذارد و به روشنی میگوید که «نصرت دادن مسلمانان فلسطین که در ضعف قرار دارند (برای قتال با کفار قوی)، حکیمانه نیست».
مهمترین دستاورد عملیات طوفان الاقصی آن است که مسلمانان را از موضع «ضعف» خارج ساخته و دستاویز اصلی گفتمان مخالفت با جهاد در فلسطین را از کف طرفدارانش بیرون کشیده است. این عملیات بهروشنی و برای نخستین بار به همه مسلمانان نشان داد که جهاد در جبهه فلسطین نیز «معنادار» است.
حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی در روزهای گذشته که تنها با هدف افزودن بر تعداد کشتههای مردم غزه و بالا بردن هزینه جنگ برای مسلمانان است، تلاشی است تا دوباره جهاد در فلسطین را از معنا تهی ساخته و هواخواهان سازش و عافیتاندیشان جهادستیز را دستاویزی دیگر دهد.
پیروزی مجاهدان فلسطینی، اگر خدا بخواهد، گرایش و اقبالی تازه در میان تودهها به جریان اسلام سیاسی، چه در اهل سنت و چه در شیعه، ایجاد میکند و روحی تازه به گفتمان جهادگرایی در فلسطین میدمد. اما شاید این برای نخستین بار در تاریخ معاصر باشد که مقاصد جهادی مسلمانان، چنین یکسو و همجبهه شده است. اکنون نه مجاهدان شیعه و سنی در سوریه در مقابل یکدیگر جبهه گرفتهاند و نه مجاهدان در افغانستان اولویت را مبارزه با اشغالگری شوروی و آمریکا میدانند. نه مجاهدان زیدی در یمن خطری از سوی متجاوزان سعودی احساس میکنند و نه مجاهدان عراقی از سوی داعش. در کنار اینها، کشتیشکستگان بهار عربی چشمبهراه باد شرطه هستند و تکفیر و جهادگرایی داعشی رنگ باخته و جریان پشتیبان آن، سلفیت، در ضعیفترین دوران خود در دهههای گذشته به سر میبرد.
عملیات طوفان الاقصی چنان نویدبخش بوده که در همین چند روز بسیاری از کاربران اهل سنت در خوانشهای آخرالزمانی خود «عسقلان» و «غزه» را جایگزین «اعماق» و «دابق» و «قسطنطنیه» کنند و کاربران شیعه برای مقام رأس الحسین(ع) در عسقلان و زیارتگاه جد رسول خدا(ص) در غزه احساس دلتنگی کنند. این طلیعه شکل گرفتن ادبیات دینی تازهای است که میتواند سیل مجاهدان مسلمان را به سوی معراجگاه پیامبر(ص) روانه کند.
امید است که این فرصت ناب یکصدایی مسلمانان غنیمت شمرده شود و باب گشوده جهاد در فلسطین به هر روی با نومیدی بسته نشود. ان شاء الله.
[1] https://twitter.com/palscholars48/status/1713193099755724895
[2] سیاق حدیث یادشده پیشگویی حوادثی در آینده است. به ویژه آنکه فتح منطقه عسقلان در سال ۲۳ هجری، یعنی پس از زمان صدور احتمالی حدیث و دوران حیات رسول خدا(ص)، به حدیث مذکور بیش از پیش رنگ و بویی آخرالزمانی بخشیده و امکان تطبیق آن بر زمان حال را ممکن ساخته است.