کشور عمان واقع در جنوب خلیج فارس ودریای عمان، که مرکز اصلی پیروان مذهب اباضی است، بیش از سایر کشورهای خلیج فارس (به جز بحرین با اکثریت شیعه) دارای قرابت فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ آن هم نه صرفا از منظر سیاسی و یا دینی، بلکه همراهی مردم این کشور با فرهنگ مقاومت بسیار قابل توجه میباشد.
مذهب اباضی مکتبی متمایز از دو جریان فکری شیعه و سنی است که در دوره اولیه اسلام به وجود آمد و تا به امروز ادامه یافته است. عمان به عنوان امالقرای این مذهب شناخته میشود و در عمان نیز شهر نزوی که محل اصلی طلاب مکتب اباضی است، مرکز رشد و گسترش این مذهب به شمار میآید. وجه تسمیه اباضی، نام عبداللهبناباضالتمیمی است که اصالت وی به قبایل پراکنده در سراسر شبهجزیره عربستان برمیگردد.
به لحاظ فرقه ای، فرقه نویسان اسلامی، اباضیه را از فرقههای خوارج می دانند. زیرا چند فرقه اصلی خوارج مانند ازارقه، نجدیه وصفریه می باشندکه اباضیه هم یکی از آن فرق است. اما منابع اباضی و خود اندیشمندان و محققان و طرفداران اباضیه معتقدند که به هیچ وجه اباضیه از خوارج نیست، مثلا اگر در عمان یا شمال آفریقا یک اباضی را پیدا کنید و به او بگویید که شما از بازماندگان خوارج هستید، خیلی ناراحت می شوند و حتی تا مرز مذمت و سرزنش هم پیش می روند. لذا می گویند خوارج در حقیقت ازارقه هستند ونه اباضیه.
اباضیه و سایر مذاهب اسلامی
به صورت کلی، اباضی ها خود را اهل وفاق می دانند. ایشان نام اهل وفاق را برای خود می پذیرند؛ به این معنا که اهل تسامح، تساهل و مدارای مذهبی هستند و این کاملا با فرقه های تندرو و افراطی تفاوت دارد. عمان به صورت کامل نگاه باز و دید روشنی پیدا کرده است، هم به لحاظ دانشگاهی و هم فکری، دینی، تجاری، سیاسی و اقتصادی.
اما با توجه به عمق تفاوتهای ایدئولوژیک میان این مذهب با تشیع و تسنن، هم اهل سنت و هم شیعه به اباضیه نگاه منفی داشتهاند، چرا که امام علی علیهالسلام را تا جنگ نهروان قبول دارند. نسبت به اهل سنت هم شیخین یعنی خلیفه اول و دوم را قبول دارند، ولی درباره عثمان، تنها شش سال اول خلافت او را قبول داشتهاند. به همین دلیل هم مورد نفرت اهل سنت بودهاند و هم شیعه. لذا از قرن دهم به بعد نگاه خود را در بحث تاریخی تلطیف کردند. هم نسبت به عثمان سکوت کردند تا بتوانند با سلفیها مانند الازهر مصر ، مجمع فقه اسلامی مکه و مجمع فقه اسلامی جده ارتباط برقرار کنند و هم در مورد شیعه صحبتی از بحث تحکیم نمیکنند. بحثهای لعنی که گاهی در مورد امیرالمومنین در میان آنها در دوران متقدم وجود داشته است، در حال حاضر برداشته شده است. حتی چهل یا پنجاه سال پیش ممکن بود که آنها در حوالی بعضی از مجامع خصوصی خود، امیرالمومنین را لعن کنند، ولی در صد ساله اخیر و مخصوصا پنجاه سال اخیر، لعن امیرالمومنین را به طور کامل از روستاها، شهرها و محافل خصوصی خود حذف کرده و ازآن جلوگیری میکنند. به طور اخص، اباضیه عمان، از چند سال قبل از انقلاب اسلامی، به دلیل ارتباط با ایران و کمک ایران به شاه عمان در برابر قبائل شورشی ظفار روابط حسنهای با ایران داشتند و پس از انقلاب نیز با به رسمیت شناختن مذهب اباضی توسط ایران، این ارتباط ادامه پیدا کرده است.
گفتنی است شیعیان ساکن عمان از وضعیت بهتری در معیشت نسبت به سایر کشورهای خلیج فارس برخوردارند. به عقیده دکتر آسایش، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عمان و قطر، اقتصاد عمان بیشتر دست شیعیان این کشور است. با اینکه فقط 5 درصد مردم در این کشور شیعهاند، اما 20-30 % سرمایه و 30-40 % قدرت دولتی دست شیعیان است.
اباضیه در عمان امروز
اباضیه دو نوع رهبر برای خود تعریف کرده است، یکی رهبری سیاسی و دیگری رهبری مذهبی و معنوی. در همین راستا امروز هم سلطان قابوس را به عنوان حاکم سیاسی قلمداد میکنند و مفتی اعظم و رهبر دینی خود را آقای احمد بنحمد الخلیلی میدانند.
در تاریخ معاصر عمان دیده میشود که یک پارادیم شیفت و تغییر پارادایمیک در حوزه کلام اباضیه رخ داده است. از این رو مقام امامت در اباضیه پایان یافته و واژه امامت متروک و مهجور شده است. در بحث امامت امروزه میبینیم که به مقام افتا تبدیل شده و امام به مفتی و به عنوان یکی از عوامل مشروعیتبخش به دولت مدرن عمان تغییر یافته است.
عمان برای تشکیل دولت بدون دشمن و برای اجرای سیاست مدارا و تسامح خود در نیم قرن اخیر از سه زمینه و منبع مشروعیت بخش بهره گرفته است؛ نخست سیره علمی و عملی سلطان قابوس؛ شخصیت علمی، فرهنگی و سیاسی و رفتاری وی. دوم مقتضیات اخلاقی واجتماعی مردم عمان؛ یعنی به گونهای خلقیات و مقتضیات اجتماعی در عمان تغییر فاحش کرده است که شما امروز میبینیم که رواداری در تار و پود ساخت اجتماعی عمان رسوخ کرده است و به ندرت درگیری و نزاع در جامعه عمان دیده میشود. سومین منبع مشروعیتبخش استراتژی تسامح در ساخت دولت مدرن، مفاهیم اخلاقی و کلامی معاصر مذهب اباضی است؛ که در نیم قرن اخیر به یُمن تغییرات تمدنی و فرهنگی که در جامعه و سرزمین عمان رخ داده است؛ شاهد تغییرات پارادایمیک کلامی اباضیه نیز هستیم؛ یعنی گذر از افراط به سوی تسامح و مدارا.
مردم عمان که غالبا از اباضیه هستند، بر خلاف روند غالب در منطقه، با اساس ایده مقاومت که جمهوری اسلامی ایران آن را رهبری میکند همراه هستند. در جامعه عمانی کودکان در مدارس و در برنامههای خاص، لباس رزمندگان انصارالله، حزبالله یا مقاومت عراق را به تن میکنند و همواره در معرض آموزههای مقاومت از جمله دفاع از مظلومیت فلسطینیان قرار دارند.
این همراهی مردم عمان با جمهوری اسلامی ایران بهویژه در زمانی که درگیریهای منطقهای به اوج خود رسید، بیش از پیش آشکار شد. در این فضا، شهادت رئیس جمهپر رئیسی و همراهان ایشان موج دیگری از همراهی این مردم با ایرانیان را برانگیخت. این قرابت تا جایی است که کنشگران و فعالان سعودی را به واکنش واداشته است.
خالد الشمری از فعالان سیاسی سعودی در توییتی در این باره نوشت: چرا اباضیان علیه ما حمله میکنند، با اعراب دشمناند و از ایران، شیعیان و شبهنظامیان شیعه حمایت و تجلیل میکنند؟ با این که ما عرب و همسایه آنها هستیم، آنها خود را به آغوش فارسها میاندازند! او ادامه داد: آنچه من از برخی روایتهای عمانی دیدم شرمآور است، گویی آنها در شهر قم زندگی و در ابراز همدردی با ابراهیم رئیسی مبالغه میکنند، گویی که او ناجی بشریت است یا برای آزادی فلسطین جان باخته است.
او سپس با لحنی تمسخرآمیز نوشته است: اباضی میگوید: سران ایران زاهدند و از مال مردم برای خود سود نمیبرند. دیگری میگوید: رئیس من از دنیا رفته. فرد دیگری میگوید: به مردم ایران، جبهههای مقاومت و همه مردم شریف و آزاده جهان تسلیت عرض میکنیم. به عقیده فرد دیگری، دیگری می گوید: به مردم ایران، جبهه های مقاومت و همه مردم شریف و آزاده جهان تسلیت عرض میکنیم.
او همچنین نوشت: این خلاصهای از سخنان اباضیان عمان است که نشاندهنده حمایت لجستیکی از ایران، شبهنظامیان شیعه، حزب الله و حوثیها است. عجیب است که هر روز متوجه میشویم که با وجود اختلافات مذهبی، رابطهای ریشهدار بین دو طرف وجود دارد. اینها خوارج اباضی در عمان هستند، جدایی آنها از خلیج و اطراف عرب اکنون آشکارا قابل مشاهده است.
باید توجه داشت که عمان، ایران را عمق استراتژیک خود میداند. روابط ایران و عمان صرف نظر از حکومت مستقر در ایران، به عنوان متحد طبیعی و عمق استراتژیک این کشور است و عمان همواره ایران را حامی خود میبیند. به طوری که روابط عمان با ایران، برای عمان بسیار مهم بوده است. این قرابت فرهنگی ملتها نیز ظرفیت بالقوه فوقالعادهای برای کار فرهنگی در این کشور میباشد.