بزرگترین شهر ترکیه مملو از زیارتگاههای شخصیتهای مذهبی است، جایی که زائران با این اعتقاد که وقتی از خدا چیزی میخواهی، کسانی که محبوب خدا هستند، میتوانند واسطه باشند، به دنبال برآورده شدن حاجات خود هستند.
تمدن چندین و چند ساله، استانبول را مملو از قبرستانها و زیارتگاههای مختلف کرده است. صرف نظر از آثار تاریخی، بسیاری از آنها مکانهای زنده و محافظت شدهای برای میزبانی تعداد زیادی از بازدیدکنندگان هستند. کسانی که به دنبال مکانهای آرام برای دعا کردن، آرزوها و رهایی از مصائب کلان شهر مدرن میگردند.
زیارتگاهها، عبادت اسلامی، تاریخ ترکیه و فولکلور استانبول کنار هم گرد آوردهاند. برای مثال، ملوانان شهر، به طور سنتی، عزیز محمود هدایی و سه مرد دیگر را که در نزدیکی بُسفُر دفن شدهاند، محافظ آبراه میدانند.
یکی از اهالی میگوید سالها پیش، زمانی که خواهرش به سرطان مبتلا شد، او به زیارتگاهی بر فراز تپه مشرف به بسفر رفت، زیر گنبدی پرآذین نزدیک قبر عزیز محمود هدایی یک استاد صوفی که نزدیک به 400 سال پیش درگذشته، نشست و برای خواهرش دعا کرد تا این بیماری را شکست دهد.
این خانم ترک 40 ساله که در یک انبار دارو کار میکند، گفت: پس از شیمی درمانی، خواهرش سرطان را شکست داد و اکنون در انتظار یک نوزاد است.
برخی از زیارتگاهها محل دفن شخصیتهای تاریخی هستند. برخی دیگر سابقه تاریخی روشنی ندارند، اما این از نقش آنها در زندگی معنوی شهر نکاسته و تا حد زیادی تحت تأثیر چرخشهای سیاسی و اقتصادی معاصر ترکیه قرار نگرفتهاند.
مقامات مذهبی ترکیه تابلوهایی را در برخی از سایتها نصب کردهاند تا به بازدیدکنندگان یادآوری کنند که اسلام دعا و درخواست از کسی جز خدا را ممنوع کرده است.
اما بسیاری از مؤمنان هنوز به دنبال شفاعت شخص مدفون هستند تا به آنها کمک کند شغل پیدا کنند، ماشین بخرند، از بیماری نجات پیدا کنند، همسر پیدا کنند یا بچه دار شوند.
فاطمه آکیول، دانشجوی الهیات، درباره یحیی افندی، محقق و شاعر صوفی قرن شانزدهم که اکنون در زیارتگاهی در کرانه جنوب غربی بسفر آرام گرفته، گفت: «من او را دوست دارم. من اغلب به او سر میزنم.»
آرامگاه یحیی افندی زیر گنبدی پستهای رنگ در اتاقی قرار دارد که اطراف آن را قبر 10 نفر دیگر از جمله مادر، همسر و پسرش احاطه کرده است. این مجموعه دارای امکانات نمازخانه مجزا برای مردان و زنان است که هر دو دارای چشماندازی عالی از بسفر هستند.
خانم اکیول گفت که او اغلب ساعاتی را به دعا و خواندن کتاب مقدس در حرم میگذراند. او هشدارهای مربوط به درخواست کمک از مردگان را رد کرد و آن را با کار کردن در یک ارتباط برای یافتن شغل مقایسه کرد. او گفت: «وقتی از خدا چیزی میخواهی، کسانی که خدا دوستشان دارند میتوانند واسطه باشند».
زیارتگاه عزیز محمود هدایی در کرانه روبروی آبراه قرار دارد.
عمر آریک، معاون بنیادی که بر این سایت نظارت دارد، روایت متفاوتی از داستان عارف را تعریف کرد، که در آن عارف، یک قایقران را در طول طوفان، با استفاده از مسیری که هنوز به نام او نامگذاری شده است، از طریق آب راهنمایی کرد.
در نزدیکی انتهای شمالی کرانه غربی بسفر، زیارتگاه تلی بابا یا پدر نخها قرار دارد، شخصیتی که داستانش آنقدر با افسانه آمیخته است که حتی ملوان بازنشستهای که بر حرم نظارت میکند، تاریخ، یا حتی هویت کامل او را دقیق نمیداند.
او ممکن است در زمان فتح قسطنطنیه توسط ارتش عثمانی در سال 1453 در ارتش سلطان خدمت کرده باشد. یا ممکن است در عمامهاش نخ نقرهای بلندی داشته است.
قبر او در اتاق کوچکی با چراغهای آویزان با نخهای نقره پوشانده شده است. بازدیدکنندگان وقتی یک آرزو میکنند قطعهای را میبرند و قرار است پس از تحقق آن آرزو، نخ را برگردانند.
حتیجه آیدین، معلم بازنشستهای که حرم را تمیز میکند و به گربههای محلی غذا میدهد، گفت که تعداد کمی از بازدیدکنندگان آرزوی داشتن کودک و مشاغل جدید را دارند. او گفت: بیشتر آنها به دنبال شوهر هستند.
کمی بعد زن جوانی با لباس حلقهای آبی که بزرگتر از آن بود که در راه پلهای که به قبر منتهی میشد جا شود، در ورودی ظاهر شد. عمویش گفت که در آنجا برای ازدواج او دعا کرده و به همین دلیل او را در روز نامزدی خود به این مکان مقدس آورده است.
بر فراز تپهای در کرانه مقابل، چهارمین محافظ بسفر، زیارتگاه حضرت یوشع پیامبر، که مورد احترام مسیحیان، یهودیان و مسلمانان است، قرار دارد.
مقامات مذهبی محلی میگویند نمیشود ادعا کرد که حضرت یوشع قطعا در اینجا دفن شده اما این مکان برای قرنها مورد احترام بوده و از اهمیت مذهبی برخوردار بوده است. این زیارتگاه بر روی یک قبر (یک تخت گل مرتفع به طول بیش از 50 فوت) قرار دارد.
منبع: نیویورک تایمز