از زمانی که مصطفی کمال آتاتورک جمهوری مدرن را بر اساس ستیزه با مردهریگ سلطنت عثمانی و ارزشهای اسلامی بن افکند، دههها دشمنی دولت ترکیه ضد گروههای دینی و طریقتهای صوفیه آغازید تا اینکه بالاخره طی دو دهه گذشته، آنها توانستند نفس راحتی کشیدند و به فعالیت آزادانهتر در ترکیه بپردازند.
تا پیش از سرکار آمدن حزب محافظهکار عدالت و توسعه و اجازۀ انجام آزادانۀ شعائر دینی، گروههای دینی بیش از نیم سده کوشیدند از طریق کارهای مخفیانه یا گاهی دورزدن قوانین به فعالیت بپردازند.
از خلافت تا جمهوری
طریقتهای صوفیه در دوران امپراتوری عثمانی نقش محوری داشتند که این نقش تنها به مساجد و تکیهها محدود نمیشد، بلکه به تالارهای حکومتی و سلاطین نیز گسترش مییافت. حتی برخی از شخصیتهای سیاسی برای تثبیت ارکان حکومت خود به این طریقتها و شیوخشان تکیه میکردند. هرچند در ظاهر مدعی نمایندگی از دین اسلام و استواری حکومت به و پشتیبانی از شریعت را داشتند.
برخی از مریدان نقشبندیه، مولویه و خلوتیه طی سدههای بعدی به مناصب اداری دولتی و نظامی رسیدند. شیخ آق شمسالدین شاید بارزترین نمونه باشد که صوفیان توانستند یک منصب سیاسی بهدست آورند.
شیخ را «فاتح معنوی» قسطنطنیه میخوانند، زیرا بهخاطر نقشش در تربیت سلطان محمد بن مراد دوم، نامور به «فاتح» و تشویق همیشگیاش برای جنگیدن در نبرد فتح و دعوت از سربازان به مدارا و پیروی از اصول شریعت اسلامی پس از جنگ شهرت داشت.
خلیل اینالجیک، مورخ ترکیهای، در کتاب خود «تاریخ امپراتوری عثمانی: از ظهور تا انحطاط» در فصلی دربارۀ فرهنگ ملی و طریقتهای صوفیه مینویسد که با وجود پیوند استوار بین امپراتوری عثمانی و طریقتهای صوفیه، آنها در برهههایی دچار تنش میشدند. ازآنجاییکه امپراتوری عثمانی برای تثبیت کیان حکومت و حضور جهانی و بلندمدت خود به تصوف نیاز داشت، صوفیه پیش از اینکه شکل اجتماعی و سیاسی به خود بگیرند، تحت لوای سلطنت مراحل گوناگونی را از سر گذراندند.
بسیاری از گروههای اسلامی در کنار مصطفی کمال آتاتورک در طول جنگ استقلال و تأسیس جمهوری مشارکت داشتند. نظر اولیۀ مصطفی کمال، نگاهداشت خلافت بهمثابة یک نهاد دینی مانند واتیکان و متعاقبا رهایی از خلافت بود؛ اما فشارهای فزایندۀ اسلامگرایان برای حفظ خلافت باعث شد که دولت آتاتورک فعالیتهای اسلامی را برای بقای جمهوری خطرناک بداند. پس خلافت ریشهکن شد.
لحظۀ تعیینکننده در مارس 1924 بود که مجلس شورای ملی تصمیم گرفت خلافت و همۀ نهادهای مرتبط مانند نهاد شیخ الاسلام را لغو کند.
گروههای اسلامی ترکیه این موضوع نپذیرفتند، اما بیشتر آنها به این رخداد رضایت دادند، جز اینکه در سال 1925 انقلابی ضد آتاتورک به رهبری شیخ نقشبندی، سعید پیران، در گرفت. مورخان در مورد این انقلاب اختلافنظر دارند؛ به دیدگاه برخی از آنها، این یک گرایش قومی جداییطلبانه از سوی کردهای ترکیه است، اما به ادعای برخی دیگر از مورخان، این انقلابی مبتنی بر دین جهت بازگرداندن خلافت بود.
انقلاب شیخ سعید در آغاز فوریه 1925 در منطقۀ ایل شهر دجله در استان دیاربکر آغازید و شیخ جمهوری ترکیه را ستمگری توصیف کرد که ارکان خلافت اسلامی را ویران کرده و قیام ضد آن را واجب خواند. وی پشتیبانی بیشتر طوایف جنوب شرقی ترکیه را برای برقراری مجدد خلافت اسلامی در آناتولی برخوردار شد، اما پس از اعلام وضعیت اضطراری دولت ترکیه در مناطقی که قیام در آن ظاهر شده بود، شکست خورد و تا پایان آوریل همان سال از بین رفت.
شیخ سعید نورسی (بدیعالزمان نورسی) کرد تبار در همان زمان از پیوستن به صفوف انقلاب شیخ پیران خودداری کرد و موضع بیطرفی گرفت، اما دولت آتاتورک او را به پشتیبانی از آن شورش متهم کرد، او را محاکمه و زندانی کرد. هرچند او این اتهام را نپذیرفت. با وجود این، نورسی توانست اندیشههای خود را توضیح دهد و آنها را در کتابی کتاب الأحمر یا نامور به رسائل النور معروف بنویسد.
آتاتورک به اقدامات ضد دینی خود در کشور ادامه داد؛ او دستور انحلال طریقتهای صوفیه و ممنوعیت فعالیت آنها را داد، مدارس آنها را در می 1928 تعطیل کرد و پس از آن طریقتهای صوفیه تا دهه 50 پنهانکاری پیشه کردند
با وجود محدودیتهای آتاتورک برای گروههای مذهبی، پیروان بدیعالزمان از تجمع نهانی اطراف شیخ خود، چاپ کتابهای او، مطالعۀ قرآن و مسائل دینی دست برنداشتند و هیچکس نمیدانست که گروه نورسی منشعب و گسترش خواهد یافت و پیروان آن پس از چند دهه به صدها هزار نفر میرسند.
آتاتورک دربارۀ نهتنها همه گروهها دینی و طریقتها، بلکه اساساً دربارۀ دین میگفت: «جمهوری ترکیه نمیتواند سرزمین شیوخ، دراویش، مریدان و برادران دینی باشد، درستترین و قانونیترین راه، راه تمدن است».
گروههای اسلامی تا زمان برگزاری نخستین انتخابات کثرتگرا، سالها در این کشور نهانی فعالیت میکردند. گروهها و طریقتهای اسلامی، حزب دموکرات را که کمتر با دین دشمنی داشت تبلیغ کرده و به آن رأی دادند. رئیس حزب، عدنان مندرس، در سال 1950 به ریاستجمهوری ترکیه رسید. او برای جبران لطف گروههای دینی در به حکومت رساندن، به بازگرداندن برخی از نمادهای دینی به حوزۀ عمومی ترکیه اهتمام ورزید و طریقتهای دینی را تشویق کرد تا به ایفای نقش اجتماعی و تبلیغی خود بازگردند.
وی همچنین در سال 1952 اذان را از زبان ترکی به زبان عربی بازگرداند. افزون بر این، اجازۀ آموختن زبان عربی و سفر برای انجام منسک حج را داد. ممنوعیتی که 27 سال متوالی در دوران حکومت حزب جمهوری خلق به طول انجامید. این کارهایی است که او در زمان زندگانی خود به آن پرداخت.
ظهور گولن
برخی از طریقتهای صوفیه به طور غیرمستقیم، بهویژه پس از آنچه از موفقیت عدنان مندرس و توانایی او در رسیدن به قدرت دیدند، شروع به گسترش در حوزۀ عمومی کردند و سازماندهی اقتصادی و اجتماعی خود را ضروری دانستند که پس از دههها تأثیر قابلتوجهی گذاشت و این گروهها وابسته به پشتیبانی بازرگانان و پولدارانی که از هستۀ مرکزی این گروهها برکشیده شده بودند، شدند و در آن زمان توانستند انجمنهای فرهنگی برای تجمعات خود ایجاد کنند.
این انجمنها به این دلیل تأسیس شدند که حکومت سکولار ترکیه، تأسیس انجمنهای دینی، تکیهها و زاویهها را ممنوع کرده بود. این ممنوعیت شامل لباس و پوشش اسلامی نیز میشود. این گروهها با راهاندازی انجمنهای فرهنگی در همه شهرها، ارتباط با تحصیلکردگان و علما و انتشار افکار تشکیلات خود را تقویت کردند.
این انجمنها نخست کاملاً با دولت همراهی کردند، اما پس از سالها از حالت نخبگانی یا دولتی به میان مردم رفتند و توانستند ایدههای خود را گسترش دهند و با وجود همه احتیاطها و مخاطرات، بر جامعه مؤثر باشند.
در این میان ستارۀ تبلیغ فتحالله گولن ظهور کرد. او از طریقت نورسیه است که شیخ سعید نورسی آن را در دورۀ آتاتورک بنا نهاد. گولن که در این طریقت تعلیم گرفت و آداب و آیین آن را پذیرفت، یکی از شاخههای طریقت نورسیه را تشکیل داد.
دیری نپایید که این مرد توانست برای دانشآموزانی که در مؤسسات آموزشی ترکیه تحصیل میکردند خوابگاه ایجاد کند، سپس فعالیتش گسترش یافت و شروع به افتتاح مدرسهها و دانشگاهها کرد. سپس وارد رسانهها شد و شبکههای ماهوارهای و روزنامههای خود را تأسیس کرد. جماعت گولن به «جماعت خدمت» سرشناس است.
چنانکه جو هامورا در پژوهش خود با عنوان «غازی و دراویش: طریقتهای صوفیۀ ترکیه به ارث گولن میرسند» آورده است که گولن توانست «آبروی طریقتهای صوفیه را بازگرداند» زیرا او این جماعتها را در هستۀ کارهای اجتماعی، مراقبتی و خدماتی قرارداد. گولن در میان هوادارانش بهعنوان «خواجۀ افندی» خوانده میشود و در رسانههای غربی با اشاره به توانایی بزرگش در تأثیرگذاری با رهبانیت بینالمللی یسوعی مقایسه شده است.
هامورا ادامه میدهد و میگوید: «گولن با گسترش فعالیت آموزشی خود را در خارج از کشور از جمله دهها مدرسه در کشورهای قفقاز و نیز در کشورهای اروپایی که ساکنان آنها ترکتبار بودند، توانست امپراتوری خدماتی خود را بسیار تقویت کند». کارهای آشکار و نهان طریقتهای صوفیه به بیزاری مردم از سکولاریسم و سلب مشروعیت و محبوبیت از حاکمان و ارتش انجامید.
پس از اینکه طریقتهای صوفیه و نهادهای اجتماعی، فرهنگی و آموزشی مردم را از باورهای دینی اشباع کردند، مردم در پایان سدۀ گذشته از دولت سکولار بیگانه شدند که این یکی از دلایلی است که حزب عدالت و توسعه را رهبر عرصۀ سیاسی ساخت.
عدالت، توسعه و کودتا
فضای ترکیه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه با ریاستجمهوری رجب طیب اردوغان که از خاستگاه اسلام سیاسی برآمده بود، دگرگون گشت. برآمدن اردوغان یک پیروزی بزرگ برای گروههای دینی بود که در دوران ریاست او، رستن از کمالیسم که شدیدترین جنگ را با آنها انجام داد، آغازیدند. اردوغان نیک میداند که طریقتهای صوفیه دلیل انتخاب و موفقیت او بودند. بنابراین سود به طرفین میرسد، هرچند این تعامل روزبهروز دیگرگون خواهد شد.
اختلافات بین گروه فتحالله گولن و دولت ترکیه پس از چند سال آغازید، زیرا این اتحاد به یک جنگ نهان در دستگاه دولتی تبدیل شد. اگرچه حزب عدالت و توسعه با پشتیبانی کامل گروه گولن به قدرت رسید و این گروه همیشه اعلام میکرد که نمیخواهد وارد سیاست شود؛ در عوض آنها قدرتمندتر و تأثیرگذارتر شده بودند. این گروه در طول سالهای آزادی و عدم تعقیب قضایی که تحت حاکمیت عدالت و توسعه از آن برخوردار بود، اختاپوسوار در ارتش، پلیس، آموزشوپرورش، رسانهها و نهادهای مختلف دولتی نفوذ کرد، تا جایی که یک دولت سایه را تشکیل داد.
پیش از اینکه این گروه به طراحی کودتای 15 ژوئیه 2016 متهم شود، نبرد بین حزب عدالت و توسعه و گروه گولن برای سالها ادامه داشت. اگر اردوغان کنترل امور را در دست نمیگرفت، این کودتا کمابیش به مرگ حزب عدالت و توسعه میانجامید.
دولت ترکیه پس از این رخداد به زدودن ریشهها و شاخههای “جماعت خدمت” از همه اقشار در ترکیه پرداخت؛ هزاران نفر زندانی و تحت تعقیب قرار گرفتند و دانشگاهها، مدرسهها، موقوفات و رسانههای این گروه بسته شدند و اردوغان آغاز به نابودکردن منابع پشتیبانی داخلی این گروه کرد و این منابع را در سیاهۀ تروریسم قرارداد.
اردوغان پس از کودتا از همۀ جماعتهای دینی که درحالرشد و محبوبیت بودند، انتقام نگرفت؛ بهویژه آنکه جماعتهایی در برابر این کودتا ایستادگی کردند. او برنامۀ جدیدی برای تعامل با آنها تدوین کرد، زیرا اکنون پیروان این گروهها در سراسر کشور به میلیونها تن میرسیدند.
اردوغان مردهریگ گولن را میان همۀ جماعتها تقسیم کرد. حزب حاکم از اشتباه پیشین خود درس گرفت و مناصب اصلی را در دولت بین گروههای گوناگون تقسیم کرد، نه به یک گروه خاص مانند گولن. توزیع مناصب حساس بین همه، وفاداری همه را تضمین میکند، بدینگونه که حزب حاکم و اردوغان را هدیهدهندهای هستند که همه در پی نزدیکشدن و خدمت به آنها هستند تا به نفوذ و موقعیت بیشتری بهدست بیاورند.
مهمترین گروههای دینی امروز ترکیه
جماعت ارنکوی
این یک شاخه از صوفیۀ نقشبندیه و متشکل از بازرگانان و فعالان اقتصادی محافظهکار است که رهبر کنونیشان عثمان نوری توپباش است. گروه ارنکوی نام خود را از محلهای به همین نام در استانبول گرفته که شیخ محمود سامی رمضان اوغلو پس از سال 1955 آن را تأسیس کرد، اما با فشارهایی که گروههای اسلامگرا ترکیه با آن روبهرو بودند، رمضان اوغلو به عربستان سعودی رفت و همانجا در سال 1984 درگذشت.
هیئتی متشکل از 4 تن این گروه را مدیریت میکند که پس از دهۀ 80 سدۀ بیستم، گروه نیاز به تشکلیابی در قالب یک مؤسسه احساس کرد و وارد پروژهها و مؤسسات امدادی، آموزشی و رسانهای شد. از جمله مؤسسات وابسته به این گروه شامل بنیاد عزیز محمود هدایی و بنیاد فرهنگی مرادیه و نظارت این گروه بر چندین موقوفه و مدرسه در ترکیه و خارج از کشور است.
بنیاد عزیز هدایی فعالیتهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی را در بیش از 30 کشور عمدتاً در بالکان، قفقاز، آسیای مرکزی و آفریقا انجام میدهد.
این گروه به جنبۀ رسانهای نیز اهتمام داشت، بهگونهای که این گروه با تأسیس شرکت انتشارات ارکام در سال 1980 وارد عرصه نشر شد و 3 مجلۀ تخصصی جوانان، زنان و خانواده را منتشر میکند. این گروه به دلیل اتکا بر تجار برجسته و فعالان اقتصادی و داشتن فعالیت اقتصادی، یکی از نیرومندترین جریانهای مذهبی ترکیه به شمار میرود. رسانههای ترکیه همواره به پیوند نزدیک جماعت و خانوادۀ توپباش با مالک فروشگاههای زنجیرهای «بیم» اشاره کردهاند.
جماعت اسکندر پاشا
گروه اسکندر پاشا یکی از زبانزدترین طریقتهای صوفیه در استانبول و شاید کهنترین آنهاست. شیخ محمد زاهد کوتکو (م. 1880) از طریق این جماعت یک جریان سیاسی اسلامگرا را که از شیوخ خود به ارث رسیده بود، ایجاد کرد. کوتکو پیروان و شاگردان خود را که افزون بر اینکه یکی از مخالفان برجستۀ سکولاریسم در کشور هستند، ترغیب میکرد تا به مراکز تأثیرگذار و اجرایی دولت وارد شوند.
سیاستمداران بزرگ و مدیران اجرایی از این جماعت از جمله تورگوت اوزال، رئیسجمهور سابق ترکیه، (م. 1993) و نیز نجمالدین اربکان، مؤسس نخستین حزب سیاسی اسلامگرا در سال 1970 تحت عنوان «نظام ملی»، سر برآوردند.
جماعت اسکندر پاشا در طول دوران سیاسی و پرهیجان اربکان، از او در همۀ اقداماتش پشتیبانی میکردند و شخصیتهای برجستۀ این جماعت عضو احزابی که اربکان تأسیس کرده، شدند تا او را در برابر ارتش و ملیگرایان تقویت کنند.
حزبهایی که اربکان تأسیس میکرد از ممنوعیت و آزار و اذیت مصون نبودند، اما او همچنان به مبارزه با دستگاه نظامی سرکوبگر جریانهای اسلامگرا پرداخت. ثمرۀ کوشش او، رجب طیب اردوغان و عبدالله گل از فارغالتحصیلان مدرسۀ اسکندر پاشا بودند که حزب عدالت و توسعه را که دو دهه بعد به قدرت خواهد رسید، تأسیس کردند.
حزب دیگری که از حزب اربکان منشعب شد، حزب سعادت بود. این حزب از اندیشههای اربکان پیروی میکرد، در اینجا جماعت اسکندر پاشا باید موضع خود را بین حزب سعادت و عدالت و توسعه مشخص میکرد. این جماعت تصمیم گرفت که ضمن پشتیبانی لازم برای بقای حزب سعادت در نظام سیاسی ترکیه جهت تحقق آرمانهای اربکان، بیشترین پشتیبانی خود را به حزب عدالت و توسعه اختصاص داد و همین سبب پیروزی قاطع و نفوذ سریع این حزب شد.
اعضای جماعت اسکندر پاشا همان مناسک سنتی صوفیۀ نقشبندی را انجام میدهند؛ اما وجه تمایز آنها در تعادل برقرارکردن بین سنت و مدرنیته است و همواره در مجلات و مقالات خود بر سازگاری بنیادین اسلام با مفاهیم و نهادهای مدرنیته پای میفشارند.
آنان برخلاف دیگر جماعتها پیوند نزدیکی با سیاست و سیاستمداران دارند. جماعت اسکندر پاشا رسماً پشتیبانی خود را از یک حزب خاص در انتخابات اعلام میکند، درحالیکه دیگر جماعتها به پشتیبانی غیررسمی بسنده میکنند.
جماعت اسکندر پاشا به نقد دولت و رویدادهای سیاسی جاری در کشور از طریق شبکههای اجتماعی میپردازد. این جماعت در فعالیتهای اجتماعی حضور دارند؛ فعالیت آنان در زمینۀ مرمت آثار تاریخی نیز گسترشیافته است. خیریه و موقوفات وابسته به این گروه در چند کشور بهویژه در توزیع مواد غذایی فعالیت میکنند. کمک و تقدیم قربانی در روزهای تعطیل از سوی بسیاری از انجمنهای آنها در چند استان صورت میگیرد. این انجمنها به جوانان، زنان، ورزش، نوآوری، آموزش، فرهنگ و محیطزیست اهتمام دارند.
جماعت منزل
محمد رشید ارول، شیخ نقشبندی، جماعت منزل یا «جماعت سمرقند» را تأسیس کرد و نام آن به روستای منزل در استان آدیامان در جنوب میانۀ ترکیه برمیگردد. فعالیت این جماعت پس از کودتای نظامی در سال 1980 گسترش زیادی بهویژه مناطق غربی یافت. پس یک جماعت دینی پشتیبان دولت است. هرچند شمار اعضای آن مشخص نیست، اما بزرگترین جماعت دینی در ترکیه را متعلق به جماعت منزل میدانند.
این جماعت دارای یک هلدینگ، چندین بیمارستان و مدرسه است و رویدادهای بسیاری را در ترکیه و خارج از کشور برگزار میکند. «رادیو و تلویزیون سمرقند»، «رادیو 15»، انتشارات سمرقند، مجله «سمرقند»، انتشارات هاسنجان، مجلۀ «سمرقند برای کودکان»، مجلۀ «خانوادۀ سمرقند» و مجلۀ «خوانندۀ جوان» متعلق به این جماعت است و همۀ اینها مروج آراء صوفیه هستند.
این گروه دارای شرکتهایی برای برگزاری زیارت حج و عمره است. این گروه دارای چند مدرسه و خوابگاههایی برای دانشآموزان آن در اروپا است.
جماعت منزل بر خلاف دیگر جماعتها، دارای ایدئولوژی ملیگرایانه است و از جنبش ملیگرای ترکیه به رهبری دولت باحچلی پشتیبانی میکند. شماری از رهبران سیاسی ملیگرا از پیروان این جماعت بودهاند، مانند آلپ ارسلان ترکیش، رهبر پیشین حزب حرکت ملی، و محسن یازجی اوغلو، رهبر حزب اتحاد بزرگ.
تاکنون پیروان این جماعت به حزب نهضت ملی رأی میدهند و در سال 2003 دو وزیر در دولت حزب عدالت و توسعه داشتند و در سال 2005 انجمن فعالان اقتصادی «تومسیاد» را تأسیس کرد که بیش از 1500 تن عضو دارد.
جماعت سلیمانیه
بنیانگذار آن شیخ سلیمان حلمی طوناخان است که در سال 1888 زاده شد. با تأسیس جمهوری مدرن ترکیه و دگرگونیهای اجتماعی، مذهبی و سیاسی آتاتورک، سلیمان حلمی دریافت که این دگرگونیها نمیتواند بر جامعۀ ترکیه به دلیل تعارض با اسلام حاکم شود.
سلیمان طوناخان در سال 1938 مبلغ شد و محافل دینی در مساجد و زیرزمین خانهها برای جلوگیری از دستگیرشدن تشکیل داد. سرانجام، سلیمان محاکمه، مدرک تحصیلیاش پس گرفته و از تبلیغ منع شد؛ اما باز در سال 1950 مجوز گرفت و با بهرهگیری از آزادی نسبی برآمده از انتقال قدرت، فعالیت خود را در زمینۀ تعالیم دینی شدت بخشید.
پلیس با وجود بازگشت سلیمان به منبرها، به محل اختفای جماعت سلیمان یورش برد، اما گروه به فعالیت خود ادامه داد. سلیمان در سال 1959 فوت کرد و گروه به رهبری دامادش، کمال کاکار، به فعالیت خود ادامه داد.
این جماعت پس از آغاز مهاجرت ترکیهایها به آلمان در سال 1961 دست به تأسیس مکانهایی در خارج از کشور به نام مراکز فرهنگی اسلامی از جمله نام سلیمانیها یا Süleymancılar زدند.
این جماعت نخستین گروهی بود که دورههای حفظ قرآن را در آلمان راهاندازی کرد و در اروپا ساختمانهایی را خرید و در بخشی از آنها مسجد، کتابخانه و سالن اجتماعات ساخت. این جماعت در بین ترکیهایهای آلمان تأثیرگذارترین جماعت به شمار میآید.
مراکز فرهنگی سلیمانیه در بلغارستان، رومانی و کشورهای آسیای میانه گسترشیافته و این مراکز خدمات اسلامی را در آنجا ارائه میکنند و نیز برای ترکهای آسیای مرکزی، بالکان و ترکیه بورسیۀ تحصیلی ارائه میکنند.
شمار اعضای این جماعت بیش از دو میلیون نفر است که بیش از 2500 فارغالتحصیل- تنها از مدارس آنها در ترکیه- دربرمیگیرد.
این جماعت از نظر سیاسی تا کودتای 1980 از حزب دموکرات و حزب عدالت پشتیبانی میکرد و پس از آن از تورگوت اوزال، رئیسکل حزب مام میهن پشتیبانی میکند.
این گروه یکی از جماعتهای دینی مخالف حزب عدالت و توسعه شناخته میشود و در انتخابات شهرداری استانبول به اکرم امام اوغلو از حزب جمهوریخواه خلق، در مقابل نامزد حزب عدالت و توسعه، بنعلی ییلدیریم رأی دادند.
گروه اسماعیل آقا
صدها هزار نفر در محلۀ فاتح استانبول برای تشییعجنازة مرشد جماعت اسماعیل آقا، شیخ محمود اوستا عثمان، سرشناس به محمود افندی گرد آمدند. مراسم تشییعجنازة نمایی دیگرگون را در ترکیۀ نوین را نشان میداد که در آن گروههای دینی برخلاف سالهای پیش، اکنون آزادانه فعالیت میکنند. این تصویر برای سکولارها خوشایند نبود، زیرا کشور را از آرمان بنیانگذار جمهوری، مصطفی کمال آتاتورک، منحرف شده میانگاشتند.
جماعت اسماعیل آقا یکی از طریقتهای صوفی پیرو نقشبندیه و در منطقۀ فاتح استانبول مستقر هستند. شمار پیروان آن در ترکیه بهخصوص در قونیه و ترابزون (زادگاه خود شیخ) به میلیونها تن میرسد. وجه تسمیۀ این جماعت به مسجدی که محمود افندی در پنجاه سال گذشته با پشتیبانی شیخ خود، علی حیدر افندی، در آن بوده، بازمیگردد.
شیخ محمود افندی در دوران زندگانیاش به نگارش کتابهای دینی بسیاری دست زد و افزون بر این، مؤسس جماعتی بسیار تأثیرگذار بوده است.
این جماعت با لباسی متشکل از جبه و عمامه و داشتن ریش بلند برای مردان و لباس مشکی گشاد برای زنان که سرتاپای بدن به جز بخشی از صورت را میپوشاند، متمایز میشوند. اعضای این گروه بیشتر گرایش به تحصیل در زمینههای دینی دارند. آنها در مدارس دولتی شرکت نمیکنند تا در معرض انتقاد شدید جامعه قرار نگیرند. بهویژه پس از فتوای محمود افندی مبنی بر تحریم رفتن دختران به مدارس سکولار.
بهقدرترسیدن حزب عدالت و توسعه بر گسترش گستردۀ این جماعت در ترکیه مؤثر بود، زیرا جنبشها و جماعتهای مذهبی آزادانهتر از گذشته عمل میکردند؛ برای نمونه به تأسیس موقوفات و خانههای دانشجویی، محافل تعلیمی و یک جنبش اقتصادی برای تأمین مالی خود دست زدند.
دانشآموز طی مراحل تحصیل در محیطی خاص که به مسائل شرعی توجه دارد، وارد موقوفۀ اسماعیل آقا میشود. این مدارس مسکن، غذا و گاهی پوشاک را بهصورت رایگان ارائه میدهند. این جماعت نهتنها در ترکیه، بلکه در 40 کشور جهان از طریق اتحادیهای به نام EDEF آموزش میدهند.
شیخ محمود افندی در جماعت خود و در احزاب محافظهکار بهویژه حزب عدالت و توسعه حضور پررنگی داشت و مقامات دولتی از جمله رجب طیب اردوغان بهنوبت به دیدار وی بهویژه پیش از انتخابات میرفتند و در مراسم تشییعجنازه افندی فرستادگان همه احزاب حتی مخالفان نیز حضور داشتند.
این گروه یکی از برجستهترین جماعتها در ایستادگی در برابر کودتای ژوئیه 2016 بود که که در آن ارتش کوشید تا قدرت را از اردوغان بگیرد.
خلاصه
گروههای یاد شده در بالا صرفاً مهمترین و بزرگترین نیروها در آرایش چهرۀ کنونی دولت ترکیه هستند و جنبوجوش این جماعتها، گستردگی نفوذشان در سطوح گوناگون جامعه را آشکار میکند.
میان این جماعتها نیز مانند احزاب سیاسی اختلافات دینی و سیاسی وجود دارد؛ اما بزرگترین دشمن مشترک آنها، گروههای سکولاری هستند که این جماعتها را ناقض قانون اساسی و دگرگونکنندۀ هویت جمهوری سکولار کمالیستی میدانند.
با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری ترکیه، نامزدها در پی جلب نظر این گروهها هستند و این موضوع از وعدههای نامزدها، لحن سخنرانی و تمرکز آنها بر جنبۀ دینی مردم ترکیه و ارزشهایی که نامزدها برای پاسداشت آن میکوشند، مشهود است.
آیا دورۀ این جماعتها با رفتن حزب محافظهکار عدالت و توسعه به سر میآید؟ خیر؛ جماعتهای دینی در اشکال گوناگون پیشینهای بسیار بیشتر از حزب عدالت و توسعه دارند و بقای آنها وابسته به این دولت نیست. پدیدۀ اسماعیل آقا، فتحالله گولن یا هر جماعت دیگری به دلیل نیاز حزب عدالت و توسعه به متحدان و محبوبیت برای باقیماندن در قدرت است؛ به ویژه از سال 2004 که دولت با بیشتر جماعتها متحد شد تا نفوذ ارتش در زندگی سیاسی و عمومی بکاهد و هر چقدر این عقبنشینی بیشتر میشد، به حضور جماعتهای دینی افزوده میشود.
منبع: نون پست