شیعیان در دو مقطع زمانی، تاثیرگذاری بیشتری در فضای سیاسی پاکستان داشتهاند. اولین مرحله قبل از تشکیل کشور مستقل پاکستان و مرحله دوم پس از استقلال آن کشور بود. شیعیان نه به عنوان شیعه بلکه به عنوان بخشی از جمعیت مسلمان شبه قاره هند در ایجاد و توسعه پاکستان کمک شایان توجهی کردند. با بررسی تاریخ 75 ساله پاکستان متوجه میشویم قائد اعظم محمدعلی جناح، بنیانگذار و طراح تاسیس کشور مستقل پاکستان (و رهبر حزب مسلم لیگ) شیعه بود[1]، فاطمه جناح خواهر وی که از نفوذ زیادی در حاکمیت برخوردار بود، همچنین لیاقت علیخان نخستوزیر و اسکندر میرزا رئیسجمهور بین سالهای 1955م. تا 1958م[2]، ذوالفقارعلی و بینظیر بوتو نخست وزیران فقید پاکستان دارای مذهب شیعه بودهاند. همچنین تامین مالی برخی از هزینههای مبارزات مربوط به استقلال پاکستان و حتی اداره امور کشور پس از تاسیس، عمدتاً توسط کمکهای مالی زمینداران شیعه انجام میشد.
بر این اساس شیعیان قبل و بعد از تاسیس پاکستان از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بودهاند. اما تشدید شکاف فرقهای در پاکستان در اواخر دهه 1970م. و اوایل دهه 1980م. به دلیل تغییرات سیاست داخلی پاکستان (روی کار آمدن ژنرال ضیاءالحق در تاریخ 5 ژوئیه 1977م.) و پیامدهای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و واکنش برخی کشورهای عربی به کسب قدرت توسط روحانیون شیعه و «چشم دوختن شیعیان پاکستان به رهبری و هدایت فرهنگی جمهوری اسلامی»[3]، موجب گردید تا برخی از جریانهای فکری وابسته به خارج از کشور با این شعار که اکثریت اهل سنت پاکستان باید اختیار و زمام امور کشور را در دست بگیرند، فضای جدیدی را در سپهر سیاسی آن کشور ایجاد کردند.
حضور فعالانه اهل سنت افراطگرا و تمامیتخواه در ارکان قدرت و تصمیمگیری پاکستان که همواره از حمایتهای مادی و معنوی عربستان سعودی و برخی از کشورهای فرامنطقهای برخوردار هستند موجب گردیده است که شیعیان جایگاه گذشته خود را ازدست داده و دیگر نمیتوان همچون گذشته آنان را در ارکان کلیدی، تصمیمساز و تصمیمگیر پاکستان مشاهده نمود. آنچه در ادامه میآید گزارشی است از مهمترین دلایل پدیده محدودسازی شیعیان در پاکستان و همچنین بررسی راهکارهای تقویت شیعیان توسط جمهوری اسلامی ایران که اردیبهشت ماه سال جاری توسط اداره کل توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تهیه و تنظیم شده است.
آمار شیعیان پاکستان
در پاکستان، ارائه آمار دقیق از پیروان مذاهب اسلامی مشکل است؛ مهمترین دلیل این موضوع نادیدهگرفتن مذهب در سرشماریهای پاکستان است. از سوی دیگر برخی پیروان مذاهب اسلامی که در اقلیت هستند به دلایل مذهبی و یا سیاسی، هویّت مذهبی خود را پنهان نگه میدارند، چنانکه عدهای از شیعیان روستایی ایالت سرحد، که در مناطق سنّی نشین هم مرز با افغانستان واقع شدهاند و همچنین برخی روستانشینان شیعه مذهب بلوچستان و سند شیعه بودن خود را مخفی نگه میدارند بنابراین آنچه به عنوان آمار شیعیان این کشور در منابع مختلف ذکر شده بیشتر بر پایه تخمین و گمانهزنی است.
از اینرو برای بررسی دقیقتر آمار شیعیان پاکستان تعدادی از آمارهای ارائه شده توسط برخی از مراکز مهم و معتبر را بررسی مینمائیم؛ بر اساس دادههای پایگاه اطلاعرسانی «Pew Research center» چهار کشور با بیشترین جمعیت اهل سنت عبارتند از؛ مصر،اندونزی و بنگلادش با حدود 99 درصد و پاکستان با حدود 87 درصد[4]. با یک محاسبه سرانگشتی مشخص میشود که این پایگاه سهم حداقلی 10-9 درصدی را برای جمعیت شیعیان پاکستان در نظر گرفته است.
پایگاه اطلاع رسانی «ویکی شیعه» جمعیت شیعیان پاکستان را 20 درصد (از کل جمعیت) اعلام کرده است[5]. پایگاه اطلاع رسانی «شیعه شناسی» آمار شیعیان پاکستان را به نقل از مجمع جهانی اهل بیت (ع) در سال 2008م. حدود 20 درصد، به نقل از سازمان CIA در سال 2007م. حدود 20 درصد و به نقل از «دائرةالمعارف امام حسين(ع)» در سال 2000.م حدود 25 درصد جمعیت کل پاکستان اعلام کرده است[6]. پایگاه اطلاع رسانی «ایکنا» نیز به نقل از مرکز تحقیقات و پژوهشهای آمارگیری استراتژیک انگلیس ویژه ادیان و مذاهب و اعتقادت دینی موسوم به «لیوفرم» که در «ویستمنستر» لندن قرار دارد در سال ۲۰۱۳ م. تعداد شیعیان پاکستان را بیش از ۴۶ میلیون نفراعلام کرده است[7]. با توجه به آمارهای ارائه شده به نظر میرسد «آمار شیعیان پاکستان را میتوان بصورت میانگین حدود 20 درصد جمعیت کل پاکستان در نظر گرفت». در هر صورت آنچه که مسلم است، شیعیان دومین گروه بزرگ مذهبی در پاکستان میباشند.
نقش شیعیان در تشکیل پاکستان
نفوذ شیعیان در شبه قاره هند سابقه طولانی دارد. این نفوذ در «کشمیر» و «دکن»[8] در زمان حکومت سلسلههای مغول قویتر بود، بهگونهای که گاه نظامهای حکومتی را در این کشور پایهگذاری کردهاند. بنابراین، نوعی هویت شیعی از دیرباز در شبه قاره هند وجود داشت. «بر اساس برخی شواهد تاریخی، تشیّع در نیمه اول قرن یکم هجری به سرزمین شبه قاره هند راه پیدا کرده است. به طوری که در دوران حکومت حضرت علی (ع) نیروهای عرب که از مرزهای سند عبور کرده بودند موجب شده بود بخشی از مردم «جات» ارادتی عمیق به حضرت پیدا کنند. بدین ترتیب شیعیان تدریجا در سدههای بعد، قدرت بیشتری کسب کرده و در نواحی گوناگون هند، به ویژه شمال آن، حکومتهای مستقلی تأسیس نمودند.
سلسله حکومتهای شیعی «اوده»، «بیجاپور» و «عادل شاهان» در هند معروفند[9]. همچنین «رجال و محققان شیعه توانستند در تمامی حکومتهای مسلمانان هند عمیقا نفوذ نمایند و اثری جاودان بر زندگی اداری، فرهنگی و اجتماعی هند، بر جای نهند»[10]. لذا نقشی که شیعیان در شبه قاره ایفا کردند را نمیتوان در شکلگیری پاکستان نادیده گرفت. به جز محمدعلی جناح، بنیانگذار پاکستان و رهبر حزب مسلم لیگ که شیعه بود، بسیاری از اعضای بلندپایه این حزب نیز از بزرگان اهل تشیع شبه قاره بودند. در جریان مبارزات استقلال طلبانه مردم مسلمان هند، اکثریت جمعیت شیعه هند از ایده تأسیس کشور مستقل مسلمان حمایت کردند و تمام تلاش خود را برای تحکیم این امر و تقویت چنین حکومتی به کار گرفتند. در شرایطی که حزب کنگره هند برای جذب شیعیان و ممانعت از تشکیل دولت جدید و کشور مستقل در آن منطقه، مانورهای زیادی انجام داد. اظهار نظر صریح و موضع سیاسی محمدعلی جناح که بر تامین و رعایت حقوق شیعیان در پاکستان تاکید داشت، همه شیعیان آن منطقه را نسبت به تشکیل کشور اسلامی جدید بسیار امیدوار کرد[11].
شیعیان و محدودیتهای آنان پس از تاسیس پاکستان
با تشکیل کشور پاکستان و اتخاذ رویکرد غیر فرقهای حکومت، محدودیتی برای فعالیت شیعیان در سیاست وجود نداشته و بسیاری از سیاستمداران و سران نظامی این کشور از شیعیان بودهاند. اما روند محدودسازی شیعیان که عمدتاً بر پایه تفکرات فرقهای و مذهبی بنا شده است زمانی آغاز گردید که افراطیون مذهبی اهل سنت از سال ۱۹۸۵م به این سوی، به صورت سازمانیافته و فعال، مبارزه با شیعیان را آغاز کردند و بزرگترین تهدید، خطر تروریسم فرقهای بود که توسط «سپاه صحابه » و «لشکر جنگوی» هدایت میگردید.
در دهههای اخیر افزون بر ترور شخصیتهای شیعه، حملات زیادی به مراکز مذهبی و تجمعات شیعیان و نیز مناطق شیعهنشین در پاکستان صورت گرفته است. عوامل مهم و موثری در ترویج خشونت مذهبی در پاکستان وجود دارد که مهمترین آنها روابط گسترده رهبران گروهها و احزاب سیاسی و مذهبی با عربستان است. احزاب و گروههای زیادی در پاکستان وجود دارند که طرفدار وهابیت هستند و عربستان سعودی نیز کمکهای مالی زیادی به این احزاب میکند. حزب جماعت اسلامی، جمعیت اهل حدیث، جمعیت علمای اسلام، حرکت المجاهدین کشمیر، حزب جماعت اسلامی کشمیر، سپاه صحابه و… از جمله این گروهها هستندکه نقش کلیدی در ایجاد چالش و محدودیت برای شیعیان دارند.
عوامل موثر در روند محدودسازی شیعیان
1- سیاستهای محدودسازی ایوبخان و اسلامی سازی ضیاءالحق
محمد ایوبخان(1958م – 1969م) و ضیاءالحق (1977م – 1988م) دو رئیس جمهور پاکستان بودند که نقش مهمی در محدودسازی شیعیان داشتند. به نظر میرسد ایوبخان و ضیاءالحق با تکیه بر سیاستهای اسلامی سازی پاکستان در چند محور موجب محدودسازی شیعیان در پاکستان شدند:
- ایجاد تغییرات در کتب آموزشی مدارس؛
- وضع قوانین بر مبنای فقه حنفی؛
- تاسیس دانشگاه اسلامی اسلامآباد و بکارگیری اساتیدی از الازهر مصر و عربستان سعودی و نهایتا ورود تفکر وهابیت و اخوانی به پاکستان که کاملا مخالف مذهب شیعه بودند؛
- به رسمیت شناختن مدارس دینی و پذیرش فارغ التحصیلان مدارس دینی اهل سنت در ساختار اداری؛
- سکوت یا انفعال در اعمال جنایت گروههای افراط گرای اهل سنت به ویژه سپاه صحابه در کشتار شیعیان.
شاید بتوان ایوبخان را اولین مقام رسمی پاکستان در اعمال سیاستهای محدودسازی شیعیان نام برد. «یکی از اقدامات تبعیض آمیز ایوبخان که در راستای انکار حقوق شیعیان صورت گرفت، آموزش اجباری فقه حنفی به فرزندان شیعیان در مدارس دولتی بود»[12]. پس از او ضیاءالحق با اعمال سیاستهای اسلامی سازی پاکستان قدمهای بیشتری را در محدودسازی شیعیان برداشت. در دوران ده ساله زمامداری او «مؤسسات مذهبی به طور رسمی تحت حمایت قرار گرفتند و مدارک آنها توسط دولت به رسمیت شناخته شد. برای تحقیق فقه و اصول شریعت و برخی رشتههای دیگر، دانشگاه بینالمللی اسلامی در اسلامآباد راهاندازی شد و زبان عربی از کلاس ششم تا هشتم به عنوان درس اجباری معرفی گردید»[13]. در واقع ضیاءالحق با تاسیس دانشگاه اسلامی اسلامآباد منشاء بسیاری از عقاید افراطی در پاکستان گردید. وی همچنین اسلام گرایان را وارد قوه قضائیه، سیستم اداری و ارتش کرد و مؤسساتی به رهبری روحانیون اسلامی برای نظارت بر امور حکومت تاسیس نمود. بدیهی است بازنده اصلی این تغییرات، شیعیان پاکستان بودند که روز به روز فضا و شرایط زندگی برای آنها سختتر و محدودتر گردید.
یکی دیگر از دلایل ضیاءالحق برای محدودسازی شیعیان؛ حمایت شیعیان آن کشور از انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) عنوان شده است. سابقه این حمایتها به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگشت. «شیعیان پاکستان به رهبری عارف حسینی، مسئولیت داشتند تا ضمن انتشار افکار انقلابی امام، مردم آن سرزمین را نسبت به جنایتهای رژیم شاه آگاه کنند. از این رو در نقاط شیعه نشین پاکستان اقدام به فعالیتهایی کردند که توزیع اعلامیههای امام از آن جمله است. برپایی راهپیمایی چند هزار نفری به مسافت دویست کیلومتر از پاراچنار تا پیشاور در دفاع از انقلاب اسلامی و اعلام انزجار از رژیم پهلوی از دیگر فعالیتهای شیعیان پاکستان بود»[14]. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شهید عارف حسینی رهبر شیعیان پاکستان گفته بود: «ما از ابتدا انقلاب اسلامی ایران را تائید کردهایم و از این به بعد هم تائید میکنیم و هر جایی که صدایی، دستی یا قدمی علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کند، جوانان ما این دستها و پاها را قلم خواهند کرد. ما حمایت از انقلاب اسلامی ایران را از واجبات دینی خود میدانیم»[15]. «در خصوص میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر جامعه پاکستان میتوان به این نکته اشاره کرد که پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، پاکستان دومین کشوری بود که سفارت آمریکا مورد هجوم قرار گرفت»[16].
حمایتهای شیعیان و مردم پاکستان از انقلاب اسلامی ایران موجب ترس و وحشت ژنرال ضیاءالحق از گسترش جنبش شیعیان آن کشور و نفوذ روزافزون قدرت آنها شد که منجر به اتخاذ سیاستهای محدودسازی شیعیان پاکستان به عنوان یک روش مقابلهای برای عدم تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی گردید. «در واقع این محدودیتها و تحریمها برای دلسرد کردن و ترساندن شیعیان و گروههایی بود که مخالف سیاستهای او بودند»[17].
2- تشکیل سپاه صحابه و ترورهای هدفمند شیعیان
«پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از زمانی که برخی از دولتهای عربی به نیابت از آمریکا و بر اثر جهالت و حماقت، کار نفاق افکنی میان مسلمانان را دنبال کردند تا مانع از اتحاد و یکپارچگی آنان شوند، در پاکستان نیز برخی از گروههای افراطی مسلح شده و به ضدیت با شیعه و کشتار آنان پرداختند. این گروه با نام سپاه صحابه و اسامی دیگر به ترور شخصیتهای برجسته فرهنگی و حقوقی شیعه پرداخته از جمله شهید عارف حسین الحسینی رهبر فقید شیعیان پاکستان را به شهادت رساندند»[18].
«سپاه صحابه» پاکستان[19] (SSP) در سپتامبر 1985م. زمانی که تنشهای سنی و شیعه در شهر جهنگ ایالت پنجاب افزایش یافته بود با حمایت رژیم ضیاءالحق و حمایت مالی عربستان سعودی تاسیس شد. SSP در ابتدا برای مقابله با همبستگی سیاسی فزاینده شیعیان پاکستان که محصول انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه 1970م. بود شکل گرفت ولی در ادامه، با بروز تنشهای فرقهای فزاینده به ویژه در منطقه مرکزی پنجاب (شهرجهنگ) جایی که زمینداران شیعه بهصورت سنتی بر سیاستهای محلی و اقتصاد منطقه که اکثریت جمعیت آن سنی بودند تسلط داشتند شکل جدی بهخود گرفت. تقابل اهل سنت با شیعیان متحد به این دلیل بود که شیعه را مانع اسلامی سازی پاکستان مطابق برنامههای ضیاءالحق میدیدند. لذا جامعه اطلاعاتی پاکستان از حق نواز جهنگوی، یک امام جماعت دیوبندی به شدت ضد شیعه، در این تقابل حمایت کرد تا او رهبری گروه فرقهای سپاه صحابه را بر عهده بگیرد. بنابراین سپاه صحابه با هدف مقابله با شیعیان و محدودسازی نفوذ فزاینده آنها و کمک به اجرای سیاستهای اسلامی سازی پاکستان شکل گرفت و فعالیت آنها تا به امروز همچنان ادامه دارد. «هدف مولانا جنگوی این بود که پاکستان را یک کشور سنی مذهب کند. مأموریت مسلم حق نواز این بود که شیعیان را کافر اعلام کند و در این تعقیب، علناً به پیروان خود دستور داد تا در صورت لزوم برای کشتن شیعیان، صلح را در پاکستان از بین ببرند»[20].
«سپاه صحابه، ایران را به عنوان حامی گروههای شیعه در پاکستان میدانست. از این رو هنگامی که هر رهبر سنی ترور میشد، ایرانیان در پاکستان هدف حمله قرار میگرفتند. به عنوان مثال، شهید صادق گنجی، رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور، در فوریه 1990.م در آتش انتقام کشته شدن مولانا حق نواز جنگوی به شهادت رسید. به همین ترتیب، در ژانویه 1997.م مرکز فرهنگی ایران در لاهور مجدداً مورد حمله قرار گرفت و در مولتان نیز هفت نفر از جمله محمدعلی رحیمی رئیس خانه فرهنگ ایران به شهادت رسیدند»[21].
«به گزارش پورتال تروریسم جنوب آسیا تا ژوئن 2018م. در مجموع 2693 مسلمان شیعه در پاکستان کشته شدهاند و 4847 نفر نیز در جریان حملات تروریستی مجروح گردیده است بنابراین عملیات گوناگون علیه شیعیان پاکستان در سالهای اخیر تحت حمایتهای عربستان سعودی شدت بیشتری گرفته است»[22]. چنانچه ملاحظه میشود همه این اقدامات برای محدودسازی شیعیان پاکستان صورت میگیرد.
3- پراکندگی شیعیان در پاکستان
برگزاری اجتماعات تاثیرگذار از سوی شیعیان در پاکستاناندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در دوران زمامداری ضیاءالحق که با نقاب سیاستهای اسلامیسازی در فکر تنظیم قوانین پاکستان بر مبنای فقه حنفی بود موجب گردید تا انسجام شیعیان و تشکیل هستههای قدرت در پاکستان مطلوب بخشی از حاکمیت و جریانهای افراطگرای مذهبی و اهل سنت تندرو نباشد، لذا با بکارگیری روشهای مختلفی مانند؛ ترور، ایجاد رعب و وحشت و یا عدم خدمات رسانی مطلوب در مناطق شیعه نشین، انسجام شیعیان مورد هدف قرار گرفت.
در پاکستان شیعیان این کشور تقریباً در تمام شهرها و شهرستانها پراکندهاند و این پراکندگی در سطح روستاها نیز به چشم میخورد. مهمترین شهرهایی که شیعیان در آنها سکونت دارند، عبارتند از: کراچی، لاهور، ملتان، راولپندی، اسلام آباد، جنگ، سیالکوت، حیدرآباد، پیشاور، پاراچنار، کوهات، اسکردو و کویته. «عدم تمرکز جغرافیایی و پراکندگی جمعیتی شیعه، خود یکی از مهمترین عواملی است که مانع از نقش آفرینی بهتر شیعیان در این کشور شده است»[24] شاید بتوان پراکندگی و عدم تمرکز جمعیتی شیعیان را جزء ویژگیهای خاص جغرافیایی و سرزمینی پاکستان دانست که در محدودسازی شیعیان آن کشور نقش موثری داشته است.
4- اعمال سلیقه و ایجاد محدودیتهای دولتی برای شیعیان
«پس از سلطه استعمار انگلیس بر شبه قاره هند در قرن هجدهم، قدرت مسلمانان، به ویژه شيعيان رو به زوال نهاد. اما با استقلال پاکستان در سال 1947م. قدرت دوباره در دست مسلمانان قرار گرفت، ولي شيعيان به دلیل در اقلّیت بودن نتوانستهاند نقش سرنوشتسازی در صحنه سیاسی پاکستان ایفا نمایند»[25].
علی رغم اینکه در قوانین پاکستان تفاوتی بین مذاهب اسلامی برای انتصاب سمتهای دولتی وجود ندارد ولی آنچه در واقعیت اتفاق میافتد این است که شیعیان عمدتا در مناصب مهم و تاثیرگذار دولتی کمتر مورد استفاده قرار میگیرند. به ویژه «از زمان حکومت ژنرال «ضیاء الحق» افرادی با تفکرات افراطی به دستگاههای دولتی و نظامی راه یافتند که در طول سالیان گذشته در سیستم هایاداری به مدارج بالا رسیده و با اعمال نفوذ خود مانع پیشرفت و ترقی کارکنان شیعه در دستگاههای مذکور شدند»[26].
«در سال 2001 م. قتلهای سریالی پزشکان شیعی در پاکستان رواج یافت که عامل اصلی آن لشکر جنگوی بود. از آن تاریخ تا سال 2018م. بیش از 52 پزشک شیعه کشته شدند. ناظران سیاسی این کشتار را پیامی آشکار به شیعیان قلمداد کردند که در پاکستان از یک حدی بیشتر نمیتوانند پیشرفت کنند»[27]. لذا «با وجود اینکه شیعیان حدود20 درصد از جمعیت مسلمانان پاکستان را تشکیل میدهند ولی از مناصب قدرت کنار گذاشته شدهاند»[28].
از سوی دیگر تظاهرات ضد شیعیان در سال 2020.م در شهر بندری کراچی ابهاماتی را در مورد دخالت احتمالی بخشی از بدنه و کارگزاران دولت پاکستان در روند ایجاد محدودیت برای شیعیان ایجاد کرده است. «جنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده سابق ارتش در سال 2018م. هنگام عرض تسلیت به خانوادههای شهدای هزاره در جمع تحصن کنندگان اذعان داشت که طرز فکر جهادی وجهه ارتش را خدشهدار کرده است و از این رو ممکن است چند افسر ارشد در این حملات تروریستی شریک باشند. در حالی که دولت به دنبال مهار گروههایی مانند تحریک لبیک پاکستان (TLP) است، اجازه دادن به گروههای افراطی اسلامگرا برای برگزاری تظاهرات گسترده ضد شیعیان در جریان محرم سال 2020.م را دیگر نمیتوان به یک گروه حاشیهای در داخل دولت یا تشکیلات نسبت داد. بنابراین دولت یا به هیستری[29] ضد شیعه تن داده است یا با تمام وجود از آن حمایت میکند»[30].
5- تدوین متون درسی یکسان بر خلاف نظر شیعیان
دولت پاکستان به رهبری عمرانخان نخست وزیر وقت آن کشور در سال 2021.م به منظور یکسان سازی کتب درسی مدارس دولتی و خصوصی، متون درسی یکسانی را تهیه و تدوین کرد. اما شیعیان معتقدند که هدف از تدوین متون درسی یکسان بر هم زدن نظم عمومی در جامعه و تقسیم آن به دو جامعه شیعه و سنی است.
بر این اساس شیعیان به هیچ عنوان متون درسی یکسان سازی شده را نمیپذیرند چرا که دانش آموزان شیعه را مجبور به یادگیری اعتقاداتی میکنند که با اعتقادات مذهبی آنها کاملا در تضاد است. حذف (صلوات بر محمد و آل محمد)، نادیده گرفته شدن شخصیتهای ائمه معصومین و اهل بیت(ع) بویژه نقش امام علی(ع) در تقویت اسلام در دوران صدر اسلام، بخشی از اشکالات دروس جدید میباشد. به نظر میرسد محدودسازی شیعیان اینبار در افکار و اعتقادات آنها از طریق آموزش متون درسی در حال انجام است. جای تاسف است که در متون درسی جدید بر موضوعات اختلافی تاکید شده است.
بر این اساس رهبران ارشد احزاب سیاسی، گروههای مذهبی و نخبگان دینی شیعه در پاکستان به صورت یکپارچه به اصلاحات جدید و جنجالی «نظام یکنواخت آموزشی» اعتراض کرده و هشدار دادند که بیاعتنایی به باورهای مذهبی و اصول اعتقادی منجر به فتنه و هرج و مرج در داخل میشود که پیامدهای خطرناکی را به دنبال خواهد داشت. آنان از دولت خواستند برای هرگونه اصلاحیه در نظام آموزشی یک مرکز آزاد و مستقل برای پژوهش، تحقیق و بررسیهای علمی در پاکستان تشکیل شود. بنابراین «شیعیان طرح فعلی نظام آموزش ملی را موجب ماجراجویی عناصر تکفیری در پاکستان میدانند که ضررهای زیادی بر کشور و مردم خواهد گذاشت. لذا اعتقاد دارند نظامی را باید معرفی و به اجرا کرد که تضمین کننده ثبات، امنیت، همزیستی مسالمت آمیز و برادری در پاکستان باشد»[31].
6- محدودسازی آئین سوگواری محرم برای شیعیان
نماد تشیع در شبه قاره و از جمله پاکستان عاشورای حسینی است. بطوریکه هیچ نقطهای از نقاط شیعه نشین در سراسر شبه قاره نیست که در ایام عاشورا مراسم برگزار نشود.[32] «پس از استقلال پاکستان، محمدعلی جناح برگزاری مراسم سوگواری محرم در این کشور را آزاد اعلام کرد و با انتخاب «محمد تقوی» به عنوان اولین شهردار شهر کراچی، مراسم عزاداری محرم را در این شهر برگزار کرد. با این وجود در اوایل دهه1960.م شخصیتهای مذهبی اهل سنت علیرغم اینکه در قانون اساسی پاکستان هیچ اشارهای به دین نشده است فشار زیادی را برای ایجاد نوعی نظام اسلامی مبتنی بر فقه حنفی وارد کردند که منجر به موضوعگیری نسبت به مراسم عزاداری شیعیان و درگیریهای خشونت آمیز بین سنیها و شیعیان پاکستان شد»[33].
اوج این اختلافات در آئین سوگواری محرم الحرام در سال 2020.م به وقوع پیوست. جایی که پس از قرائت زیارت عاشورا در اجتماع عزاداران حسینی در شهر بندری کراچی،، پلیس مراسم عزاداری را با شکایات گروههای افراطی اهل سنت تعطیل نمود. پس از این راهپیمایی، تظاهرات متعددی از سوی گروههای افراطی اهلسنت به رهبری مولانا فضلالرحمان رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان و برخی دیگر از سران احزاب اهل سنت برگزار شد، جریانهای افراطگرا با سوء استفاده از شرایط پیش آمده خواستار ممنوعیت و محدودیت عزاداری شیعیان در ماه محرم شدند. در همین رابطه «رئیس حزب اهل سنت و جماعت کراچی از پیروان خود خواست که سر افرادی را که به شخصیتهای تاریخی مورد احترام سنیها «کفرگویی» میکنند، گردن بزنند. آنها معتقدند که مراسم عزاداری شیعیان باید ممنوع شود و رسما و علنا اعلام کردهاند که شیعیان یک اقلیت کافر در پاکستان هستند»[34].
7-محدودسازی کرسی شیعیان پاکستان در شورای ایدئولوژی اسلامی[35]
شورای ایدئولوژی اسلامی یک نهاد قانونی در پاکستان است که در سال 1962م. میلادی بر اساس ماده 204 قانون اساسی مصوب 1962م. تأسیس شد. مسئولیت این نهاد تصویب قوانین کشور در پرتو قرآن و سنت و ارائه توصیهها به مجلس ملی و مجالس ایالتی مطابق با اسلام است. شورای ایدئولوژی اسلامی از سال 1962 میلادی تاکنون، بیش از 72 گزارش قانونی اسلامی را به مجلس ملی ارائه داده و برای بسیاری از قوانین توصیههایی را نیز ارائه کرده است.
تعداد اعضای شورای ایدئولوژی اسلامی حداقل 8 نفر و حد اکثر20 نفر خواهد بود و رئیس جمهور اعضای این نهاد را با ترکیب؛ 4نفر از علمای بریلوی، 4نفر دیوبندی، 2نفر اهل حدیث، 2نفر از شیعیان، 1 عضو از زنان و بقیه از کارشناسان و متخصصان، به عنوان نمایندگان شورای ایدئولوژی اسلامی پاکستان برای 3 سال انتخاب میکند.
از سال 2017م. دو نفر از شیعیان؛ علامه عارف حسین واحدی و سید افتخارحسین نقوی نمایندگان این نهاد بودند که در سال 2021م. مدت قانونی ایشان تمام گردید. در تاریخ 19 آوریل 2021م. علامه محمد حسین اکبر به عنوان عضو جدید شورا به نمایندگی شیعه انتخاب شد ولی جای یک نماینده دیگر شیعه خالی است.
شورای ایدئولوژی اسلامی پاکستان نقشی مشورتی و توصیهای را برای مجالس ملی و ایالتی در پاکستان برعهده دارد. بر اساس قانون اساسی پاکستان، در این شورا از زمان تاسیس تاکنون همواره دو نفر به عنوان شخصیتهای شیعی عضویت داشتند که در حال حاضر، عضویت دو نفر به یک نفر تقلیل یافته است. حضور دو نفر از شخصیتها و علمای شیعه در نشستهای شورای ایدئولوژی پاکستان بر اساس قانون اساسی و به عنوان حق اساسی شیعیان پاکستان است که موجب تقویت بررسی قوانین پیشنهادی، از نظر مبانی حقوقی شیعه است و طبیعتا حضور دو نفر از علمای شیعه، رای بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد و از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد.
8-عدم وجود نماینده شیعیان در دادگاه فدرال شریعت پاکستان[36]
دادگاه شریعت پاکستان یک دادگاه قانونی است که در سال 1980م. در زمان حکومت رئیس جمهور محمد ضیاءالحق تأسیس شد. تشکیلات مرکزی این دادگاه در اسلام آباد پایتخت پاکستان واقع است.
این دادگاه متشکل از 8 قاضی مسلمان از جمله رئیس دادگاه است که همه آنان با تأیید رئیس جمهور پاکستان منصوب میشوند. اعضای این دادگاه از میان قضات بازنشسته یا در حال خدمت دادگاه عالی پاکستان یا هر دادگاه عالی ایالتی انتخاب میشوند ولی متاسفانه هیچیک از اعضاء آن از شیعیان انتخاب نشدهاند.
3 قاضی از 8 قاضی دادگاه فدرال شریعت باید از علمای علوم اسلامی و شریعت باشند که در قوانین اسلامی و شریعت، تخصص بالایی داشته باشند. کلیه قضات این دادگاه برای مدت 3 سال منصوب میشوند که در نهایت ممکن است توسط رئیس جمهور تمدید شوند. آقای سیدمحمدانور در تاریخ 16 مه 2022 م. به عنوان رئیس جدید این دادگاه انتخاب شده است.
دادگاه فدرال شریعت تنها مرجع قانون اساسی در کشور است که برای جلوگیری از تصویب قوانین غیراسلامی توسط پارلمان پاکستان طراحی شده است. وظایف این نهاد عمدتاً بر بررسی قوانین جدید یا موجود پاکستان متمرکز است. اگر قانونی خلاف قرآن، سنت یا حدیث باشد، این دادگاه از تصویب آن جلوگیری میکند. از وظایف دیگر این دادگاه رسیدگی به درخواستهای تجدید نظر است. چنانچه دادگاه شریعت قسمتی از قانون را مغایر با شرع اعلام کند، دولت موظف است اقدامات لازم را برای اصلاح آن قانون به نحو مقتضی انجام دهد. لذا این دادگاه جایگاهی مانند «شورای نگهبان» جمهوری اسلامی ایران دارد.
تصمیمات این دادگاه برای دادگاههای عالی و قوه قضائیه لازمالاتباع است. این دادگاه همچنین صلاحیت تجدید نظر بر دادگاههای جنایی را دارد. جهت اعتراض به تصمیمات دادگاه شریعت لازم است که به شعبه شرعی دیوان عالی کشور متشکل از 3 قاضی مسلمان دیوان عالی و 2 عالم منصوب شده توسط رئیس جمهور مراجعه شود. علی رغم وجود جمعیت 20-25 درصدی شیعیان در پاکستان متاسفانه عدم حضور نمایندهای از شیعیان در دادگاه فدرال شریعت موجب میشود خروجی قوانین مصوب مجالس پاکستان منطبق بر فقه حنفی گردد. لذا برخی از قوانین مصوب میتواند مشکلاتی را از منظر عدم تطابق با احکام مذهب شیعه، برای شیعیان ایجاد نماید. بر این اساس به نظر میرسد عدم وجود نماینده شیعیان در دادگاه شریعت، یک نوع رفتار محدودسازی برای شیعیان در مهمترین ارکان کلیدی پاکستان محسوب میشود.
9- تصویب لایحه توهین به صحابه، اهل بیت (ع) و همسران پیامبر اکرم(ص)[37]
با رای اکثریت نمایندگان مجلس ملی پاکستان لایحه قوانین جزایی سال 2020م. که از سوی نماینده حزب جماعت اسلامی ارائه شده بود تصویب گردید. بر اساس این لایحه مجازات اهانت به اصحاب پیامبر (ص) از سه سال به حداقل 10 سال زندان تا حبس ابد و همچنین پرداخت یک میلیون روپیه جریمه نقدی افزایش یافت. گفتنی است قبلا مجازات اهانت کنندگان به اصحاب و اهل بیت(ع) و همسران پیامبر(ص) 3 سال بود اما اکنون پس از تایید نمایندگان مجلس مقدار مجازات آن حداقل 10 سال و حداکثر زندان ابد خواهد بود.
در مقابل شیعیان ضمن رد اصلاح این قانون با تاکید بر تعریف دقیق توهین (به مقدسات اسلامی) معتقدند بدون اینکه تعریف دقیق توهین را مشخص کنیم این نوع اقدامات نشانه تلاش برای سلطه دیدگاههای متعصبانه بر جامعه است و یقینا چنین اقداماتی میتواند باعث شکاف در جامعه و بیثباتی و تنش اجتماعی شود. تصویب این قانون همانند دادن سلاح سرد و گرم به عوامل تکفیری و افراطی در پاکستان است. قبلا نیز عوامل تروریستی با سوء استفاده از قوانین این چنینی دست به قتل و عام مردم بیگناه(شیعه) زدهاند به نحوی که تاکنون سازمانهای امنیتی پلیس و ارتش پاکستان برای ریشه کنی آنها عاجز ماندهاند.
در خصوص اعتقادات ارائه دهندگان این لایحه نسبت به «بنی امیه»، به ویژه در خصوص ابوسفیان ابن حرب، معاویه ابن ابوسفیان و یزید ابن معاویه، فرقی بین این احزاب وجود ندارد. برخی از تحلیلگران مذهبی معتقدند که برای تصویب اصلاحیه این قانون، سپاه صحابه و جمعیت علمای اسلام در خط مقدم بوده و از حزب جماعت اسلامی که هم عقیده آنها است، برای این اقدام استفاده نمودهاند.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که در صورت تصویب این قانون در مجلس سنای پاکستان، ابزاری مستند و قانونی برای کشتار شیعیان به دست افراطیون اهل سنت داده میشود و فضای پرتنش پاکستان بیش از پیش مخاطره انگیز و اختلاف برانگیز میشود.
10- حذف آموزش زبان فارسی از مدارس پاکستان
شکی نیست که زبان فارسی همیشه در جامعه پاکستان اهمیت زیادی داشته است، اما در چند دهه اخیر هم دولت و هم مردم به آن بیتوجهی کردند و در نتیجه تعداد زیادی از دانشآموزان از این گنجینه دانش محروم شدند. «زبان فارسی که برای مدت طولانی در مدارس پاکستان به ویژه کلاسهای ششم تا هشتم اجباری بود، بنا به دلایل متعدد سود مضاعفی برای مردم داشت. زیرا دستور زبان فارسی کم و بیش با زبان اردو یکی است بنابراین دانش آموزان برای فراگیری زبان فارسی با مشکل چندانی مواجه نمیشدند و به هر دو زبان تسلط پیدا میکردند[38]». دوری از زبان فارسی نه تنها پاکستان را از سنتهای ادبی دور کرده بلکه آنها را کاملاً محروم کرده است. «در شبه قاره و پس از استقلال پاکستان، فارسی در تمامی مدارس پاکستان تدریس میشد ولی از سال 1985م. به بعد زبان فارسی جای خود را به زبان عربی و دیگر مضامین داد[39]». به عبارت دیگر زبان فارسی تا پیش از دوران رئیس جمهوری ژنرال «ضیاءالحق» در تمامی مدارس دولتی پاکستان تا مقطع کلاس هشتم تدریس میشد. ولی پس از روی کار آمدن ضیاءالحق فرآیند حذف آموزش زبان فارسی از مدارس پاکستان آغاز و زبان عربی جایگزین شد.
حذف آموزش اجباری زبان فارسی در مقطع کلاسهای ششم الی هشتم بزرگترین ضربه را به شیعیان پاکستان وارد آورد. زیرا شیعیان پاکستان علاوه بر اعتقاد به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و جانشین ایشان حضرت آیت الله خامنه ایمدظله العالی، ایران اسلامی را امالقرای جهان اسلام دانسته و آن را وطن دوم خود میدانند لذا تکلم به زبان فارسی را بر خود فرض میشمارند. آنان همچنین از منابع فارسی حوزههای علمیه ایران در راستای توسعه دانش روحانیون حوزههای علمیه خود بهره میجستند. اما فارسی ستیزی مسئولان پاکستانی، از قدرت درک و فهم فارسی علاقمندان پاکستانی کاسته است بطوریکه هم اکنون زبان فارسی که روزگاری دانستن آن در پاکستان مایه فخر و مباهات بود، اکنون به زبانی تبدیل شده است که محدود به حوزههای دانشگاهی است.
11- غیر قانونی اعلام کردن «نهضت اجرای فقه جعفری» در پاکستان
«اقدام ضیاءالحق برای اسلامی كردن قوانین، كه بر اساس فقه اهل سنّت بود، نگرانیهای شدیدی را برای شیعیان كه خواهان اجرای قوانین فقه جعفری در حوزه حقوق خصوصی و احوال شخصیه خود بودند به وجود آورد. لذا این مهمترین عامل در سازماندهی نخبگان شیعه و پایهگذاری «نهضت اجرای فقه جعفری» گردید»[40]. «شیعیان تا اوایل دهه 80 میلادی فاقد یک حزب سیاسی مستقل بودند و عموماً حضور آنها در سیاست از طریق عضویت در احزاب «مسلم لیگ» و «مردم» و یا به صورت آزاد تأمین میشد، اما در سال 1979م. شیعیان حزب «نهضت اجرای فقه جعفری» را در شهر «بکر» تأسیس کردند»[41]. نهضت جعفریه در طول فعالیت خود همواره با مشکلات زیادی مواجه بود که بنا بر آنچه در دانشنامه جهان اسلام[42] به آن اشاره شده است سه مشکل اساسی نهضت به شرح زیر است (بنیاد دائرة المعارف اسلامی:4723):
- مشکل اول، حكومت نظامی ضیاءالحق (1977.م ـ 1988.م) بود كه با اعمال فشارهای سیاسی مستقیم و غیرمستقیم میكوشید از رشد اسلامگرایی شیعی، كه به نحوی تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته بود، جلوگیری كند. دولت در مخالفت با سیاستها و فعالیتهای نهضت جعفری، موانعی بر سر راه فعالیت آن ایجاد نمود و حتی با حمله به اجتماع طرفداران آن، گروهی را كشت و عدهای را زخمی كرد و همچنین رهبران محلی نهضت را به زندانانداخت.
- مشكل دوم، انشعاب نهضت به دو شاخه اسلامآباد و شاخه عارف حسینی بود. عارف حسین حسینی و همكاران او، برای وحدت دو شاخه نهضت، تلاشهای زیادی كردند ولی تلاشهای آنان موفقیت آمیز نبود.
- مشكل سوم، خشونتهای فرقهای سازمان یافته سپاه صحابه بود كه از 1985.م آغاز شد. سپاه صحابه مبارزه با نفوذ انقلاب اسلامی ایران را كه تصور میكرد بیشتر، از طریق نهضت اجرای فقه جعفری در پاكستان گسترش مییابد هدف اساسی خود قرار داد و با برانگیختن احساسات مذهبی ضدشیعی و سوء قصد به جان اشخاص وابسته به نهضت جعفری، به فعالیتهای افراطی خود ادامه میداد.
«پس از حادثه 11 سپتامبر آمریکا و بسیج جامعه جهانی برای مبارزه با تروریسم، گروههای تندرو اسلامی در پاکستان غیر قانونی اعلام شدند. این حکم شامل «نهضت اجرای فقه جعفری» نیز گردید. در حالیکه این حزب نه شاخهی نظامی تشکیل داده و نه در صدد نا امن کردن فضای پاکستان بود. بنابراین، شیعیان پاکستان اکنون فاقد یک حزب قانونی مستقل فعّال در صحنه سیاسی هستند، اما تشکیلات «تحریک» و رهبری آن به فعالیتهای زیر زمینی خود ادامه میدهند»[43]. با این وجود شیعیان در سال 2009م. «مجلس وحدت مسلمین پاکستان» را برای ادامه حیات سیاسی و اجتماعی شیعیان تاسیس نمودند. مجلس وحدت مسلمین پاکستان از بزرگترین احزاب سیاسی در پاکستان محسوب میشود و بر مبنای مکتب تشیع دوازده امامی تأسیس شده و به دنبال ایجاد یک دولت رفاه دموکراتیک اسلامی، با تأکید بر وحدت شیعه و سنی در این کشور است. راجه ناصر عباس جعفری دبیرکل این حزب، امین شهیدی معاون دبیرکل و سید ناصر عباس دبیر سیاسی آن است.
بخش پایانی
باید توجه داشت که شیعیان پاکستان با همه کاستیها و مشکلاتی که پیشرو دارند، راهی جز گسترش وحدت و همبستگی برای تلطیف فضای تفرقه و افراطیگرای نیست. از سوی دیگر آنان میتوانند از طریق شکلدهی جبهة واحد در عرصههای مختلف سیاسی و فرهنگی و تاکید بر وحدت و ایجاد یک هویت جمعیِ شیعی، نقشی اساسی در پاکستان ایفا نمایند و جزو مهمترین گروههایی باشند که دولت و جریانهای مختلف را جهتدهی کنند.
نگرانکنندهترین وجه این اقدامات و تحت فشار قرار دادنهای شیعیان، جنبه همدستی پنهان بخشهایی از بدنه دولت و پیوند بین افراط گرایان فرقهای و تشکیلات امنیتی پاکستان است. «گروههای حقوق بشر بر این باورند که آژانس اطلاعاتی پاکستان،ای اس آی، از سازمانهای خشونتگرا برای مقابله با شورشیان جدایی طلب در استان بلوچستان استفاده میکند. لذا قابل پیشبینی است که ستیزهجویان فرقهگرا در پاکستان بدون مجازات عمل میکنند و در بسیاری از موارد پلیس از کمک به قربانیان امتناع مینمایند. بنابراین شیعیان پاکستان نمیتوانند انتظار حمایت زیادی از دولت داشته باشند.»[44]
در چنین فضایی، اتحاد و یکپارچگی شیعیان و پرهیز از تشتت و انشقاق میتواند به شکلگیری یک جبهه واحد و قوی برای مقابله با تهدیدات ناشی از روند محدودسازی شیعیان منجر گردد که نه تنها ضامن بقای شیعیان بلکه موجب احیای نقش تاریخی شیعیان در سرزمین پاکستان باشد.
[1]. https://navideshahed.com/en/news/220815/the-shiite-in-pakistan-and-irans-islamic-revolution
[2].https://fa.abna24.com/story/1344624
[3]. https://humanitarianlibrary.org/sites/default/files/2014/02/Moonis%20Ahmar-1.pdf
[4]. http://www.Pewresearch.org/religion/2011/01/27//future-of-the-global-muslim-population-sunni-and-shia/
[5]. https://fa.wikipedia.org/wiki/پاکستان
[6]. www.shiastudy.ir/شیعه-شناسی/جغرافیای-جهان-تشیع/وضعیت-شناسی-شيعيان-پاکستان
[7].https://iqna.ir/fa/news/3479575
[8]. Deccan
[9]. https://fa.abna24.com/story/1344624
[10] http://ensani.ir/fa/article/96060
[11] https://navideshahed.com/en/news/220815/the-shiite-in-pakistan-and-irans-islamic-revolution
[12] همان منبع
[13] https://www.dw.com/en/pakistans-islamization-before-and-after-dictator-zia-ul-haq/a-19480315
[14] https://irdc.ir/fa/news/7582
[15] همان منبع
[16] https://fa.abna24.com/story/1344624
[17] https://www.webology.org/data-cms/articles/20220712020110pmwebology%2018%20(6)%20-%20530.pdf
[18] https://ebookshia.com/books/pdf/1608
[19] Sipah Sahaba Pakistan
[20] https://www.satp.org/satporgtp/countries/pakistan/terroristoutfits/ssp.htm
[21] همان منبع
[22] https://fa.shafaqna.com/news/776695
[23] https://ebookshia.com/books/pdf/1608
[24] https://www.mashreghnews.ir/news/314317
[25] www.shiastudy.ir/شیعه-شناسی/جغرافیای-جهان-تشیع/وضعیت-شناسی-شيعيان-پاکستان
[26] https://www.shia-news.com/fa/news/133162
[27] https://fa.shafaqna.com/news/776695
[28]. https://en.wikipedia.org/wiki/Anti-Shi%27ism
[29]. هیستری (hysteria) اصطلاحی است که از آن برای توصیف رفتارهای ناگهان و شدید احساسی استفاده میکنند.
[30] https://thediplomat.com/2020/09/what-role-does-the-state-play-in-pakistans-anti-shia-hysteria/
[31] https://www.irna.ir/news/84681285
[32] https://ebookshia.com/books/pdf/1608
[33] https://navideshahed.com/en/news/220815/the-shiite-in-pakistan-and-irans-islamic-revolution
[34] https://www.crisisgroup.org/327/asia/south-asia/pakistan/new-era-sectarian-violence-pakistan
[35]. برگرفته شده از گزارش شماره 25027/101330 مورخ 07/11/1401 رایزنی فرهنگی ایران در اسلام آباد
[36].از گزارش شماره 25582/101332 مورخ 12/11/1401 نمایندگی فرهنگی ایران در کراچی
[37]. برگرفته شده از گزارش شماره 24618/101334 مورخ 04/11/1401 نمایندگی فرهنگی ایران در لاهور و گزارش شماره 24081/101330 مورخ 30/10/1401 رایزنی فرهنگی ایران در اسلام آباد
[38] https://www.nawaiwaqt.com.pk/13-May-2020/115935
[39] https://pakistaninfo.com/fa/1405
[40] https://ar.lib.eshia.ir/23019/1/4723
[41] https://fa.abna24.com/story/1344624
[42] دانشنامه جهان اسلام المؤلف: بنیاد دائرة المعارف اسلامی الجزء: 1 صفحة 4723
[43] https://www.mashreghnews.ir/news/314317
[44] https://www.wilsoncenter.org/article/there-any-hope-for-pakistans-shias
منبع: ماهنامه دین و بینالملل، خردادماه ۱۴۰۲، به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی