این سوال که چه کسی جانشین محمود عباس 87 ساله، رئیس بیمار تشکیلات خودگردان فلسطین خواهد شد که در 18 سال گذشته خود را به عنوان حاکم «مستبد» مردم فلسطین تثبیت کرده است، هم متحدان و هم دشمنان وی را نگران کرده است.
اما جدای از خود مردم فلسطین، به نظر میرسد اردن بیش از دیگران نگران این است که در نهایت چه کسی منصب محمود عباس را تصاحب خواهد کرد و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و همینطور سازمان «ناکارآمد» آزادی بخش فلسطین (ساف) و جنبش فتح شود.
امان، پایتخت اردن نگران روز پس از خروج عباس از عرصه سیاسی است. کناره رفتن وی بدون معرفی جانشین یا قرار دادن فردی به جای او که مورد قبول فلسطینیها، اسرائیلیها یا آمریکاییها نباشد، سیاستگذاران ارشد اردن را دچار نگرانی فزایندهای کرده است.
چندین موضوع و سناریو در خطر است که همه آنها قابل قبول و نگران کننده هستند. فروپاشی تشکیلات خودگردان تقریباً به طور قطع میتواند اشتهای وزیران و سیاستمداران راستگرای افراطی اسرائیلی که طرح گستاخانه ضمیمه کردن بیشتر کرانه باختری اشغالی و خفه کردن اقتصادی شهرها و شهرکهای فلسطینی و مجبور کردن ساکنان به ترک خانهها و آوارگی فلسطینیان را دنبال میکنند، تحریک کند.
در صورت به وقوع پیوستن این امر، تنها مقصد آن فلسطینیها اردن خواهد بود.
سناریوی دیگر این است که به دنبال خروج ناگهانی عباس از عرصه سیاست، جنگ قدرت داخلی بین وارثان آن در گیرد. این نبرد بر سر قدرت احتمالا میان حسین الشیخ، وزیر امور مدنی تشکیلات خودگردان و معتمد عباس، که در 26 مه 2022 به عنوان دبیرکل کمیته اجرایی ساف منصوب شد و ماجد فرج، رئیس سرویس اطلاعات تشکیلات خودگردان، یکی از اعضای شورای جنبش فتح و از متحدان نزدیک عباس خواهد بود. فرج در هماهنگی امنیتی با اسرائیل است و دارای روابط قدرتمندی با ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها دارد.
وقوع خشونت و هرج و مرج در کرانه باختری سناریو دیگری است که به حماس و جنبش جهاد اسلامی اجازه میدهد تا نفوذ خود را به ویژه در اردوگاههای پناهندگان گسترش دهند. حتی اگر اوضاع به طور مسالمت آمیز پیش برود، جانشین باید مشروعیت خود را با برگزاری انتخابات ریاستی و قانونگذاری در کرانه باختری و نوار غزه اثبات کند. احتمال اینکه مخالفان پیمان اسلو به ویژه حماس، در انتخابات آتی پیروزی قاطعی کسب کنند، بسیار بالا است.
در تمام سناریوها، اردن با چالشهای امنیت ملی مواجه است. ملک عبدالله، مانند پدرش، ملک حسین، با ترویج راهحل دو کشوری به عنوان تنها راه رسیدن به صلح در سرزمینهای اشغالی از تشکیلات خودگردان حمایت کرده است.
ملک عبدالله گذشته از نقش خود به عنوان متولی اماکن مذهبی مسلمانان و مسیحیان در قدس شرقی، نمیخواهد هیچ مسئولیتی در قبال اداره امور غیرنظامیان فلسطینی در کرانه باختری متحمل شود. تصمیم ملک حسین برای قطع روابط اداری و سیاسی با کرانه باختری در سال 1988، سنگ بنای سیاست اردن در قبال درگیری فلسطینان و اسرائیل بوده است.
عباس در سال 2005 پس از عرفات به قدرت رسید. او با استفاده از ابزارهای موجود همچون؛ میراث عرفات، تعهد او به توافقنامه اسلو، مخالفت او با استفاده از زور پس از انتفاضه دوم، و اتکا به حسن نیت ایالات متحده آمریکا و جامعه بین المللی حکومت کرده است.
با این حال وی هرگز یک رهبر کاریزماتیک نبوده و بسیاری او را یک بوروکراتی میدانند که جذابیت سلف خود را ندارد. مهمترین شکست سیاسی او از دست دادن خونین نوار غزه به رقیب خود یعنی حماس در سال 2007 بود. از آن زمان تاکنون، عباس درگیر تعاملات ناموفق با نخست وزیران اسرائیل بوده است و نتوانست به اشغال اسرائیل پایان دهد و فلسطین را نجات دهد.
امروز به نظر میرسد که عباس مهمات خود را صرف ابتکارات و حرکات سیاسی کرده است. تقریباً از زمان به قدرت رسیدن بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، این نخست وزیر راستگرای افراطی اسرائیلی چیزی از توافقنامه اصلی اسلو باقی نگذاشته است و حامیان این طرح – اردن، مصر و ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا – نتوانستند روند توسعه شهرک سازی اسرائیل که اکنون بیش از 40 درصد از کرانه باختری را دربر دارد، متوقف کنند.
اظهارات اخیر عباس در رابطه با یهودیان اروپا و هولوکاست منجر به محکومیت شدید وی توسط اسرائیل، اروپاییها و جنبشهای طرفدار صهیونیسم شده است. عباس تاکنون در برابر فشارها برای ارائه «mea culpa» که به معنای اعتراف به اشتباه است مقاومت کرده است. این فشارها به خصوص قبل از ایراد سخنرانی وی در سازمان ملل، آنچه که بسیاری آن را آخرین سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل میدانند، بیشتر شده است.
یک منبع نزدیک به حلقه داخلی عباس که نخواست نامش فاش شود در مصاحبهای گفت: احتمالاً اگر عباس به «اشتباه» خود اعتراف نکند، انتظار میرود «استیضاح» غیررسمی او طی چند روز آینده آغاز شود. این منبع افزود: او حتی ممکن است با محاصرهای شبیه به محاصره یاسر عرفات در رام الله روبرو شود. اتفاق نظر میان نزدیکترین اطرافیان عباس، که هنوز صدای مستقلی دارند، این است که عباس دوره ریاست خود را به پایان رسانده است و چیز جدیدی برای ارائه ندارد.
این خبر بدی برای اردن است. جدای از دو مدعی اصلی برای جانشینی عباس، اردن به دنبال گزینههای احتمالی دیگر است. مشخص نیست که آیا اردن با مصر، اسرائیل و آمریکاییها در این زمینه هماهنگ است یا خیر.
یکی از این نامهای احتمالی، مروان البرغوثی است که در زندان اسرائیل در حال گذراندن حبس ابد خود است. البرغوثی همچنان یکی از گزینههای محبوب در میان بسیاری از فلسطینیها است و گمانهزنیهایی وجود دارد که پس از آزادی او میتواند نقش رهبری را بر عهده بگیرد.
اخیراً نام او دوباره بر سر زبانها افتاده است، زیرا همسرش فدوی البرغوثی تاکنون دو بار با ایمن صفدی، وزیر امور خارجه اردن دیدار کرده است و گزارش شده است که نامهای از همسرش به ملک عبدالله داده که در آن از حمایت اردن از فلسطینیها و مسجد الاقصی قدردانی کرده است.
گزارش شده است که او همچنین برای ارائه پرونده شوهرش به اروپا، مسکو و چندین پایتخت عربی از جمله دوحه سفر کرده است. او همچنین در مارس گذشته با سامح شکری، وزیر امور خارجه مصر در قاهره دیدار کرد.
البرغوثی با عباس در تماس بوده و ظاهراً عباس از آزادی او حمایت کرده است. اسرائیل تاکنون در این مورد اظهار نظری نکرده است. آمریکا و اتحادیه اروپا هم همینطور. اما گزارشهای تایید نشدهای وجود دارد که حاکی از آن است که حماس با روی کار آمدن البرغوثی مشکلی ندارد.
برای اردن، بقای تشکیلات خودگردان فلسطین سنگ بنای امنیت ملی پادشاهی هاشمی است. فروپاشی تشکیلات خودگردان، جعبه پاندورا را باز میکند که سناریوهای چالشبرانگیزی را برای اردن به دنبال خواهد داشت. اضمحلال تشکیلات خودگردان ممکن است فرضیه تبلیغاتی راستگرایان افراطی اسرائیل مبنی بر اینکه «اردن» جایگزین یک کشور فلسطینی در کرانه باختری شود را تحریک میکند.
در حالی که راهحل دو کشوری همچنان پایه راهحل سیاسی بین اسرائیل و فلسطینیها برای جامعه بین المللی است، این باور وجود دارد که چنین رویکردی اساسا مرده است. سناریوهای احتمالی پس از خروج محمود عباس از عرصه سیاست، همه برای اردن تلخ خواهند بود.
منبع: عربی الجدید