یکی از دلایل بی تفاوتی بخشی از مردم عربستان نسبت به آرمان فلسطین تبلیغات منفی نخبگان سعودی است که از هنگام روی کار آمدن بنسلمان به شکل عجیبی رواج پیدا کرده است. این تبلیغات که عمدتا به شکل اتخاذ مواضعی تشنجزا و تحریک آمیز از سوی عمدتا روزنامهنگاران سعودی رواج داده میشد نه تنها با مخالفت حکومت روبرو نمیشد بلکه استقبال رسانههای رسمی یا شاهزادگان سعودی روبرو میشد. در سالهای اخیر افرادی همچون انور عشقی، محمد سعود، فهید الشمری و نواف السعین را باید پیشتاز پروژه تطهیر صهیونیستها و متهم کردن فلسطینیان نامید. فهید الشمری، روزنامه نگار سعودی در ویدئویی به صراحت فلسطینیهایی که در قدس و سرزمین فلسطین زندگی میکنند را عدهای مهاجر غیر اصیل مینامد که صرفا ادعای مالکیت بر قدس را دارند و تاکید میکند: «به ما ربطی ندارد که در مسائل آنان دخالت کنیم».
وی در ادامه مسجد الاقصی را معبدی یهودی میخواند و میگوید، مساجد اوگاندا با شرافتتر از مسجد الاقصی هستند. الشمری با توهین به فلسطینیان آنان مشتی متکدی مینامد که با هدف دریوزگی از کشورهای ثروتمند خلیج فارس، مظلومنمایی میکنند.
از دیگر نمادهای نفرت پراکنی علیه فلسطینیان و آرمان فلسطین رواف السعین است. این روزنامه نگار و فعال شبکههای اجتماعی عربستان نیز در ویدئویی خطاب به فلسطینیان معترض به عادیسازی روابط دیپلماتیک میان دولت سعودی و رژیم صهیونیستی، با زیر سوال بردن وجود ملتی به نام ملت فلسطین، ساکنان اصلی فلسطین را عدهای آواره و کولی و بازمانده مغولها، ترکها، چرکسها و رومیها توصیف میکند.
وی با حمایت آشکار از صهیونیستها مدعی میشود، بنیاسرائیل در سرزمین خودشان هستند و این فلسطینیها هستند که نه سرزمینی دارند، نه آرمانی! السعین همچنین با انکار وجود مسجد الاقصی در قدس، مدعی میشود مسجد الاقصی واقعی در جعرانه در 29 کیلومتری طائف در عربستان قرار دارد!
السعین همچنین نتانیاهو را ترسو میخواند اما دلیل آن را نجنگیدن با مردم فلسطین علیرغم داشتن انبوهی از سلاح میداند و از وی میخواهد آوارگان فلسطینی را به آتش کشیده و اسرائیل، سعودی و دنیا را از شر آنان خلاص کند!
سرکوب گسترده و خشن هرگونه تحرک منسجم و متشکل در عربستان از دیگر دلایل سکوت عدم اعتراض مردم عربستان نسبت به جنایات علیه فلسطینیان در این سالها است. به عنوان مثال در سالهای گذشته تعدادی از جوانان شیعه قطیف به جرم تظاهرات بسیار محدود در حمایت از مردم فلسطین، از سوی رژیم سعودی دستگیر و اکنون در شمار مفقودان و نه بازداشتشدگان قرار دارند، زیرا با گذشت بیش از 20 سال از دستگیری برخی از آنان، هیچگونه اطلاعی از سرنوشتشان در دسترس نیست.
یکی دیگر از دلایل این سکوت سرکوب گسترده اسلامگرایان به عنوان یکی از حامیان حرکتهای جهادی در فلسطین علیه اسرائیل است. مردم عربستان در دورهای که اسلامگرایان نفوذ قابل توجهی را در بخشهای مختلف حکومت سعودی داشتند، یکی از منابع تامین مالی نیروهای مقاومت یه شمار میآمدند، اما در سالهای اخیر و به خصوص پس از به دست گرفتن قدرت توسط بنسلمان در سال 2017 و دستگیری دهها عالم سلفی که تعداد قابل توجهی از آنان در تشویق مردم برای کمک به فلسطینیان نقش داشتند، دیگر عملا صدایی از این کشور در جهت حمایت از فلسطین بلند نمیشود.
از سوی دیگر تعطیلی مراکز خیریه وابسته به جریانهای اسلامگرا نیز سبب شد تا مسیر کمکهای مالی مردم این کشورها به مجاهدین فلسطینی تا حد زیادی قطع گردد. تروریستی اعلام کردن جنبشهایی مانند حماس نیز فضایی در این کشورها به وجود آورد که شهروندان، به دلیل نگرانی از برچسب همبستگی با تروریسم از سوی سیستم قضایی بیمنطق سعودی از هرگونه همبستگی با مردم غزه تحت حکومت حماس چشم پوشی کنند.