اگرچه مسئله فلسطین در طول سالیان متمادی در میان افکار عمومی جهان عرب به نوعی نهادینه شده، اما توجه رسمی و نهادی به این مسئله، بیشتر تابع رویکرد رهبران سیاسی و دولتها، و در برخی موارد، مردم و نهادهای دینی بوده است.
منطقه خلیج فارس و شش کشور شورای همکاری نیز از این امر استثنا نبودهاند؛ و بلکه باتوجه به ماهیت دولتهای حاکم، و البته ترکیب جمعیتی، روند منحصر به فردی را تجربه کردهاند.
رویکرد این دولتها درباره مسئله فلسطین، علیرغم اتحاد نسبی در اغلب دیگر موضوعات، متفاوت بوده است؛ امری که طبیعتاً بخش آموزش این کشورها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
امارات
میتوان گفت امارات به عنوان پیشاهنگ عادیسازی علنی در حاشیه خلیج فارس، در پروژه پاکسازی یا کمرنگسازی فلسطین از بخش آموزش (فارغ از دیگر بخشها) کار آسانی داشته است؛ این امر تاحد قابل توجهی ناشی از ترکیب جمعیتی (حدود 90% ساکنان این کشور غیربومی هستند) و نیز همراهی و تبعیت بیچون و چرای نهاد دینی (شورای فتاوای امارات) از حاکمیت استبدادی این کشور است.
مسئله فلسطین حتی پیش از تأسیس کشور امارات متحده نیز در میان مردم امیرنشینهای هفتگانه حضور و بروز پررنگی داشته است؛ پس از اتحاد امیرنشینها نیز، فلسطین همچنان در ابعاد قومی عربی، یکی از مهمترین اهداف آموزش عمومی این کشور به شمار میرفت؛ و به ویژه در دروس تاریخ و مطالعات اجتماعی نمود بیشتری یافت.
اما این وضعیت، تا سال تحصیلی 2007-2008 بیشتر دوام نیاورد؛ و از آن پس، مسئله فلسطین در بخش آموزش امارات با کاهش بسیار چشمگیری مواجه شد؛ به گونهای که محتواهای درسی این کشور اکنون تنها به اشارهای گذرا به فلسطین، آن هم در چارچوب استعمار اروپایی در جهان عرب بسنده کرده؛ و همچنین به نقش امارات در حمایت از این مسئله پرداختهاند.
از دیگر سو، توافقات 2020 موسوم به «پیمان ابراهیم»، نیز در دروس کلاس ششم با تمرکز بر تأیید آن از سوی نهادهای اسلامی امارات اضافه شده و به عنوان راهی برای شکوفایی، تعهد به صلح و حتی ابزاری برای حمایت از آرمان فلسطین معرفی میشود.
مثلا درس «تربیت اسلامی» کلاس هشتم به تمجید شورای فتاوای امارات از توافق عادیسازی این کشور با اسرائیل پرداخته و آن را در راستای حمایت ابوظبی از مسائل جهان عرب و اسلام، و در رأس آنها، مسئله فلسطین میداند.
عربستان
شاید بتوان عربستان سعودی را دومین کشور حاشیه خلیج فارس با بیشترین اصلاحات آموزشی ضدفلسطینی دانست؛ اصلاحات بنسلمانی، افزون بر بخشهای سیاسی و اقتصادی، بخش دینی و آموزشی را نیز در برگرفته؛ و در کنار دیگر مسائل، مسئله فلسطین را نیز تحت تأثیر قرار داده است؛ تا جایی که بنابه گزارشها، در جدیدترین متون درسی سعودی، اصطلاحاتی مانند «دشمن اسرائیلی»، «دشمن صهیونیستی» و یا «صهیونیستها» با «اشغالگران اسرائیلی»، «ارتش اشغالگر اسرائیل» و یا «اسرائیلیها» جایگزین شده است.
همچنین در متون درسی 2022-2023، اشعار عربی پیرامون «مخالفت با شهرکسازی یهودی در فلسطین» و یا اشغال فلسطین توسط اسرائیل، حذف شده است؛ و کتاب مطالعات اجتماعی مقطع راهنمایی، دیگر بخش ذکر نتایج مثبت انتفاضه نخست فلسطینیان را ندارد.
حذف یک فصل کامل درباره مسئله فلسطین از یکی از کتابهای درسی، حذف نام فلسطین از نقشه و خالی گذاشتن نام این کشور، از دیگر تغییرات چشمگیر در محتواهای درسی سعودی بوده است.
به گفته کارشناسان، این تغییرات، در پرتو رویکرد سیاسی جدید دولت سعودی است، که تلاش میکند خاندان حاکم را محور مشروعیت خود معرفی کند.
لذا این تغییرات، اتفاقی نیست و بلکه نوعی سیاست از بالاست که با درنظر گرفتن دو مؤلفه مبارزه با افراطگرایی و نیز پذیرش تدریجی اسرائیل به عنوان یک بازیگر در خاورمیانه، میتوان دریافت که چنین تغییراتی در نظام آموزشی، در واقع یک روند بلندمدتتر به سمت اعتدالگرایی ادعایی است.
اگرچه عربستان، کشوری با جامعهای بهشدت سنتگرا و محافظهکار شناخته میشود؛ و همین امر ممکن است در نهایت، چالشی جدی نه تنها برای این پروژه پاکسازی فلسطین از بخش آموزش، بلکه برای تمام اصلاحات آل سعود و حتی خودِ نظام باشد، اما با اوجگیری تدریجی جریانهای دینی نزدیک به حکومت، مانند سلفیهای جامی و مدخلیها، میتوان گفت در سایه سکوت اختیاری یا اجباری بسیاری رهبران و علمای دینی، دولت سعودی برای پیشبرد این هدف، دستکم تا به اینجا یک نهاد دینی رسمی را در کنار خود دارد.
قطر
فلسطین در برنامههای درسی کشور قطر نیز با فراز و نشیبهایی همراه بوده است؛ و در این میان، اهتمام و توجه بخش آموزش قطر به این مسئله روندی فزاینده داشته و درس زبان عربی، به ویژه در بخش شعر و نثر بهطور برجسته به آن پرداخته است. فلسطین همچنین بهعنوان یکی از مسائل جهان اسلام، در درس مطالعات اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
بااین حال، چنین وضعیتی را نباید همیشگی و پایدار و بلکه حقیقت ماجرا دانست؛ اگرچه دفتر سیاسی جنبش حماس در دوحه مستقر است، اما این کشور نیز -مانند برخی عادیسازان امروزی- لکه میزبانی از دفاتر نمایندگی رژیم صهیونیستی و نیز روابط تجاری و امنیتی را در تاریخچه خود دارد.
در واقع سیاست و رویکرد کلی قطر، همان رویکرد امارات و سعودی است؛ با این تفاوت که دوحه تلاش کرده ابزار میانجیگری در مسائل مختلف، و در رأس آنها، فلسطین را برباید و برای خود تصاحب کند.
همچنانکه وزیرخارجه این کشور به تازگی علاوه بر محکوم کردن عملیات طوفان الاقصی، همان موضع سعودی را اتخاذ کرده و گفت درصورت تشکیل کشور فلسطین، ما هم به عادیسازی میپیوندیم.
این رویکرد سیاسی، به ویژه باتوجه به تشابه تقریباً کامل شرایط دموگرافی و دینی قطر با امارات، بخش آموزش این کشور را نیز ناگزیر و به تدریج تحت تأثیر قرار میدهد.
عمان
یکی دیگر از حاشیهنشینان خلیج فارس که همان رویکرد میانجیگری را در پیش گرفته، سلطنت عمان است.
اگرچه مسئله فلسطین از سال 1970 تا اوایل قرن بیستم در محتواهای درسی عمان حضور چشمگیری داشته است؛ با این حال، این وضعیت در دورههای مختلف تحت تأثیر عوامل سیاسی، ازجمله موضع دولت مسقط درباره مسیر مسالمتآمیز حل مسئله فلسطین از سال 1979، قرار گرفت؛ تا جایی که در پس از 1979، برخی بندها و اصطلاحات مربوط به مسئله فلسطین از برنامههای درسی این کشور حذف شد.
همچنین در پروژه «چشمانداز آینده اقتصاد عمان 2020» با حذف تدریجی محتواهای قدیمی، محتواهای آموزشی جدیدی (مانند کتاب “هذا وطني”) را با تمرکز بر جنبه ملیگرایانه جایگزین آنها کرد.
در واقع دولت عمان نیز -تاحدی مانند قطر- تلاش کرده زمینهای بیطرف از مسئله فلسطین ارائه دهد؛ و از همین رو، برنامههای درسی مدارس این کشور اگرچه به موضوع فلسطین میپردازد و جنبهها و زوایای مختلفی از جمله تاریخ، سیاست و فرهنگ آن را برجسته میکند؛ اما درعین حال و به تدریج، تلاش کرده محتواهای ملیگرایانه را به عنوان کفه دیگر ترازو قرار دهد؛ تا نوعی تعادل برقرار شود.
گشایش حریم هوایی عمان به روی هواپیماهای اسرائیلی -هرچند موقت- نشانهای بارز از جریان همان رویکرد قطر در سلطنتنشین عمان است؛ با این تفاوت که جامعه عمان و -ظاهراً- نهاد دینی این کشور سرسختانه حامی فلسطین و مخالف رژیم صهیونیستی هستند.
کویت
در دهه 1990، مسئله فلسطین تأثیر برجستهای بر جهتگیریها و گرایش رهبری سیاسی در کویت داشت و این امر بهویژه در دو بخش آموزش و رسانهها مشهود بود.
اگرچه محتواهای آموزشی کویت نیز در برخی دورهها، ازجمله با امضای توافق بین مرکز ملی توسعه آموزش و بانک بینالمللی در سال 2013، دستخوش تغییراتی مشابه در راستای برجستهسازی ملیگرایی و کمرنگسازی مسئله فلسطین شد؛ اما این روند چندان دوام نیاورد.
در واقع نفوذ فزاینده و برجسته جریانهای اسلامگرا، باعث شده مواضع قاطع این کشور در قبال فلسطین همواره در میان دیگر حاشیهنشینان جنوب خلیج فارس و حتی جهان عرب زبانزد باشد؛ این واقعیت، بخش آموزش کویت را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
به عنوان نمونه، جلد کتاب «تربیت اسلامی» کلاس چهارم در کویت، به تصویری از قبّة الصخره و مسجدالاقصی اختصاص یافته است.
بحرين
روند تغییرات در بحرین اما کمی متفاوت است؛ اگرچه این کشور پس از امارات، علناً به قطار عادیسازی پیوست، اما پروژه تغییرات در بخش آموزش، با سد محکمی تحت رهبری علما، روحانیون و احزاب دینی مواجه شد.
دولت منامه نیز پس از عادیسازی، همان رویکرد امارات و سعودی را در پیش گرفت؛ و پروژه بازنگری کتابهای تربیت اسلامی و زبان عربی مقاطع ابتدایی و راهنمایی را کلید زد؛ که البته دیری نپایید و با اعتراضات گسترده مردمی و احزاب دینی و سیاسی، و در رأس آنها، روحانیون و نمایندگان شیعه، رژیم آل خلیفه مجبور به عقبنشینی شد.
این تغییرات ازجمله شامل، جایگزینی شعری درباره قدس و مسجدالاقصی، و حذف احادیث نبوی درباره یهود و.. بود؛ که بیانیه انتقادی 82 تن از علما و روحانیون این کشور، و در نهایت، دستور ولیعهد به توقف طرح، را به دنبال داشت.
نتیجهگیری
علیرغم حضور تقریباً پررنگ موضوع فلسطین در محتواهای درسی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، که بیتردید به اجبار ملاحظه افکار عمومی بوده است، اما به نظر میرسد به تأثیر سیاست و هدف حاکمان، همه این کشورها بلا استثناء در یک مسیر، به سمت عادیسازی این مسئله حرکت میکنند؛ که البته برخی مانند امارات، زودتر و پرشتابتر پا به این عرصه گذاشتهاند؛ و برخی دیگر مانند عربستان سعودی نیز اگرچه کاری دشوار در پیش دارند، اما هدف همان است.
از این رو، آنچه ممکن است و میتواند این روند تحمیلی را متوقف کند، فوران همان افکار عمومی است؛ که دیر یا زود -به شرط آگاهی و بیداری- واکنش نشان خواهد داد.