اسلام در اوایل دهه 600 میلادی در عربستان سعودی امروزی آغاز شد. به این ترتیب، امروزه در افکار بسیاری از مردم با خاورمیانه پیوند ناگسستنی پیدا کرده است. با این حال، اسلام در سالهای اولیه گسترش با پادشاهیهای آفریقایی مرتبط بود، به طوری که در جهان خارج به عنوان ایمان سیاه پوستان آفریقایی تصور میشد. این تفکر به حدی رایج بود که برخی از ملل در آفریقا به اسلام به عنوان یک ایمان سنتی فکر کردند، هرچند که از آنجا سرچشمه نگرفت.
اما چه چیزی در مورد اسلام است که آن را به راحتی با قاره آفریقا سازگار کرد؟ و چگونه بیگانگان آن را به عنوان دین آفریقا با مردم آن به عنوان اولین و مهمترین تعریف مسلمانان در نظر گرفتند؟ در واقع عوامل زیادی وجود داشت که همه آنها رابطه نزدیک و تاریخ سیاسی عمیق در هم تنیده مذهب مسلمانان و قاره آفریقا را نشان میدهد.
گسترش اسلام در آفریقا
از لحاظ بافتی، داستان گسترش اسلام در سراسر آفریقا باید از مبدأ خود اسلام آغاز شود. گسترش اسلام در سرتاسر قاره تقریباً بلافاصله پس از استقرار دین اسلام صورت گرفت و به ندرت در دورهای وجود داشت که اسلام در آفریقا حضور نداشته باشد.
در زمان حيات پيامبر اسلام، مكه (شهر مقدس اسلام امروزي) توسط قريش اداره مي شد كه در ابتدا به اسلام اعتقاد نداشتند و شاگردان اوليه آن را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند.
به این ترتیب، حضرت محمد (ص) به شاگردان اولیه خود توصیه کرد که به سایر نقاط جهان پناه ببرند. او پادشاهی آکسوم، در اتیوپی و اریتره امروزی را به عنوان پناهگاهی امن توصیه کرد، زیرا در آن زمان توسط یک پادشاه مسیحی اداره میشد که طبق اسناد، “بی عدالتی را تحمل نمیکرد.” اگرچه تاریخها مورد اختلاف هستند، اما عموماً تصور میشود که این مهاجرت بین سالهای 613 و 615 پس از میلاد اتفاق افتاده است.
این آسانترین سفر برای مسلمانان اولیه نبود، زیرا قریش با شنیدن خبر پناهندگی، فرستادگانی را نزد نجاشی، پادشاه اکسوم فرستاد و از او خواستند مردان را به او بازگرداند. پادشاه دفاع پناهندگان را شنید و تشخیص داد که کلمات ایمان از قرآن بسیار زیبا هستند، آنها فقط میتوانند از همان منبعی که انجیل عیسی را به ارمغان آوردند. بدین ترتیب، پناهندگان اجازه یافتند در آکسوم بمانند و اولین هجرت تاریخ را رقم زد.
قریش به زودی به اسلام گرویدند و پناهندگان به مکه بازگشتند. اما این هجرت اول منجر به آینده شد. حضرت محمد در سال 622 هجری قمری به مدینه رهبری کرد و هجرتهای دیگر پس از مرگ او ادامه یافت.
اکثریت این هجرتهای اولیه، امور مسالمت آمیز بود که در آن، رهبران کشورهایی که مهاجران را پذیرفتند، با تازه واردان صلح جو و روشنفکر مدارا میکردند. در بسیاری از موارد، رهبران ایمان جدید را تحسین کردند و خودشان آن را پذیرفتند. نجاشی، پادشاه پادشاهی فوق الذکر اکسوم، خود به اسلام گروید.
اسلام در غرب آفریقا
در این سالهای اولیه اسلام، این ایمان از خاستگاه عربی خود به بیشتر شمال آفریقا از طریق صحرا سفر کرد. هنگامی که خلافت اموی شروع به گسترش ایمان از طریق نیروی نظامی در امتداد مسیرهای تجاری صحرا کرد، در قرن 700 میلادی تا دریاچه چاد به سمت غرب رفتند. تقریباً در همان زمان، مذهب مسلمان از طریق پادشاهیهای دوست در مصر و اتیوپی به شاخ آفریقا نفوذ کرد.
سپس اسلام از طریق مسیرهای تجاری ماوراء صحرا به غرب آفریقا راه خود را ادامه داد. سفر از طریق صحرا خائنانه بود و این مسیرها برای انجام سفر ایمن ضروری بود. هر کسی که کنترل این مسیرها را در دست داشت، قدرت اقتصادی و سیاسی زیادی در مناطق داشت.
این ایمان به آسانی توسط رهبران آفریقا پذیرفته شد و در نتیجه به سرعت توسط پادشاهیهای آنها نیز پذیرفته شد. در قرن دهم، اسلام در شهر تجاری قدرتمند گائو و امپراتوری غنا پذیرفته شد. در قرن سیزدهم بین ثروتمندان گسترش یافت امپراتوری مالیو بعدها امپراتوری سونگهای و پادشاهی کامن. در شرق، اسلام با برخی درگیریها روبهرو شد که به مناطق سنتی مسیحی سرایت کرد، اما سرانجام در مناطقی مانند ساحل سواحیلی و پادشاهی حبشه استقرار یافت.
در زمانی که قدرتهای اروپایی قرنها بعد برای آفریقا تلاش کردند، بیش از نیمی از این قاره خود را مسلمان میپنداشتند.
دلایل گسترش اسلام
اما چرا دین مسلمانان به این آسانی توسط پادشاهیهای آفریقایی پذیرفته شد؟ چگونه اسلام از یک فرقه محلی عربی به دینی تبدیل شد که در حدود ششصد سال یک قاره را در بر گرفت؟
دلایل گسترش اسلام: خلاء قدرت
اولاً، اگرچه این کشورهای آفریقایی پادشاهیهای خود را داشتند، اما با سقوط سواحل مدیترانه توسط امپراتوری روم غربی چیزی شبیه به خلاء قدرت وجود داشت. پس از فروپاشی آن، پادشاهیهای محلی تا حد زیادی مستقل شده و به حال خود رها شدند. بنابراین، هنگامی که یک دین خارجی وارد جامعه شد، هر دولت-ملت به جای اینکه اسلام خود را در مقابل یک نهاد دولتی عظیم قرار دهد، به طور جداگانه با اسلام برخورد میکرد.
دلایل گسترش اسلام: کاربستپذیری
ثانیاً اسلام یک ویژگی داشت که در بین ادیان آن زمان منحصر به فرد و قابل اجرا بود. در حالی که سایر ادیان عمدتاً به مسائل روح و ارتباط آن با امر الهی توجه داشتند، اسلام نسبتاً بیشتر اندیشه فلسفی خود را به چگونگی زندگی در قلمرو زمینی اختصاص داد. به طور خلاصه، اسلام تعلیم داد که جهان کنونی نیز ارزش زندگی در آن را دارد، و توصیههایی در مورد بهترین زندگی در آن، به طور معمول در حوزههای تعامل اجتماعی، مشاوره حقوقی، و اقتصاد ارائه کرد. بنابراین، آن را تبدیل به یک ایمان راحتتر برای رهبران آفریقایی کرد، زیرا راهنماییهایی ارائه میکرد که به اندازه سایر ادیان باطنی نبود.
دلایل گسترش اسلام: تجارت
سوم، اسلام در اوایل توسط رهبران امپراتوریهای تجاری پرجمعیت، مانند گائو، غنا، و سپس مالی پذیرفته شد. اهمیت تجارت ماوراء صحرا در این پادشاهیها را نمیتوان نادیده گرفت زیرا فلزات گرانبها (یعنی طلا) و منابع کلیدی را در اختیار جهان خارج قرار داد و ثروت خارجی را به جنوب صحرای آفریقا آورد. بخش اعظم این تجارت با جهان اسلام بود و حاکمان آفریقا میدیدند که در صورت تغییر دین، به شرکای تجاری ثروتمند نفوذ خواهند کرد. در آن زمان، مسلمان شدن فقط یک استراتژی تجاری خوب به نظر میرسید.
یکی از مشهورترین فرمانروایان امپراتوری مالی، مانسا موسی، مراسم حج را به عنوان زیارتی به شهر مقدس مکه انجام داد. نمایش عظیم ثروت او در این سفر توجه جهانی را به امپراتوری جلب کرد.”
دلایل گسترش اسلام: انعطاف
در نهایت، قبل از اینکه جهان خطوط تلفن، تلویزیون و اینترنت را بپذیرد، ارتباطات در سراسر جهان باید به صورت شفاهی یا به صورت فیزیکی نوشته میشد که هنوز باید در فواصل دور منتقل میشد. به این ترتیب، هنگامی که اسلام به یک پادشاهی آفریقایی که قبلاً دارای یک نهاد فرهنگی بود، با سنتها و آداب و رسوم خاص خود گسترش یافت، نتوانست فوراً به یک مرجع مرکزی مسلمان تکیه کند. در عوض، مسلمانان به حال خود رها شدند، با قرآن به عنوان منبع هدایت، اما همچنین درک آن در حال رقابت با اعتقادات محلی بود.
بنابراین، اسلام تا حد زیادی تبدیل به یک ایمان منعطف و سازگار شد، با مردمی که اگر مجبور به ترک سنتهای بت پرستی نیاکان خود نبودند، مایل بودند به اسلام روی آورند. طرفداران این دین میدانستند که اگر بر خود پافشاری کند، هرگز زنده نخواهد ماند، و به این ترتیب، اسلام به دین فلسفه و بحث تبدیل شد و آماده پذیرفتن توسط اکثر مردم محلی بود که هرگز مجبور به ترس از آن نبودند.
تجارت برده اسلامی
یکی از تعاملات بسیار مهم بین جهان اسلام و آفریقا تجارت برده اسلامی بود. مدتها قبل از آغاز تجارت برده فراآتلانتیک، چندین پادشاهی آفریقایی در تجارت فعال برده با جهان اسلام شرکت میکردند. این پادشاهیها در ازای کالاها، دامها و ادویه جات از جهان عرب، افراد برده را در اختیار تاجران مسلمان قرار میدادند. این تجارت در امتداد مسیرهای تجاری ماوراء صحرا و مسیرهای تجاری اقیانوس هند رخ داد.
نقشه کشورهای اسلامی در آفریقا
همین بس که تاریخ اسلام و آفریقا به شدت در هم تنیده شده اند. در زیر نقشهای است که با دادههای مرکز تحقیقات پیو تهیه شده است که مناطق آفریقا را با اعمال اسلامی در سال 2010 نشان میدهد.
همچنین بخوانید: ایران؛ قدرت پنهان در میان رقابت بزرگان در آفریقا